موانع و مشکلات ازدواج و راه های برخورد با آن

موانع و مشکلات ازدواج و راه های برخورد با آن

 
برخی از موانع ازدواج عبارتند از:

1. تحصیلات و ازدواج:

پسری که علاقه مند به ادامه تحصیل است در صورتی که احساس نیاز به ازدواج ندارد، بهتر است ازدواج را به تأخیر بیندازد ولی اگر فرد احساس کند نسبت به جنس مخالف دچار لغزش شده است، احساس می کند کنترل شهوات برایش سخت شده، چه در برخورد با جنس مخالف، چه هم جنس، چه در تنهایی، همین که این احساس را کرد، اینها همه نشانه نیاز به ازدواج است و در این صورت نباید به خاطر تحصیلات، ازدواج را به تأخیر بیاندازد.
البته در مورد خانم ها چه نیاز به ازدواج پیدا شد و چه نشد، اصل اولیه این است که دختر هرچه زودتر، اگر امکان ازدواج فراهم بود، ازدواج کند. چرا؟

الف) بخاطر انواع و اقسام مزاحمت ها:

دختر می خواهد درس بخواند، مرتب برایش مزاحمت ایجاد می شود؛ چه با قصد منفی، چه به نیت خواستگاری.

ب) ذهنیت های اطرافیان:

دختری که دنبال کسب علم است و می خواهد به مرکزی یا نزد استادی برود و بحث کند، چون مجرد است، همیشه یک ذهنیت منفی به دنبالش هست.

ج) از دست دادن موقعیت های مناسب:

در این چند سال که می خواهد به قله علم برسد، خواستگارهای خوبی داشته، رد کرده و حالا فوق لیسانس گرفته و سنش هم بالا رفته و خواستگارهایش هم از کیفیتشان و کمیتشان کاسته شده است و برعکس اینکه خواستگاران آن چنانی را رد کرده، توقعش بالا رفته است. در این حالت است که دختر به یک تعارض می رسد که خودش لیاقت های ویژه ای دارد ولی طالبین او به این لیاقت ها نرسیده اند. و احساس جفا از طرف جامعه می کند و مجبور است به خواستگاری کمتر از آنچه
می خواست، جواب مثبت بدهد که امکان دارد بعداً دچار مشکل بشود.

د) عدم سازگاری:

انسان هر چه سنش بالاتر می رود، قوه سازگاری و انعطاف پذیریش کمتر می شود. لذا چه دختر، چه پسر، بهتر است زودتر ازدواج کنند.
 

ه) عدم تناسب تحصیلی:

سطح تحصیلی دخترها از پسرها بالاتر است و دختران مجبورند با پسری ازدواج کنند که از نظر تحصیلی پایین تر از آنهاست. بنابراین یا ازدواج نمی کنند و یا ازدواج می کنند و زندگی بر آنها سخت می شود. در هر حال سفارش می شود اگر شرایط محیاست، ازدواج کنید، اگر همه شرایط در نظر گرفته شد، تحصیل، مانع ازدواج نیست. اگر چه ازدواج کمّیت وقت را کم می کند، ولی برکتش را زیاد می نماید. ازدواج به کار، تحصیل و... برکت می دهد؛ به شرط آن که متناسب و مناسب باشد. شرایط متناسب با ازدواج ضمن تحصیل یعنی اینکه شما که الآن وضعیت آنچنانی ندارید، از طرف مقابل هم توقّع آن چنانی نداشته باشید.
فرد مناسب، منظور فرد ایده آل نیست. مگر خود شما ایده آل هستید که می خواهید طرف مقابل ایده آل باشد؟ منظور از مناسب، یعنی به خود، خانواده و فرهنگت نگاه کن و انتخاب کن.
پس ازدواج مانع تحصیل نیست؛ اما نوع انتخاب مانع تحصیل است. موضوع این نیست که کسی را انتخاب کنیم که همانند ما درس بخواند بلکه گاهی همسر با آنکه خود نتوانسته است ادامه تحصیل دهد، ولی واقعا احساس علاقه به تحصیلات همسرش دارد و این را می توان در زندگی دید. عشق به تحصیل، بعضی اوقات در وجود فردی هست ولی به خاطر شرایط زندگی، نمی تواند برود دنبال تحصیل. این عشق را انتقال می دهد به وجود همسرش. این افراد زوج های موفقی هستند.
یک نکته ی اساسی برای خانم ها این است که یک دختر تا ازدواج نکند، خیلی چیزها برایش دغدغه است. مثلاً پدر و مادرش، دوستان، تحصیلات، کار و ... و نمی تواند از آ نها جدا بشود. ولی طبیعت دختران این طور است که یک دختر به
محض ازدواج دغدغه اصلی و کانون توجّهش همسرش می شود. حال، اگر شوهر او رغبت به ادامه ی تحصیل همسرش داشته باشد، کانون توجّه خانم به ادامه تحصیل منتقل می شود. امّا اگر خدای ناکرده طوری شود که این خانم از شوهرش
سرد شود، ولی فردی باشد که مزاحم او نباشد و همزیستی مسالمت آمیز داشته باشند، باز این دختر می رود سراغ درسش. چون دغدغه اش شوهرش نیست. امّا اگر به شوهرش علاقمند باشد و او به درس علاقمند نباشد، این زن دیگر نمی تواند در تحصیل موفّق باشد.
بنابراین دختر خانم ها به این نکته توجه داشته باشند که اگر فرد مناسبی برای ازدواج پیدا شود، آنچه مقدم می باشد ازدواج است نه تحصیل. البته با در نظر داشتن این نکته که در حال سپری کردن مقاطع حساس تحصیلی (کنکور و ...) نباشند. فکر نکنید با ازدواج کردن برنامه تحصیلی تان به هم می خورد بلکه در پرتو ازدواج، شما و همسرتان می توانید یکدیگر را در این راه یاری کنید و به هم دلگرمی و امید دهید که این مسأله در موفقیتتان در تحصیلات علمی بسیار مؤثر است.
توجّه داشته باشید در ماههای اوّل ازدواج تحصیلات فرد تحت الشعاع قرار می گیرد و گاهی دچار تزلزل می شود که با توجه به روحیه خانم ها، این امر در آ نها بیشتر است؛ پس شروع ازدواج نباید با مقاطع حساس تحصیلی همراه باشد.
به طور کلی راه حل خروج از تشویش ذهنی در این زمینه، بررسی زندگی کسانی است که ازدواج کرده اند و تحصیلاتشان را نیز ادامه داد ه اند.
اگر نهایتاً مسیر ازدواج در حین تحصیل را برگزیدید و نگران مشکلاتی هستید که با آن مواجه می شوید، به راه حلهای زیر توجه کنید:
  • می توانید با مقدمات ساده و بدون تشریفات، عقد شرعی کنید، اما عروسی اصلی را به تأخیر بیاندازید.
  • کار کردن همگام با تحصیل، می تواند در کاهش مشکلات اقتصادی شما تأثیر بگذارد.
  • وقتی زندگی ساده و قانعی داشته باشید، آرامش فکری و روحی بیشتری خواهید داشت؛ در این صورت راحت تر می توانید در مسائل علمی، پژوهشی و صنعتی پیشرفت کنید.
  • حمایت های والدین می تواند در کاهش مشکلات دوران تحصیل مؤثر باشد.
  • وقتی هر دو زوج یا  یکی از زوجین محصل باشد، انجام کارهای منزل به طور مشترک صورت می گیرد که این مسئله علاوه بر محبت و دلگرمی، اجر اخروی را هم به دنبال دارد.
  • با توافق یکدیگر تا پایان سال تحصیلی، از بچه دار شدن جلوگیری کنید و با آسودگی بیشتری به تحصیل بپردازید.
گاهی اوقات والدین ادامه تحصیل فرزندشان را مانع ازدواج آنها می دانند و با ازدواج آنها مخالفت می کنند؛ در این صورت فرزندان برای از بین بردن اشکال تراشی های غیر منطقی و نا معقول بهتر است راهکارهای زیر را به کار بندند:
  • صحبت مستقیم، معقول،‌ مؤدبانه، منطقی و همراه با احترام به والدین و گوشزد کردن اشکالات آنها و توجیه آنها نسبت به غیر منطقی بودن شیوه برخوردشان.
  • در صورت شرم و حیا و یا تأثیر گذار نبودن صحبت مستقیم، واسطه کردن افرادی که حرف آنها در والدینشان مؤثر واقع می گردد.
در پایان تأکید می کنیم  یکی از دلایل بالا رفتن سن ازدواج، تحصیلات است که ازدواج های دانشجویی علاوه بر کاهش تنش های روحی جوانان از بالا رفتن سن ازدواج جوانان نیز جلوگیری می کند و همچنین از مزایای جشن های ازدواج دانشجویی، صرفه جویی اقتصادی برای زوجین است.
 

2. سن:

مانع سن، گاهی در پایین بودن خود را نشان می دهد و گاهی در بالا بودن.

الف) سن پایین:

صرف پایین بودن سن برای ازدواج جوانان نمی تواند مانعی محسوب شود. این امر در صورتی است که فرد از رشد عقلی بالایی برخوردار باشد.
از جمله نتایج مثبت ازدواج در سنین پایین تر: انعطاف پذیری، گذشت و نشاط روحی بیشتر به همراه توقعات پایین تر و آسیب پذیری کمتر خواهد بود.

ب) سن بالا:

بالا رفتن سن افراد به خصوص دخترانی که از سن بچه دار شدنشان گذشته است و نیز اکراه اطرافیان، به عنوان مانعی برای ازدواج آنها محسوب می شود؛ در صورتی که باید توجه داشت که «زوجیت» مستقل از فرزند آوری است و چه بسا چنین افرادی بیشترین آرامش را در زندگی مشترک تجربه خواهند کرد.
باید توجه داشت گاهی بالا رفتن سن منجر به کسب تجربه ی بیشتر و رسیدن به پختگی می شود.

3. سربازی:

در مورد رفع مانع سربازی باید به نکات زیر توجه کرد:
  • پسرانی که تحصیلات دانشگاهی دارند، مشکل خاصی جهت سربازی ندارند؛ چرا که می توانند بعد از پایان تحصیلات در قالب تعهدهایی که همراه با انجام شغلشان است، خدمت سربازی را انجام داده بدون اینکه وقفه ای در زندگیشان به وجود آید.
  • خانواده دختر، علت معافیت فرد را جویا شوند و نسبت به صحت آن تحقیق کنند.
  • سربازی نرفتن پسرها در اصل مانعی برای ازدواج محسوب نمی شود چرا که فرد می تواند عقد کرده، سپس به سربازی رود.
  • فرار از سربازی نه تنها مشکل را حل نمی کند، بلکه در آینده بر مشکلات فرد می افزاید؛ چه بسا اگر قصد خروج از کشور داشته باشد، بخواهد در جایی مشغول به کار شود و... ارائه کارت پایان خدمت لازم است.
  • کسی که از سربازی فرار می کند، نشان می دهد که آمادگی برخورد با مشکلات را ندارد.
  • در صورتی که پسر احساس نیاز به ازدواج نمی کند، بهتر است ازدواج را به بعد از گذراندن خدمت سربازی موکول کند.
  • اگر سربازی نرفته اید و قصد ازدواج دارید، این موضوع را با خانواده دختر مطرح کرده و عنوان کنید که ممکن است در شهر دور مشغول خدمت شوید تا آن ها با آگاهی کامل تصمیم گیری نمایند.
  • دختر خانم! اگر فرد مورد نظر شما در شهری دور از شما مشغول به خدمت سربازی است، با دقت و بررسی بیشتری نسبت به خود و ظرفیت سنجی خود تصمیم بگیر.
  • اگر فرد مشغول به خدمت سربازی در محل سکونت خود باشد و درآمد کافی جهت گذراندن حداقل زندگی مشترک را نداشته باشد، خانواده ها می توانند با کمک های مادی و معنوی خود آنها را حمایت کنند و از مشکلات آنها بکاهند.
  • افرادی که مجبورند این دو سال را به دور از محل زندگی بگذرانند، این مسأله مانعی برای ازدواجشان نیست و این افراد می توانند دوران عقد خود را همراه با سربازی بگذرانند.
  • عقد در دوران سربازی شیرین و زیباست و زوج می توانند با نامه نگاری و نوشتن مطالب امید بخش و دلگرم کننده، در زیباتر کردن این دوران، یکدیگر را یاری داده یا در هنگام مرخصی در این دوران با یکدیگر ملاقات داشته باشند.

4. مشکلات اقتصادی:

عمده ترین موضوعی که در جامعه مانع ازدواج جوانان تلقی می شود، مشکل اقتصادی است. این موضوع، فقط مربوط به دوران فعلی نیست، زمان صدر اسلام نیز خیلی ها به این مشکل استناد می دادند، ولی پیامبر (ص) و اهل بیت این مسأله را مانع ازدواج نمی دانستند.
فرد در اثر ازدواج، احساس مسئولیت بیشتری می کند و افق های جدیدی به روی او باز می شود:
  • چه بسا افرادی که بدون کمترین امکانات اقتصادی تصمیم به ازدواج گرفته اند و پس از ازدواج، خداوند از فضل خود آنها را بی نیاز ساخته است.
  • تمام ابتکار و استعداد پنهانی خود را به کار می گیرد.
  • لیاقت هایی که تا آن وقت از آن خبر نداشت آشکار می شود.
  • نیروهایی که تا قبل از ازدواج در درونش نهفته بود، آشکار می شود.
  • شخصیت جدید با توانمندی های جدید پیدا می کند.
  • توکل و اتکای بیشتری به خدا پیدا می کند.
  • احساس حقار تها و کمبودها در او از بین می رود.
  • ذوق و شوق پیشرفت و تکامل در او بیشتر می شود.
  • در پرتو ازدواج، راه های جدیدی برای کسب درآمد بیشتر پیدا می شود.
  • فرد در معاملات اقتصادی و توسعه ی شغل پر دل تر و شجاع تر عمل می کند.
  • برخی افراد برای کسب امکانات اقتصادی بیشتر، ازدواج خود را به تأخیر می اندازند، در این صورت با گذشت دوران جوانی و بهار ازدواج دچار سردرگمی، نابسامانی و زندگی بی روح و سرد خواهند شد.
  • مزایای شغلی و تسهیلات از قبیل اعطای وام، زمین و... برای افراد متأهل بیشتر از مجردین است.
  • در این زمینه خانواده ها و فامیل می توانند با ایجاد قرض الحسنه های خانوادگی و اختصاص بخشی از اعتبارات صندوق به ازدواج جوانان فامیل، در حل مشکلات اقتصادی آنها کمک شایانی را داشته باشند.
  • بیکاری و نداشتن ثبات شغلی مشکلی است در سر راه ازدواج جوانان که حمایت  خانواده ها، احساس مسئولیت اطرافیان، حمایت های دولتی و همت خود افراد، در کاهش مشکلات آنها مؤثر است.
  • یکی از مشکلات بسیار مهم برای خانواده دختر، تأمین جهیزیه است که با ساده تر کردن این سنت پسندیده و تهیه مایحتاج اولیه و ضروری زندگی، می توانند از این مشکلات بکاهند.
  • اقوام و فامیل طرفین با درایت و بزرگواری می توانند به عنوان راهنما به خانواده های طرفین توصیه کنند که مراسم هرچه ساده تر و جهیزیه هرچه مفیدتر و ضروری تر صورت پذیرد.
  • برای کمتر و سبک تر شدن بار مخارج ازدواج، با جلوگیری از تجمل گرایی و چشم و هم چشمی و برگزاری مراسم و جشن ساده تر، بکوشند و از بدهی های سنگین پس از ازدواج رهایی یابند.
  • برای حل مشکل مسکن هم سکونت موقت در منزل والدین در صورتی که باعث درگیری و توهین و تحقیر نشود، اجاره نشینی و کمک والدین به زوجین در این امر راهگشا است.

5. مشکلات خانوادگی:

در این قسمت نکته هایی ارائه می گردد که برای رفع بعضی از مشکلات خانوادگی می تواند مؤثر باشد. (برای نظم بیشتر، راه ها تحت عنوان موضوع مربوطه دسته بندی شده اند.)

الف) بیماری والدین:

  • اگر پدر و مادر یا هر دوی آ نها بیماریی دارند که نیاز به پرستاری دارند، کار را بین خودتان (خواهرها و برادرها) تقسیم کنید و در صورت امکان پرستار هم بگیرید.
  • بدانید که پدر و مادر راضی نیستند که به خاطر آن ها مجرد بمانید، پس به ازدواج بیندیشید.

ب) تأکید بر ازدواج فرزندان بزر گتر:

  • بحث ترتیب، عمدتاً بین دختران مشکلاتی را ایجاد می کند و در مورد پسران موضوعیتی ندارد.
  • برای رعایت ترتیب ازدواج فرزندان نباید موقعیتهای خوب و ایده آل را فدا کرد، مگر در صورتی که ازدواج خواهر کوچک تر، باعث سرشکستگی و افسردگی خواهر بزر گتر شود. ظرافت برخورد و اینکه تأکید و پیشنهاد اقدام از طرف خواهر بزرگ تر باشد، مشکل را تا حدودی حل می کند.
  • برای خانواده توضیح دهیم که به خصوص در مورد دختران، آ نها نیستند که به خواستگاری می روند، بلکه مورد انتخاب قرار می گیرند، لذا نباید موقعیتهای خوب را از دست داد.
  • اگر شما و طرف مقابلتان می توانید تا ازدواج کردن خواهر بزرگترتان صبر نمایید، بهتر است ازدواج خود را به تأخیر اندازید. یا صیغه ای خوانده شود و جشن عروسی به بعد موکول شود.
  • خانواده ای که عدم ترتیب فرزندان را در امر ازدواج می پسندند، باید با عزّت و احترام گذاشتن به فرزند بزرگتر، زمینه ی عیب گذاری مردم را بر روی فرزندانشان برطرف کنند.
  • اگر می بینید خواهر بزرگتان از روی بهانه یا وسواس تن به ازدواج نمی دهد، یا به خاطر ادامه ی تحصیل، ازدواج را به عقب انداخته است، در صورت وجود موقعیتی مناسب، با مشورت یک فرد آگاه با اطلاع خانواده به ازدواج اقدام کنید.

ج) تکفّل خانواده:

  •  اگر شما سرپرست خانواده خود هستید یا به عبارتی، آن ها تحت پوشش حمایتی مالی و معنوی شما قرار دارند، سعی کنید ضمن احترام گذاشتن و وقت گذاری کافی، آنها را به خود وابسته نکنید.
  •  شما دیر یا زود به ازدواج نیاز پیدا می کنید، لذا لازم است والدینتان را برای این امر آماده کنید.
  •  به والدینتان بفهمانید که ازدواج شما مانع از حمایتهای مالی و معنوی شما نخواهد شد.

د) طلاق:

  • اگر فرزند طلاق هستید، با بالا بردن خصوصیات اخلاقی و مهارت های فردی و اجتماعی و تقویت روحیه عاطفی، جبران این نقیصه را بکنید.
  • بدانید که به هر حال قضیه طلاق والدینتان باعث ایجاد شبهه برای خانواده طرف مقابل می شود، لذا سعی کنید در جلسات خواستگاری ضمن مطرح کردن به موقع این موضوع، در جهت روشن شدن ذهن طرف مقابل بکوشید.

ه) اختلاف والدین:

  • مراقب باشید تجربه طلاق یا اختلاف والدینتان شما را نسبت به ازدواج بدبین نکند.
  • مراحل طلاق یا اختلاف والدینتان می تواند برای شما آینه عبرتی باشد که دچار آن مشکلات نشوید.
  • اگر آوازه ی اختلافات والدینتان همه جا پیچیده است، سعی کنید در جلسات خواستگاری در اشاره ای مناسب، صورت واقعی این اختلافات را توضیح دهید.

و) فوت والدین:

  • اگر یکی از والدین خود را به تازگی از دست داده اید و قبل از این واقعه یا بعد از آن تصمیم به ازدواج داشته اید یا تصمیم آن را گرفته اید، بهتر است تا مدتی این امر را به تأخیر اندازید تا ضمن باز یافتن روحیه خود و خانواده تان حرمت ها نیز حفظ شود.
  •  بدانید فقدان یک یا هر دوی والدین اگر چه برای شما خلأیی ایجاد نموده است، امّا مانعی بر سر راه ازدواجتان محسوب نمی گردد، بلکه با تن دادن به امر ازدواج می توانید خود را از افسردگی، ناراحتی و تنهایی ناشی از فوت والدین رها سازید.

ز) اعتیاد والدین/ سابقه انحرافات اخلاقی/ سابقه بزه کاری و حبس:

  • اگر بلای اعتیاد، دامن گیر یکی از والدین شما شده است، بدانید مادامی که فرد، موفق به ترک نشده و اقدامات شما و دیگر اعضا در ترک دادن، ثمری نداشته است، برای شما بهتر است که هر چه زودتر از آن جمع به وسیله ازدواج جدا شوید.
  • اگر احساس می کنید بدنامی اعتیاد والدینتان، روی زندگی حال و آینده شما سایه انداخته است، بهتر است برای آنکه به طرف مقابلتان اطمینان دهید که شخصیت شما جدا از فضای حاکم بر خانواده تان است، توانایی های فردی خود را افزایش دهید، به دنبال وجهه ی اجتماعی مثبتی برای خود در جامعه باشید و در یک کلام، شخصیتی قوی جدا از خانواده برای خود ترسیم کنید.

6. عدم وجود خواستگار مناسب:

اگر کسی قصد ازدواج داشته باشد و ازدواج برای او  واجب باشد و خواستگاری برای او نیاید، چه باید بکند؟
  • اولین اقدام، عدول از برخی معیارهاست. یعنی از بین معیارهای انتخاب همسر-که برخی سلیقه ای و ذوقی است- چشم پوشی کند. مثلاً اینکه همسرتان حتماً از سادات باشد یا تحصیلات عالیه داشته باشد، جزء ملاک های اساسی نیست. باید تا آنجا که می شود، از برخی از این معیارها دست کشید تا دایره انتخاب زیاد شود. بنابراین بلند پروازی، رؤیا پردازی و بالا بودن سطح توقعتان می تواند به بهای این تمام شود که برای همیشه مجرد باقی بمانید.
  • دوم، باید کاری کنید تا آنجایی که می توانید شایستگی خود را زیاد نمایید. مثلاً پسری که کار ندارد، برود دنبال کار، دختر تحصیلاتش را مقداری بالا ببرد و از همه مهم تر، روی اخلاق فردی خود کار کند. بنابراین در اجتماعات سالم ظاهر شوید؛ مثل مساجد، برنامه های مذهبی، دانشگاه و... زیرا این حضور می تواند باعث بروز استعدادها و خلاقیت های درونی شما شود و بستر را جهت مورد انتخاب قرار گرفتن شما، مهیا نماید.
  • سوم، توجه به وقار و آراستگی ظاهری در معاشرت های اجتماعی و حضور مثبت در فعالیت های خوب و مناسب اجتماعی کمک می کند جوانان شایسته شناخته شوند.
  • چهارم، رفع رفتارها و اخلاقیات نامناسب و نقاط ضعفی که در مورد ازدواج مورد توجه دیگران است. بدخلقی ها، عصبیت ها، بد زبانی ها، و... آفت هایی است که به وجهه ی شخص بسیار لطمه می زند.
  • پنجم، همه باید احساس مسئولیت کنند. اگر در میان فامیل و دوستان، دختر و پسری سراغ دارند که مناسب یکدیگرند، بانی خیر شوند و البته با رعایت اصول اخلاقی و پس از مشورت با یک فرد پخته، در این مورد پیش قدم شوند.
  • ششم، دعا و توکل به خداوند و توسل به اهل بیت (ع) است.
بزرگی از اهل دل این سفارش را می کرد که چهل روز دعای «یا مَن تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ الْمَکارِه» را بخوانید. نگارنده شاهد این بود که جوانی که ازدواجش خیلی سخت شده بود، با این دعا در کمال ناباوری چه ازدواج شیرینی نمود.

7. توهمات:

گاه آنچه به عنوان مانع در مورد ازدواج می پنداریم، جز توهم نیست. لذا در این قسمت با اشاره به برخی از این امور به اختصار بعضی راه حل ها ارائه می گردد.

این توهم بر اثر سابقه شکست خود یا ترس از تجربیات ناموفق دیگران به وجود می آید و برای درمان آن باید:

  • با توکل به خدای قادر، امر ازدواج را پی بگیرید و از شکست نهراسید.
  • اگر در گذشته تان شکستی پیرامون ازدواج داشته اید، منفی بافی را کنار بگذارید و بدانید تمام افراد جنس مخالف بد نیستند. لذا ضمن عبرت گرفتن از تجربه ی ناموفق گذشته به آینده نگاهی روشن داشته باشید.
  • قرار نیست اگر یک نفر در ازدواجش شکست خورد، همه در این امر دچار شکست شوند.
  • در میان هر گروه و صنفی هم افراد بد وجود دارند و هم خوب. لذا عاقلانه آن است که از پیشداوریهای کودکانه نسبت به جنس مخالف بپرهیزیم. مردان خوب زیادند همان طور که زنان خوب زیادند. مشاهده کردن زندگی افراد موفّق و مشورت با آ نها می تواند به ما در این زمینه کمک نماید.
  • قرار نیست با ازدواج دست و پای ما بسته شود و زندانی شویم، پس سیاه نمایی نکنیم.
  • هنگام انتخاب همسر، خوب است نظر وی را در مورد آزادی هایی که در دوره ی مجردی داشتید و حفظ آنها برایتان مهم است بپرسید و با پرداختن به این موضوع، از اضطراب رهایی یابید.
  • آنچه می تواند ترس و استرس ما را به هنگام مواجهه با تغییرات کاهش دهد، این است که پیش از رسیدن به مرحله تغییر، خودمان را آماده کنیم.
  • به خودمان بقبولانیم ما از عهده ی مشکلات و سختی ها بر خواهیم آمد.
  • یک همراه خوب و همدل نه تنها باری به دوش شما نیست بلکه یار لحظه های غم و شادیتان است. لذا آگاه باشید که اختیار نمودن همسری که واقف به مسیرهای پیشرفت و ترقی خود و شما باشد، می تواند به رشد شما کمک کند.

8. مشکلات عاطفی:

یعضی آنچنان به خانواده وابسته اند که تصور جدایی از پدر و مادر برایشان خیلی سخت است. برای حل این مشکل باید موارد زیر را بکار برد:
  • احساس محبت و وابستگی نسبت به خانواده حس زیبا و لازمی است، اما از یک سنی به بعد لازم است فرد با شرکت در اجتماعات خارج از منزل، تمرینی جهت کم کردن این وابستگی ها انجام دهد تا به هنگام ازدواج، فرد و خانواده اش دچار بحران روحی نشوند.
  •  بدانید ازدواج شما را از پدر و مادرتان یا آنها را از شما نمی گیرد، بلکه با اضافه شدن یک نفر به جمع شما، شکل تازه ای به روابط و شیوه ی محبتتان می دهد.
  • آسیب پذیری های روحیتان را به کمک تفکر، تأمل و مشورت با مشاوری امین شناسایی کنید.
منبع: کتاب مطلع مهر، دکتر بانکی

 

همه چیز درباره خواستگاری

همه چیز درباره خواستگاری

  1. مهارت های گفتگو در خواستگاری
  2. پرسش های گفتگو در خواستگاری جلسه اول
  3. محورهای هشتگانه مشترک
  4. محورهای اختصاصی از سوی دختر
  5. پرسش های گفتگو در خواستگاری جلسه دوم
  6. پرسش های گفتگو در خواستگاری جلسه سوم
  7. گفتگوی خانواده ها
  8. ده نکته طلایی در گفتگو
  9. سؤالات متداول در زمینه گفتگو

دانلود جزوه کامل همه چیز درباره خواستگاری

مهارت های گفتگو در خواستگاری

شناخت به وسیله گفتگو کمکی برای افراد است تا زمینه و پایه های ازدواج موفق را پی ریزی کنند. برای رسیدن به این شناخت، لازم است هر دو طرف مهارتهای گفتگو را بیاموزند. تا دچار شناخت سطحی و احساسات زودگذر نشوند این مهارت ها عبارتند از:

1) برای شروع صحبت دختر و پسر در جلسه گفتگو، بهتر است آغازکننده پسر باشد و سؤالات خود را مطرح نماید.

  • نکته: دختر نیز پاسخ دقیق و درستی داده و نظر فرد مقابل را در همان مورد بپرسد.

2) با توجه به اهمیت گفتگو می توان از قبل سؤالات را بر روی کاغذ نوشت تا هنگام صحبت کردن، مطالب فراموش نگردد.

  • نکته: برخی به ضبط جلسات گفتگو به شکل صوتی و تصویری اقدام می کنند که این امر هم خالی از اشکال نیست، زیرا ممکن است در این گفتگوها برخی مسائل خصوصی خانوادگی و در مواردی اسراری ذکر شود که ضبط آنها در هر دو خانواده نگرانی هایی را ایجاد کند.

3) اولین سؤالات، دل مشغولیها و حساسیتهای افراد را در جلسات گفتگو نشان می دهد. زمانی که فرد از شما پرسش می کند و به پرسشهای شما پاسخ می دهد باید شما به پرسشهای او توجه و دقت کنید، زیرا می توانید اهداف و معیارهای او را در زندگی بفهمید. برای نمونه اگر فرد اولین سؤالاتش مسائل مادی مانند: مسکن، ماشین، پس انداز و غیره باشد، مطمئناً دنیای درون برایش در درجه دوم اهمیت قرار دارد و بالعکس.

4) بهتر است از پرسیدن سؤالات بی ارزش و بی اهمیت مثل: رنگ و غذای مورد علاقه و ... در جلسات اولیۀ گفتگو خودداری کرد، چون در اکثر این موارد افراد سعی می کنند سلیقه های خود را شبیه به فرد مقابل بیان کنند.

  • نکته: البته سلیقه های افراد اهمیت دارند اما مهم این است که نگاه ها، تفکرات، باورها و ... بررسی شوند که آیا هم سو، هم جهت و هم سنخ می باشند یا نه.
5) نباید انتظار داشت که سؤالات استاندارد، از پیش تعیین شده دارای جوابهای مشخص باشد، زیرا هر کس مطابق با ذهنیت و تصورات خود به سؤالات جواب میدهد.
ممکن است برداشت فرد مقابل از یک مفهوم، با برداشت شما از همان مفهوم مغایرت داشته باشد و عدم توجه به این نکته، در آینده مشکلاتی را ایجاد نماید. پس بهتر است در چنین مواردی قبل از طرح سؤال از فرد مقابل، در مورد این گونه مفاهیم، توضیح خواسته و سپس سؤال اصلی را مطرح کنید.
6) سؤالات کلی، حتماً جواب کلی دارد مثلاً:
  • نظر شما در مورد حجاب چیست؟
  • شما چه توقعی از همسر آینده تان دارید؟
  • نظر شما در مورد اخلاق و ایمان چیست؟
  • معیارهای شما برای ازدواج چیست؟
  • شما چه نقشی برای زن و یا چه نقشی برای مرد در خانواده قائل هستید؟
نکته: جواب های کلی مبهم هستند، طرفین سؤالات را بر اساس ذهنیات خود تفسیر می کنند و این امر ممکن است شناخت افراد از یکدیگر را با مشکل مواجه کند.
مثلاً به جای این که این سؤال کلی را بپرسید که نظرتان در مورد حجاب چیست؟ سؤالات جزئی زیر را بپرسید؟
  • آیا آقایان هم باید حجاب داشته باشند؟
  • شما حجاب همسر خود را چه می دانید؟
  • شما روابط با نامحرم را برای همسرتان تا چه حد باز و یا محدود می دانید؟ در مورد خودتان چطور؟
  • و صدها سؤال از این دست که تمرکزشان بر جزئیات است؟ یعنی مثالهایی که در زندگی های مختلف کم و بیش ممکن است پیش بیاید.
نکته: این به شما بستگی دارد که سؤال ها را جزئی و با مثال و متناسب با احوال خود طرح کنید.
 

دانلود سخنان دکتر بانکی پور در مورد شیوه گفتگو در خواستگاری

دانلود پاورپوینت دکتر بانکی پور در مورد فنون گفتگو

7) مهارت خوب گوش دادن بسیار مهم است چرا که در جلسه خواستگاری عمده دغدغۀ افراد، خوب حرف زدن است درحالی که خوب گوش دادن مهم تر و لازم تر است.
8) توجه کنید که هنگام جواب دادن به سؤالات حتماً باید خودتان را در موقعیت سؤال قرار دهید و هیچ گاه پدر، مادر، برادر و خواهرتان را به جای همسرتان در موقعیت قرار ندهید.
  • نکته: شاید دیر آمدن پدرتان به منزل برای شما خیلی مهم نباشد و شما در مقابل آن هیچ عکس العملی نشان ندهید. ولی یقیناً در مورد همسرتان چنین نخواهد بود. بنابراین هنگامی که از شما پرسیده می شود اگر همسرتان دیر به منزل بیاید چه عکس العملی نشان می دهید؟ نباید همسر را جای پدر قرار داده و همان عکس العملی را که در مقابل دیر آمدن پدرتان دارید، مطرح کنید.
9) اگر فرد مقابلتان اتاق جداگانه ای داشت، از او بخواهید در همان اتاق گفتگو کنید.
  • نکته: نظم و چینش وسایل اتاق، تابلوها و کتابها همه پیام هایی دارند که می تواند طرف را در شناخت فرد مقابل یاری دهد.
10) به جواب ها بسیار دقت کنید.
  • نکته: کسی که در جواب سؤال (آیا گذشتۀ خوبی داشته اید؟) می گوید: (از لحظه لحظه عمرم به خوبی استفاده کرده ام) دقیقاً معنای این پاسخ را از او بپرسید. زیرا امکان دارد خوبی از دید او رفاه مالی و ثروت باشد و از دید شما، معنای دیگری داشته باشد.
11) در گفتگو باید خیلی زیرکانه سؤالات را به صورت معکوس مطرح نمایید.
  • نکته: اگر به او بگویید من خیلی اهل تفریحم نظر شما درباره تفریح و گردش چیست؟ امکان دارد او در پاسخ به شما بگوید: من هم همین طور. این سؤال، سؤال معکوس نیست. نظرتان راجع به کسانی که می گویند هیچ جا خانه خود آدم نمی شود چیست؟
  • یا مثلاً در مورد صداقت، مستقیماً نپرسید. نظر شما راجع به صداقت چیست؟ در این صورت او پاسخ می دهد من فردی صادق هستم، صداقت در زندگی خیلی مهم است و ... اما اگر بپرسید نظرتان راجع به دروغ مصلحتی چیست؟ او نمیتواند بفهمد واقعاً نظر شما چیست، این در حالی است که شما دروغ مصلحتی را هم جایز نمی دانید، ولی پاسخی که می دهد نظر واقعی اوست.
  • به عنوان مثال: دختری از این که همسرش با فرد نامحرمی گرم بگیرد و خواهرانه بر خورد کند متنفر است این را می تواند به دو گونه مطرح کند. الف) من از این که همسرم با نامحرم (خواه غریبه یا آشنا) گرم برخورد کند، متنفرم. ب) به نظر شما با توجه به این که آداب معاشرت حکم می کند که انسان به گونه ای با دیگران برخورد کند که او را متحجر و بی ادب نخوانند، یک مرد در روابطش با نامحرم چگونه باید باشد؟ اگر این نامحرم آشنا بود چه؟ فرقی بین نامحرم آشنا و غریبه هست؟ نظر شما چیست؟
  • اگر چند سؤال این چنینی در گفتگو باشد فرد مقابل مجبور است چیزی را که اعتقاد دارد بیان کند زیرا که نمی داند موضع شما چیست؟
  • سؤالاتی که فرد مقابلتان خیلی رک و مستقیم باید به آنها پاسخ دهد، مناسب نیست، چرا که باعث ایجاد تنش و تحریک می شود. برای نمونه برای آگاهی از این که او هنگام عصبانیت چه کار می کند یا میزان خشونت او در چه حدی است، بهتر است بپرسید زمانی که از دست خواهر و برادرتان ناراحت و عصبانی می شوید چه می کنید؟ تا این که مستقیماً از او سؤال کنید که آیا شما هنگام عصبانیت اهل زد و خورد هستید یا نه؟ از بیان کردن سؤالاتی که پاسخ آنها بله یا خیر است خودداری کنید.
12) سؤالاتی که پاسخ آنها بله یا خیر است زیاد جالب نیست.
  • نکته: شاید او جوابی دهد که نیاز به تحلیل و توضیح داشته باشد. مثلاَ در مورد تعصب به همسر و ساده زیستی و ... حتماً از او توضیح کامل بخواهید که منظورش از این که می گوید ساده زیستی در زندگی من از اهمیت ویژهای برخوردار است، یعنی چی؟
13) سؤالاتی که مربوط به بررسی حالات روحی و روانی و صفات طرف مقابل می باشد، لازم است معادل مثبت صفات پرسیده شود.
  • نکته: ممکن است فرد موضع بگیرد، مثلاً بپرسید بیشتر حسابگر هستید یا دست و دل باز؟ در این صورت مقابل هر کدام را انتخاب کرد، احساس بدی ندارد.

دانلود سخنان دکتر بانکی پور در مورد موضاعات گفتگو در خواستگاری

دانلود سخنان دکتر بانکی پور در مورد نگرش های اخلاقی در گفتگوی خواستگاری

2. پرسش های گفتگو در خواستگاری جلسه اول

  • پرسشهای جلسه اول

حال که با مهارتهای سؤال کردن و جواب دادن در جلسه خواستگاری آشنا شدید، نوبت به این می رسد که بدانید این سؤالات و عملیات را حول چه محورهایی تهیه کنید.
در این بخش فهرستی از سؤالاتی که لازم است در جلسات بیان شود، ارائه می گردد. البته سؤالات تنها به عنوان نمونه و جهت آشنا شدن ذهن خواننده می باشد، نه به عنوان سؤالات استاندارد و ملاک اصلی. هر فردی با توجه به ویژگیها، نیازها و شرایط و معیارهایی که برای ازدواج دارد و هم چنین با توجه به اهمیت و حساسیت بر روی موضوع ها، قادر خواهد بود که سؤالات خود را تهیه کند.
برای این که جلسات گفتگو نتیجه بخش و مفیدتر باشد بهتر است که در جلسه اول گفتگو 8 محور مشترک از سوی دختر و پسر و 6 سؤال اختصاصی از سوی دختر مطرح شود که به شرح آنها پرداخته می شود.

3. محورهای هشتگانه مشترک

دانلود سخنان دکتر بانکی پور در مورد فنون سوالات گفتگو در خواستگاری

1) معرفی:

به عنوان اولین سؤال، هر دو نفر از هم بخواهند که خودشان را به طور کامل معرفی کنند و خلاصه ای از گذشته زندگی شان را بگویند. سرگذشت و بیوگرافی شامل این موارد می شود: معرفی کامل نام و نام خانوادگی، شغل، سن، شغل پدر و مادر، میزان تحصیلات هر یک از آنها، وضعیت شغلی و تحصیلی و سنی دیگر افراد خانواده و این که در چه خانواده ای و با چه شرایطی بزرگ شده و مسائل خاص زندگی آنها در گذشته چگونه بوده است.
  • نکته: توجه شود مسائلی که روی زندگی مشترک تأثیرگذار است باید بیان شود نه هر موضوع و مسئله ای. روشن است که این سؤال در ازدواجهای فامیلی و آشنا جایگاهی ندارد.

 2) اعتقادی:

بعد از معرفی، لازم است دو نفر سؤالاتی در مورد مسائل دینی و اعتقادی از یکدیگر بپرسند.
  • نکته: این گونه پرسشها علاوه بر این که شباهت عقیدتی دو فرد را نشان می دهد فاصله مذهبی فرد با خانواده اش را نیز ارزیابی می کند.
نمونه سؤالات این بحث شامل:
  • به نظر شما میزان پایبندی و اعتقاد به مسائل دینی تا چه حد مهم است؟
  • آیا آشنایی با مسائل و دستورات مذهبی لازم است؟
  • آیا مایل هستید همسر شما تمایلات مذهبی داشته باشد یا خیر؟
  • آیا در جلسات مذهبی شرکت می کنید؟ تا چه حد؟
  • حد نگاه به نامحرم چقدر است؟ شما در این رابطه چگونه برخورد می کنید؟
  • به نظر شما ارتباط با جنس مخالف تا چه اندازه پذیرفتنی است؟
  • میزان هماهنگی اعتقادی مذهبی شما با خانواده چقدر است؟
  • نظر شما در مورد شنیدن موسیقی چیست؟
  • اگر کسی در بین نزدیکان من یا شما اهل مصرف مشروبات الکلی باشد، درباره او چه احساسی خواهید داشت؟
نکته: در اعتقادات دینی از مصادیقی که خود به آنها اعتقاد دارید، سؤال کنید از جمله واجبات (نماز، روزه و ...) و مستحبات (زیارت، محافل و ...)، مسأله تقلید و ... چرا که هر یک به شکلی در زندگی مشترک تاثیرگذار خواهد بود.

3) صفات روحی و اخلاقی:

نکته مهم، شناخت صفات روحی و اخلاقی فرد مقابل می باشد. دختر و پسر باید بدانند از نظر روحی و اخلاقی با هم شباهت دارند یا نه؟ مشابه بودن یا نبودن این صفات در زندگی اثرات مثبت یا منفی دارد.

4) خط مشی کلی زندگی:

دو طرف باید درباره اهداف، برنامه ها و رویه هایی که در زندگی پیش می گیرند سؤالاتی را مطرح کنند.
  • نکته: در مورد خط فکر سیاسی افراد باید از هم پرسش نمایند.
  • چشم انداز شما برای زندگی آینده چیست؟ این برنامه ها در چه زمینه هایی است؟
  • به نظر شما مهمترین عامل موفقیت در زندگی چیست؟

5) استقلال و ثبات فکری و احساسی:

یکی از موضوعات مهم دیگر، استقلال فردی دو طرف می باشد. از طریق پرسیدن برخی پرسش ها درمورد استقلال فردی طرف مقابل، اطلاعاتی را کسب کنید تا بدانید در زمینه های شخصی، تصمیم گیری و ... تا چه حد به نظر دیگران به ویژه پدر و مادر و دوستان در امور زندگی مشترک اهمیت می دهد؟ استقلال دارد یا به خانواده خود وابسته است؟ اجازه دخالت در زندگی مشترکش را می دهد؟ آیا او دهن بین است یا خیر؟
در این مورد می توان از این سؤالات استفاده نمود:
  • تا به حال چند بار شغل عوض کرده اید؟
  • آیا رشته تحصیلی خود را تغییر داده اید؟
  • آیا تا به حال با دوستی قطع رابطه کرده اید؟ چرا؟
  • از طرف مقابل بپرسید که به تناسب سنش چه چیزی اندوخته است؟ مثلا یک آقای 27 ساله چه میزان تحصیلات دارد، چه میزان سرمایه و یا چه میزان تخصص دارد؟ این فرد حداقل 7 سال از بهترین زمان جوانی را در اختیار داشته است.

6) مسئولیت پذیری و انجام وظایف:

بخش دیگری از پرسش ها باید به موضوع مسئولیت پذیری دو نفر اختصاص یابد. 
سؤالات باید به صورت دقیق درباره زندگی قبلی فرد، شغل، تحصیلات، وظایف دوستی و خانوادگی و ... مطرح شود.

نکته: بر اساس این پرسش می توانید میزان مسئولیت پذیری فرد را مورد ارزیابی قرار دهید:

  • شما در چه تاریخی سرباز شدید، کی به سربازی رفتید؟ آیا غیبت هم داشته اید؟
  • آیا در قبال انجام ندادن کارها در خانواده دچار عذاب وجدان می شوید؟

 7) انعطاف پذیری:

انعطاف پذیری محور دیگر پرسش های شما است. از طریق برخی پرسش ها می توانید میزان انعطاف پذیری فرد را بسنجید.
  • نکته: فردی که منفعل باشد مشکلات عدیده ای را در زندگی برای شما ایجاد می کند.
  • برای نمونه می توان از طرف مقابل چنین پرسش کرد که فرض کنید برای رفتن به یک مسافرت آماده شده ایم و قرار است ساعت 18 از منزل خارج شویم، ناگهان تلفن زنگ میزند. و یکی از اقوام که از شهرستان آمده اند، خواهان آدرس دقیق منزل ما هستند که به میهمانی ما بیایند، در این هنگام شما چه کار می کنید؟ نحوه پاسخگویی به این سؤال مهم است نه خود جواب. اگر فرد بگوید به آنها می گوییم برنامه مسافرت داریم و نمی توانیم در خدمت شما باشیم. (این نشانه عدم انعطاف است) هم چنین اگر بگوید به آنها می گوییم قدمتان روی چشم بفرمائید (این هم نشانه عدم انعطاف است) در حالی که فرد منعطف به راه های دیگری به غیر از بلی یا خیر نیز توجه دارد. مثلا میگوید: باید ببینم سفر ما چقدر اهمیت دارد؟ آن فامیل کیست؟ ضرورت میهمانی او چیست؟ تاثیر رفتن به این سفر روی ما چقدر هست؟ و ...
(فراموش نکنید اینها مثال هستند، شما می توانید مسائل دیگری را طرح کنید، حتی گذشته فرد و رویارویی با مشکلاتی که در حوزه شغلی، تحصیلی و خانوادگی داشته، میزان انعطاف پذیری و سازگاری فرد را مشخص می کند) بنابراین انعطاف پذیری و این که فرد تا چه میزان خاصیت کششی دارد و حاضر به انعطاف و تغییر در نظراتش است بسیار مهم می باشد.

8) ارتباطات اجتماعی:

پرسش هایی می تواند به شما کمک کند تا میزان تعاملات اجتماعی فرد مقابل را بسنجید. 
  • در واقع بررسی کنید این فرد آیا در روابط اجتماعی خود افراط دارد یا تفریط؟ 
  • تا چه حد با فامیل ارتباط دارد؟ 
  • آیا در روابط اجتماعی گزینشی رفتار می کند؟ 
  • ارتباط فرد مقابل با دوستانش از اهمیت زیادی برخوردار است. میزان وابستگی فرد مقابل را بسنجید.
  • اگر همسر آینده شما در محیط کار یا بین نزدیکان با نامحرمان با حفظ ضوابط شرعی و عرفی ارتباط داشته باشد، چه می کنید؟
  • نکته: با این سؤال می خواهید به میزان سختگیری وی در این زمینه پی ببرید. تا چه اندازه به رفت و آمد با دوستان و نزدیکان خود و نزدیکان همسرتان تمایل دارید؟
  • نکته: از این طریق قادر خواهید بود که تیپ شخصیتی فرد را دریابید. یعنی فرد مقابل درون گرا است یا برون گرا و این که آیا در ارتباطات فامیلی و با دوستان مجرد خود زیاده روی می کند یا نه.
  • تا چه علاقه مند هستید با دوستان دوران مجردی در محافل و مجالس رابطه داشته باشید تا چه حد دوستان تان در تصمیم گیری به شما کمک می کنند. به دوستانتان بیشتر توجه دارید یا خانواده و یا فامیل؟ چرا؟

دانلود سخنان دکتر بانکی پور در مورد بحث اقتصادی سوالات گفتگو در خواستگاری

دانلود سخنان دکتر بانکی پور در مورد خانواده ها سوالات گفتگو در خواستگاری

4. محورهای اختصاصی از سوی دختر

1) شهر محل سکونت:

تصمیم دارید که با همسر آینده تان در کدام شهر زندگی کنید؟

2) نوع سکونت:

آیا می خواهید مستقل زندگی کنید یا بنا دارید با والدین خود، محل سکونت مشترک داشته باشید؟
  • نکته: در صورت تمایل به زندگی با والدین، باید مشخص شود که چگونه (در یک محله، یک مجتمع، یک آپارتمان، یک طبقه یا یک دستگاه) می خواهد با آنان زندگی کند.

3) اشتغال مرد:

شما به چه کاری اشتغال دارید؟
  • نکته: وضعیت شغلی طرف باید شفاف و روشن بیان شود و کلی گویی در این مورد (بازار، واسطه گری، وزارت خارجه و ...) کافی نیست؛ زیرا در بازار، انواع شغل ها؛ در کار واسطه گری، انواع واسطه ها، و در وزارت امور خارجه، انواع سمت ها وجود دارد. در صورتی که در حال حاضر اشتغال ندارد، بپرسید: در آینده چه شغلی را می خواهید انتخاب کنید؟ توجه داشته باشید که هر خانمی نمی تواند با هر شغلی که همسرش داشته باشد، کنار بیاید.
  • نکته: شغل هایی چون هنرپیشگی، سیاست مداری، مشاوره، نظامی گری، نیروی انتظامی، روحانیت و ... روحیه خاص می خواهد.

 4) فعالیتهای سیاسی اجتماعی زن:

نظر طرف مقابل را در مورد فعالیت خود در امور سیاسی و اجتماعی بپرسید. برای نمونه آیا موافق هستید که همسر آینده شما فعالیت سیاسی اجتماعی داشته باشد؟ تا چه اندازه؟

5) اشتغال و تحصیل زن:

لازم است در مورد اشتغال، و نوع آن (مراکز تجاری، اداری، آموزشی و ...) و در مورد تحصیل به سطح آن (کاردانی، کارشناسی، ارشد و دکتری) اشاره کند. برای نمونه، آیا موافق هستید که همسر آینده تان اشتغال داشته باشد یا به تحصیل خود ادامه دهد؟

 6) مسائل اقتصادی:

در رابطه با امور اقتصادی و شیوه خرج کردن پول باید پرسش هایی صورت پذیرد. مثلاً در مورد خساست یا دست و دل باز بودن مرد و یا این که در زندگی مشترک تا چه حد به مسافرت و مهمانی دادن توجه می کند.
  • نکته: با این گونه پرسش ها می توان به روحیه طرف مقابل در میزان هزینه کردن برای زندگی و خساست احتمالی او پی برید.
در پایان گفتگوی جلسه اول، در صورت احساس توافق کلی، مطالبی را که جنبه خصوصی و سرّی دارد (بیماری حاد یا خاص، اختلال روحی روانی، طلاق والدین، اعتیاد والدین، مجرم بودن یکی از افراد خانواده و ...) و حدود مهریه (زیاد، کم و متعادل) را مطرح کنید.

دانلود پاورپوینت از دکتر بانکی پور در مورد بیان نگرش ها

دانلود پاورپوینت از دکتر بانکی پور در مورد گفتگوی خانواده ها

5. پرسش های گفتگو در خواستگاری جلسه دوم

در صورتی که طرفین از گفتگوی جلسه اول به طور نسبی راضی بودند، بهتر است زمانی را برای جلسه دوم تعیین کنند، چرا که ممکن است در جلسه اول برخی از پاسخ ها کلی و مبهم بوده یا برای فرد سؤال برانگیز باشد و یا حتی رفتارهایی بوده که باید در جلسات بعدی رفع شود. لازمه این امر طرح سؤالات جدید برای رفع ابهام در جلسه دوم می باشد.

  • نکته: این جلسه برای تکمیل اطلاعات، رسیدن به نتیجه، تجزیه و تحلیل مطالب جلسه اول و تبادل فکر با اعضای خانواده ضرورت دارد.
پرسش های جلسه دوم را می توان با عناوین زیر مطرح نمود:

1) صفات روحی و اخلاقی:

در جلسه اول گفتگو به صورت کلی درباره صفات روحی و اخلاقی پرسش می شود اما در جلسه دوم می توان با سؤالات جزئی تر به شناخت دقیق تر ویژگی های روحی و اخلاقی طرف مقابل دست یافت. شناخت این ویژگی ها سبب می شود که طرفین در تصمیم گیری خود بهتر عمل کنند.
نمونه سؤالات عبارت است از:
  • منطقی بودن را در چه می دانید؟ چقدر در زندگی، خود را منطقی می دانید؟
  • وقتی تصمیم آخر را می گیرید، چه عواملی در منصرف شدن شما می توانند دخیل باشند؟
  • دوست دارید در مقابل سختی کار شما، همسرتان چگونه شما را درک کند؟
  • در تصمیم گیری ها چقدر از نظرات دیگران استفاده می کنید؟ چقدر برای کارهای تان احتمال اشتباه کردن می گذارید؟
  • چقدر حرف مردم برایتان مهم است؟ آیا همیشه قضاوت مردم در مورد شما درست بوده؟
  • اوقات فراغت خود را به چه چیزهایی اختصاص می دهید؟
  • بذله گویی تا چه حد خوب است آیا دیگران شما را به عنوان یک آدم شوخ طبع می شناسند؟
  • احسان به پدر و مادر را در چه چیزهایی می بینید؟ اگر در مسئله ای با پدر و مادرتان اختلاف داشتید، چه می کنید؟ تا حالا شده است مخالف نظر آنها کاری کرده باشید؟ چرا؟
  • از چه رفتاری نمی توانید بگذرید؟
  • افسردگی، پرخاشگری، اضطراب، وسواس، سوءظن، زود رنجی، کج خلقی، تنهایی، ترس ها، سابقه های بستری و درمان و ... جزء مهم ترین مسائلی هست که باید بررسی شود، (شاید بررسی این بند یکی از ضرورت هایی است که دختر و پسر باید به روانشناس مراجعه کنند.) اما اگر خودشان قصد بررسی داشتند باید نشانه های این اختلالات را بشناسند و با سؤال و دقت در نشانه ها و علائم این اختلالات پی به مشکل ببرند.
  • هم چنین صفاتی مثل خسیس بودن، حسابگری، ولخرجی (دست و دلباز)، بی خیال، منزوی و بی علاقه به تفریح، پیگیر بودن (سمج)، سهل انگار، سخت گیری و .... جزء مسائلیست که می توان با مثال های فوق پرسیده شود.

2) جلب رضایت همسر:

در روابط دو طرف، دختر و پسر باید در مورد رضایت همدیگر پرسش هایی داشته باشند. برای نمونه؛
  • فرد مقابل تا چه حد باید رضایت همسرش را جلب کند و تا چه میزان باید به خواسته های او توجه داشته باشد؟
  • چه شیوه هایی سبب جلب رضایت فرد مقابل می شود؟ و ...

3) قناعت و تجملات:

در مورد میزان ساده زیستی و قناعت یا تجملات در زندگی باید از فرد مقابل پرسش شود. برای نمونه؛
  • تعریف قناعت از نظر شما چیست و تا چه حد قناعت دارید؟
  • درباره تجملات و تشریفات در زندگی و حدود آن چه نظری دارید؟     

4) سازگاری:

گاه در زندگی مشترک اتفاقاتی می افتد که نیاز است طرفین با هم سازگاری و همکاری داشته باشند. مثلاً: 
  • اگر اتفاقی برای شما بیافتد که مجبور باشید با نصف درآمد قبلی همسرتان زندگی کنید، چه می کنید؟
  • چه امکاناتی را برای داشتن رفاه نسبی لازم می دانید؟
  • شما مایلید همسرتان در خرید لوازم زندگی چه مسائلی را رعایت نماید؟

5) مدیریت:

مدیریت زندگی نیز از موضوعات مهم و اساسی است که دو طرف باید دیدگاه خود را در مورد آن بگویند. پرسش در مورد این که چه کسی مدیریت کند؟ مهم است. شاید هر دو به زن سالاری یا مردسالاری معتقد باشند یا بالعکس. 
پرسشهایی در این زمینه می تواند دیدگاه فرد مقابل را در مورد مدیریت زندگی نشان دهد. برای نمونه؛
  • دیدگاه شما درباره جایگاه مرد در زندگی چیست؟
با پرسیدن این نوع سؤالات خواهید فهمید که خانم روحیه زن سالاری دارد یا نه؟ و برای خود جایگاه مشاوری مهربان قائل است یا خیر.
  • دیدگاه شما درباره جایگاه زن در زندگی چیست و به او چقدر میدان می دهید؟
  • با پرسش سؤالاتی در این زمینه می توانید بفهمید آیا آقا، خانم ها را موجوداتی ضعیف و کم اهمیت می داند یا نه؟

 6) دخانیات:

پرسش در مورد دخانیات و مواد مخدر می تواند دیدگاه افراد را در مورد این نوع مواد نشان دهد.
  • نظرتان درباره سیگار و مصرف آن و مواد مخدر چیست؟
  • آیا به مواد خاصی اعتیاد دارید؟ (قهوه، چای، غذای خاص، سیگار، قرص و ...) آیا از دخانیات یا قرص یا آمپول ویژه ای برای آرامش استفاده می کنید؟

7) میزان درآمد:

میزان درآمد آقا مسأله مهمی است که خانم باید در مورد آن اطلاعاتی کسب کند تا بداند آیا می تواند با چنین درآمدی زندگی کند. آیا میزان درآمد شما در حدی هست که بتوانید با آن، زندگی متوسطی را اداره کنید؟
  • این سؤال در جلسه دوم پرسیده می شود تا شائبه پول دوستی و مادی گرایی زن پیش نیاید.
  • هم چنین پرسش از میزان درآمد خانم چندان لزومی ندارد. زیرا درآمد برای او می باشد مگر آن که او بخواهد در امور مالی زندگی مشارکت کند.     

8) اعتقاد به مشاوره:

از آن جایی که در زندگی مشترک ممکن است مشکلاتی به وجود آید که نیازمند کمک از افراد می باشد لذا در جلسه گفتگو طرفین می توانند نظر خود را در مورد این که از چه کسی در زندگی مشترک مشورت بگیرند.
  • برای رفع مشکلات زندگی تا چه حد به مشاوره اعتقاد دارید و آن را مؤثر می دانید؟
  • در صورت بروز مشکل در زندگی مشترک ترجیح می دهید با چه کسانی مشورت کنید؟
  • برخی مردها به مشاوره تن نمی دهند؛ زیرا گمان می کنند رفتن نزد مشاور به معنای اعتراف به اشتباه است.

دانلود پاورپوینت از دکتر بانکی پور در مورد مسائل اقتصادی در گفتگو

دانلود پاورپوینت از دکتر بانکی پور در مورد شناخت خانواده

6. پرسش های گفتگو در خواستگاری جلسه سوم

آیا لازم است جلسات گفتگو به جلسه سوم هم کشیده شود؟ در این صورت چه سؤلاتی را باید مطرح کرد؟

برخی از مسائل را به سبب حیا نمی توان در جلسات اول و دوم مطرح کرد یا هنوز زمان طرح آنها نرسیده است. این سؤالها عبارتند از:

1) گرم مزاجی یا سرد مزاجی:

رفع غرایز جنسی تا چه حد در زندگی زناشویی برایتان اهمیت دارد؟
  • نکته: با توجه به این که اختلاف شدید خانم و آقا در این مسئله، عامل اختلاف جدی در زندگی مشترک و در مواردی عامل انحراف اخلاقی و جنسی یک طرف و لطمه به اعصاب و روان می شود، طرح آن ضرورت دارد.
  • این سؤال در جلسه سوم مطرح می شود تا به فرد تهمت شهوترانی، هواپرستی و ... داده نشود. اگر طرح این سؤال برایتان مشکل است و حیا اجازه نمی دهد می توانید آن را به صورت نوشتاری بپرسید.

2) فرزنددار شدن و زمان آن:

  • چه زمانی را برای فرزنددار شدن مناسب می دانید؟
  • چند تا فرزند خوب است؟

3) چگونگی مراسم عقد و عروسی:

  • نظر شما در مورد مهریه چیست؟
  • نظرتان درباره چگونگی و مراسم عقد و عروسی چیست؟
  • آیا مراسم آلوده به گناه یا بدون گناه برایتان فرقی دارد؟
  • نکته: در صورت عدم توافق در این مسائل ممکن است در ابتدای ازدواج، کدورت هایی پیش آید و به سبب خاطرات تلخ پدید آمده، بهانه جویی هایی در زندگی مشترک بروز کند.     

4) چگونگی ملاقات های دوران عقد:

  • نظر خانواده شما درباره ملاقات های دوران عقد چیست؟
  • در این زمینه آداب و رسوم خاصی در خانواده شماست؟

5) انتظار خاص از همسر آینده:

  • آیا انتظار خاصی از همسر آینده خود دارید؟
  • نکته: برخی از افراد نیازهای خاصی دارند که حتماً باید پیش از ازدواج با نامزد خود مطرح کنند تا ببینند آیا توان برآوردن آن را دارد یا خیر، برای مثال ممکن است دختری یا پسری بیش از دختران و پسران دیگر به اظهار محبت همسر نیاز داشته باشد که حتماً باید مطرح نماید.

دانلود پاورپوینت از دکتر بانکی پور در مورد موضوعات مطرح شده در گفتگو

7. گفتگوی خانواده ها

نکته: مسئله دیگری که در گفتگو قابل توجه می باشد، این است که قسمتی از شناخت در گفتگو بین خانواده ها به دست می آید، مشروط بر این که صحبت های آنها مربوط به ازدواج فرزندان شان باشد.
بنابراین در این مرحله از خواستگاری که دختر و پسر برای گفتگو به اتاق دیگری می روند فرصت مناسبی است تا خانواده ها نیز با همدیگر آشنا شوند و در مورد ساختار خانواده، آداب و رسوم، میزان پایبندی به اعتقادات مذهبی و ... صحبت کرده تا بتوانند با تفاوت های فرهنگی، اجتماعی، خانوادگی و ... یکدیگر آشنا شوند.
از سوی دیگر، خانواده دختر و پسر در مورد خصوصیات اخلاقی و رفتاری دختر و پسرشان اطلاعات لازم را بدهند. هم چنین خانواده پسر، دلیل و نحوه انتخاب شان را بازگو نمایند و نحوه عملی کردن وعده هایی که داده می شود چه ازطرف دختر و خانواده اش و چه از طرف پسر و خانواده اش سؤال و مورد بررسی قرار گیرد.

8. ده نکته طلایی در گفتگو ها

دانلود سخنان دکتر بانکی پور در مورد گفتگو های خانواده در خواستگاری

9. سؤالات متداول در زمینه گفتگو

الف) سکوت در جلسات گفتگو:

سکوت در جلسات گفتگو می تواند دلایل متفاوتی داشته باشد مثلاً
  • کمرو باشد
  • یا این که احتمال دارد خواستگاری بر او تحمیل شده باشد، به خصوص اگر در جمع به او اجازه صحبت نمی دهند در این صورت حتماً با پرسش های روشن و پیاپی باید اطمینان یافت که از این امر رضایت کامل دارد.
  • احتمال دیگر این است که طرف مقابل را از نظر ظاهر نپسندیده و انگیزه ای برای گفتگو ندارد و نمی تواند با این مسئله کنار بیاید.
  • گاهی هم شخص در جلسه اول گفتگو، مطالب و سؤالاتی را مطرح و در جلسات بعدی سکوت می کند. این نشان می دهد که همان سؤالات اصلی و کلیدی جلسه اول برایش مهم بوده و سؤالات بعدی اهمیتی ندارد زیرا در خود قدرت انطباق می بیند و می داند که با وجود وجوه مشترک در مسائل اصلی، با بقیه اختلافات می تواند کنار بیاید و خود را وفق دهد.
  • در صورتی که فرد مقابل خواسته های شما را بدون چون و چرا می پذیرد احتمال احساسی برخورد کردن، وجود دارد. زیرا امکان ندارد دو نفر با دو وراثت متفاوت، دو محیط و دو تربیت گوناگون، در همه مسائل تفاهم داشته باشند، حتی دو خواهر یا دو برادر نیز با وجود اشتراک در محیط و تربیت با هم تفاهم کامل ندارند. 

ب) تشخیص صداقت:

یکی از سؤالات مهمی که معمولاً پیرامون جلسات خواستگاری بیان می شود این است که ما از کجا بفهمیم طرف مقابل سؤالات را با صداقت پاسخ داده است؟
  • برای اطمینان از جواب های او باید مقدمه ای را درباره ی صداقت بیان کنید. به مخاطب خود بگویید: صداقت در خواستگاری یک امر حیاتی است. من خود آدمی نیستم که همیشه در زندگی راستگو باشم و انتظار ندارم همسرم نیز همیشه در زندگی راست گفته باشد. اما این که انسان در جلسه خواستگاری به راستگویی دقت داشته باشد بحث بسیار مهمی است زیرا عدم صداقت در جلسه خواستگاری را خیانت به طرف مقابل می دانم و من هر نقطه ضعفی را از خواستگارم می پذیرم مگر این نقطه ضعف را. باید بکوشید به گونه ای با بیانی جدی این مطلب را یادآور شوید،
  • مثلاً این که بگویید: (من اگر متوجه شوم که در جلسه خواستگاری مطلبی خلاف واقع بیان شده است، اگر نقاط مثبت فراوان هم داشته باشد نمی توانم او را بپذیرم زیرا ازدواجی موفق است که انسان هم خوب انتخاب کند و هم خوب انتخاب شود.
  • البته جمله آخر هم پیام مهمی است برای خود شما، اگر شما بخواهید با کسی مسافرت بروید و او تمایلی به مسافرت با شما نداشته باشد و شما اصرار کنید و طرف را متقاعد کنید و راهی سفر شوید، مسافرت به هر دوی شما سخت خواهد گذشت. ازدواج بالاتر از این است اگر یکی خوب انتخاب کند ولی خوب انتخاب نشود خود این فرد هم از زندگی لذت نمی برد، بنابراین باید صداقت داشته باشیم.
  • راه دیگر این تشخیص این است که از مطالبی سؤال نمایید که در تحقیقات در مورد فرد مقابل نسبت به درستی آنها مطمئن هستید. پاسخ فرد مقابل صداقت یا عدم صداقت او را نشان می دهد.
اما چند نکته:
  • برای این که راحت باشید و صداقت خود را نشان دهید از همان کلمات معمول و همیشگی تان استفاده کنید نه از کلمات سخت و غیر معمول.
  • صداقت شما و خانواده تان در رفتار و گفتار، آنها را نیز تشویق می کند که صادق باشند.
  • در گفتگو دو طرف باید بنا را بر معرفی واقعی و صریح خود بگذارند. 

ج) بیان اسرار زندگی در خواستگاری:

در پاسخ باید گفت اسرار زندگی طبقه بندی دارد. در مباحث امنیتی اطلاعات را به چهار طبقه (به کلی سری، سری، خیلی محرمانه و محرمانه) تقسیم می کنند. در زندگی نیز برای مسائل خود طبقه بندی داشته باشید. 
  • در جلسات اول خواستگاری می توانید مسائلی را مطرح کنید که دیگران اطلاع و آگاهی دارند ولی خواستگار شما از آن بی اطلاع است، مثلاً در محل و فامیل همه می دانند شما با یک ازدواج غیر موفق روبه رو بوده اید بهتر است این نکته را قبل از قرار خواستگاری به اطلاع فرد مورد نظر برسانید که اگر با شنیدن این موضوع نظرش تغییر می کند قبل از جلسات خواستگاری و ایجاد زحمات و مشکلات متوجه شود.
  • گاهی ازدواج تا مراحلی پیش رفته است و بعد به دلایلی انجام نشده و در شناسنامه هم ثبت نشده و عروسی هم انجام نگرفته است. در این شرایط لازم نیست قبل از خواستگاری اطلاع دهید ولی در آخر جلسه اول خواستگاری باید برای فرد تشریح کنید.
  • برخی از اسرار را نیز می توانید در جلسات بعد مطرح کنید اسراری را که جز خانواده شما کسی از آن اطلاع ندارد نباید در جلسات اول بیان کرد. 
  • شما می توانید در مراحل بعد و به میزان اعتمادی که به فرد پیدا کرده اید، او را مطلع سازید.
  • اما نباید از اشتباهات و لغزش هایی که در دوران مجردی انجام داده اید و کسی هم از آن باخبر نیست و شما نیز توبه کرده اید، بعد از ازدواج هم، همسرتان متوجه آن نمی شود، سخنی به میان بیاورید. زیرا گناهان و خطاها، امری ما بین ما و خدای ماست و هیچ کس اجازه ندارد آبروی خود را جلوی دیگران ببرد و از طرف مقابل هم نخواهید به این مسائل اشاره کند. ولی اگر مسئله ای قبل از ازدواج برای شما پیش آمده و شما مرتکب جرم و خطایی شده اید و امکان برملا شدن آن را پس از ازدواج می دهید، باید حتماً به نحوی مطرح سازید و آن را برای فرد مقابل بیان کنید.
  • گفتن تمام جزئیات (عصبانیت های موردی، بین ظمی های موردی، و ...) لازم نیست زیرا باعث نگرانی و ایجاد تردید می شود و زمینه وسوسه های شیطانی را فراهم می آورد و ممکن است طرف مقابل این گونه برداشت کند که مشکل بسیار بزرگ بوده و فقط قسمتی از آن گفته شده است. به همین ترتیب گفتن جزئیات و مسائلی که به زندگی مشترک مربوط نمی شود لازم نیست. پرسیدن از آنها نیز لزومی ندارد بنابراین پرسش درباره این که چه گناهی مرتکب شده ای، آیا دوست پسر یا دختر داشته ای، چند تا خواستگار برایت آمده، به خواستگاری چند نفر رفته ای، چگونه مسلمان شده ای و ... لازم نیست و گاهی توهین و بی حرمتی به شمار می رود و پیامدهای منفی دارد.
اما چند نکته:
  • اگر شما دارای نقص عضو یا بیماری هستید باید به طور کامل و به دور از ابهام در مورد شناخت نقص، ناتوانایی های آن و روش درمانش توضیح دهید. بهتر است با معرفی پزشک خود از آنها بخواهید هر گونه سؤالی که دارند از پزشک معالج تان بپرسند.
  • اگر طرف مقابل شما دارای نقص عضو یا بیماری است، نباید عجولانه و ناآگاهانه تصمیم گرفت. بلکه باید بر اساس میزان ظرفیت و تحمل خود یا طرف مقابل، به دور از ترحم تصمیم گیری کنید و هرگز به فکر تغییر اوضاع نباشید.
  • از گفتن عیبی که خواستگاری تان را به هم می زند، ابا نداشته باشید، چون در غیر این صورت خانه را در زمین سستی بنا کرده اید. عیبی که امکان دارد گفتن آن یک خواستگاری را به هم بزند، نگفتن آن یک زندگی را به هم خواهد زد.

دانلود سخنان دکتر بانکی پور در مورد بیان اسرار در خواستگاری

دانلود پاورپوینت از دکتر بانکی پور در مورد حد صداقت گفتگو

منبع: سایت اسک دین
 
دانلود: 

چرا باید نماز بخوانیم(فلسفه نماز چیست)؟

چرا باید نماز بخوانیم(فلسفه نماز چیست)؟

 

فلسفه خواندن نماز

پرسش:
چرا نماز می خوانیم؟

پاسخ:

ائمه معصومین علیهم السلام و حضرت زهرا«س» در روایات زیادی فسلفه نماز را بیان کرده اند. حضرت زهرا«س» فرمود: «خداوند نماز را واجب کرده است تا از تکبر پاکیزه شوید.»[1]

امام رضا علیه السلام درباره فلسفه نماز می فرماید: «نماز اقرار به ربوبیت خداوند و مردود شمردن هر گونه شریک برای او و ایستادن با حالت خضوع و خشوع در پیشگاه پروردگار متعال است و طلب عفو از گناهان است. و روزی پنج بار سر به سجده گذاشتن برای با عظمت نگه داشتن دستورات پروردگار است و به خاطر این است که بندگان فراموش نکنند و طغیان نکنند و دائماً خاضع و خاشع و علاقمند و خواهان زیادی در دین و دنیا از او باشند.»[2]

بنابراین، نماز ما که مرکب از اعمالی نظیر نیت، تکبیره الاحرام، رکوع و سجود و... است، دارای اهداف کلی و هر یک از این اجزا و شرایط نیز خود اهدافی را به دنبال دارند و علت این که واجب است انسان روزی پنج بار (نمازهای واجب پنچ گانه را) به جا آورد، این است که در طول شبانه روز، همواره متذکر عبودیت و بندگی خود باشد و در هیچ کاری و در هیچ وقتی از اوقات پروردگار و صاحب نعمت خود را فراموش نکند و بر دیگر بندگان خدا تکبر و فخر فروشی نداشته باشد. ممکن است کسی بگوید اصل شکر گذاری و بیاد خدا بودن و دوری از تکبر و خود خواهی را قبول داریم، ولی آیا ممکن نیست که این اهداف را به شکل دیگری و در قالب اعمال دیگری غیر از نماز ایجاد نمائیم؟ پاسخ این سؤال این است که اسلام هم به اهداف عبادات اهمیت داده و هم به شکل آنها، و اینکه در اسلام شکل انجام عبادات با تمام جزئیات و شرایط آن بیان شده، نشانه غنای اسلام است که این دین الهی برای تمامی ابعاد زندگی بشر و در تمام تکالیف او، جزئیات آنها را بیان کرده است. و وقتی همه مسلمانان به یک صورت و یک شکل وظایف و تکالیف خود را انجام می دهند،  حکایت کننده از یک روح واحد در کالبد تمامی مسلمانان است که علاوه بر شکل زیبای آن، موجب تقویت قوای مسلمانان و ایجاد ترس در دل دشمنان می شود.

 

فلسفه خواندن نماز

پرسش:
چرا نماز می خوانیم؟
پایگاه حوزه7364-299، 7364-299
پاسخ:

ائمه معصومین علیهم السلام و حضرت زهرا«س» در روایات زیادی فسلفه نماز را بیان کرده اند. حضرت زهرا«س» فرمود: «خداوند نماز را واجب کرده است تا از تکبر پاکیزه شوید.»[1]

امام رضا علیه السلام درباره فلسفه نماز می فرماید: «نماز اقرار به ربوبیت خداوند و مردود شمردن هر گونه شریک برای او و ایستادن با حالت خضوع و خشوع در پیشگاه پروردگار متعال است و طلب عفو از گناهان است. و روزی پنج بار سر به سجده گذاشتن برای با عظمت نگه داشتن دستورات پروردگار است و به خاطر این است که بندگان فراموش نکنند و طغیان نکنند و دائماً خاضع و خاشع و علاقمند و خواهان زیادی در دین و دنیا از او باشند.»[2]

بنابراین، نماز ما که مرکب از اعمالی نظیر نیت، تکبیره الاحرام، رکوع و سجود و... است، دارای اهداف کلی و هر یک از این اجزا و شرایط نیز خود اهدافی را به دنبال دارند و علت این که واجب است انسان روزی پنج بار (نمازهای واجب پنچ گانه را) به جا آورد، این است که در طول شبانه روز، همواره متذکر عبودیت و بندگی خود باشد و در هیچ کاری و در هیچ وقتی از اوقات پروردگار و صاحب نعمت خود را فراموش نکند و بر دیگر بندگان خدا تکبر و فخر فروشی نداشته باشد. ممکن است کسی بگوید اصل شکر گذاری و بیاد خدا بودن و دوری از تکبر و خود خواهی را قبول داریم، ولی آیا ممکن نیست که این اهداف را به شکل دیگری و در قالب اعمال دیگری غیر از نماز ایجاد نمائیم؟ پاسخ این سؤال این است که اسلام هم به اهداف عبادات اهمیت داده و هم به شکل آنها، و اینکه در اسلام شکل انجام عبادات با تمام جزئیات و شرایط آن بیان شده، نشانه غنای اسلام است که این دین الهی برای تمامی ابعاد زندگی بشر و در تمام تکالیف او، جزئیات آنها را بیان کرده است. و وقتی همه مسلمانان به یک صورت و یک شکل وظایف و تکالیف خود را انجام می دهند،  حکایت کننده از یک روح واحد در کالبد تمامی مسلمانان است که علاوه بر شکل زیبای آن، موجب تقویت قوای مسلمانان و ایجاد ترس در دل دشمنان می شود.

با هدف بررسی جوانب مختلف نماز،به چند سوال زیر دقت فرمایید:
پرسش: فلسفه نمازخواندن چیست؟پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم، در مورد پرسشی که مطرح نمودید مایلم سوال شما را با یک سوال دیگر جواب بدهند و آن اینکه آیا انسان بنده خداوند متعال هست یا نه؟! آیا مقام عبودیت دارد در مقابل خدای متعال یا نه؟! اگر ما قائل باشیم به اینکه انسان بنده ی خداست، مملوک خداست، مال خداست و خودش و هرچه دارد مال و متعلق به خداوند متعال است، این بندگی و مملوکیت باید در زندگی او ظهور و بروز کند. برای مثال، شما فرض کنید وسیله ای دارید که سوار آن می شوید، خانه ای دارید که در آن استراحت می کنید، لباسی دارید که آن را می پوشید و معلوم است که این وسایل متعلق به شماست. این بشر چطور باید تعلق خودش را به خدای متعال بداند و ظهور و بروز بدهد؟! تعلق و مالکیت و مملوکیت و بندگی خودش را چطور نشان دهد؟!
یکی از راه هایی که خداوند متعال برای نشان دادن این بندگی قرار داده، عبادت و نماز است. یکی از برکات نماز و عبادت این است که خداوند متعال در قرآن کریم به حضرت موسی (علیه السلام) می فرمایند: «أقم الصلاة لذکری..» «اگر می خواهید به یاد من باشید نماز بخوانید». نماز انسان را به یاد خداوند می اندازد. مثلا از صبح تا حالا همه ما مشغول کارهای مختلف بوده ایم، در یک ساعات و لحظاتی باید به خودمان بیاییم که برای چه کار می کنیم؟! اصلا چه کار می کنیم؟! ما مال چه کسی هستیم؟! در ملک چه کسی داریم زندگی می کنیم؟! غذا و نعمت و سلامت و عافیت را چه کسی به ما داده است؟! چطوری باید متوجه شویم و شکر منعم را باید از کجا بیاوریم؟!
یکی از بهترین مظاهر شکر منعم را خدای متعال نماز قرار داده و فرموده در هر روز پنج نوبت صبح، ظهر، عصر، مغرب و عشاء نماز بجای آورید که این پنج نوبت آن واجب و بقیه اش نافله است.
پرسش: چرا باید نماز به این شکل خاص باشد؟ مثلا آیا نمی شود که انسان ساکن رو به قبله بنشیند و به یاد خداوند باشد و تفکر کند؟پاسخ: خود نحوه قیام و ایستادن در مقابل خدای متعال یک نوع خضوع در آن وجود دارد، یعنی آدم در مقابل بزرگی بلند می شود و با احترام می ایستد و با طمأنیه و سکوت می ایستد. خود همین ایستادن در مقابل خداوند یک نوع خضوع بندگی است. و سپس تلاوت قرآن یعنی سوره مبارکه حمد و سوره مبارکه دیگر، خودش نوعی صحبت کردن با خداوند است زیرا در روایت داریم که «بنده من اگر می خواهی من با تو حرف بزنم قرآن بخوان و اگر می خواهی تو با من حرف بزنی نماز بخوان». وقتی ما مشغول نماز می شویم در نماز داریم با خداوند حرف می زنیم، وسط نماز که حمد و سوره های دیگر می خوانیم، خدا دارد با ما صحبت می کند. در واقع یک گفت و گوی متقابل بین بنده و مولا و عاشق و معشوق است، سپس بعد از این مرحله مذاکره و گفت و گو به رکوع می رویم. می دانیم خم شدن علامت کمال احترام و خاکساری است که انسان در مقابل کسی سرش را خم کند آن هم به اندازه ای که سر انسان در مقابل زانوانش باشد، و حالت تقریبا 90 درجه ای که در رکوع است یکی از بهترین حالات خاکساری و تواضع و عبودیت است.
از این بالاتر و مهم تر که از آن بالاتر نداریم، حالت سجده است. در روایت قدسی داریم که «أقرب ما یکون العبد إلی مولاه، فهو ساجد» نزدیک ترین حالت بنده به خدا آن حالتی است که رفیع ترین عضو انسان، شریف ترین و محترم ترین عضو صورت انسان که پیشانی و جبهه انسان است، در مقابل خدای متعال به خاک می افتد و اظهار عبودیت و خاکساری می کند. بالاترین حالت خضوع و خشوع حالت سجده است و مخصوصا در روایات داریم که اگر بتوانید در سجده در حالت تضرع و زاری حاجت خودش را از خدا بخواهد که این حالت گریه و تضرع و زاری و ابتهال در سجده برای خدای متعال بهترین حالت عبودیت است.
البته تفصیل این حرکات نماز یعنی قیام و رکوع و سجده در کتاب "الأسرار الصلاة" حاج میرزا جواد آقا ملکی تبریزی، "اسرار الصلاة" مرحوم قاضی و امام (ره) و بزرگان دیگر آمده است.
منبع:سایت صلات 

اقامه نماز از اصلی ترین دستورات دین اسلام به پیروان خود است و پیشوایان و بزرگان این دین، این شکل از عبادت را به شرط رعایت تمامی لوازم تحقق تمام و کمال آن از جمله مهمترین راههای تحقق رفتار دین‌مدارانه در وجود انسانها می‌دانند.  

عصر شیعه ـ مرکز ملی پاسخگویی به مسایل دینی پیرامون چرایی وجوب اقامه نماز از سوی دین اسلام پرسش و پاسخی را در اختیار ایسنا قرار داده است که متن آن در ادامه می‌آید:

پرسش: چرا باید نماز خواند و فلسفه نماز خواندن چیست؟

پاسخ: علت اصلی نماز خواندن ما تنها و تنها واجب بودن آن است؛ یعنی ما نماز را به جهت این که دستور خداوند و تکلیفی شرعی بر عهده ما است، به جا می آوریم؛ هرچند به روشنی می دانیم که نماز آثار و برکات متعدد جسمی و روحی و فردی و اجتماعی برای ما دارد؛ با همه این ها می توان پرسید: چرا نماز واجب است و چرا این تکلیف برای ما در نظر گرفته شده است؟

در پاسخ می گوییم وجوب، یکی از احکام پنج گانه شرعی است که در شریعت و از جانب شارع مقدس که خداوند متعال باشد، برای نظام دادن به ساختار بندگی بندگان تنظیم شده است؛ در نتیجه، از آن جا که پذیرش شریعت و عمل به آن، در مرتبه ای بعد از پذیرش اصل دین و اثبات نبوت و پذیرش خداوند از راه عقل و برهان است، در مورد شریعت چرایی و چگونگی عقلی معنا ندارد. بهترین پاسخ در مورد چرایی وجوب عبادات و دیگر وظایف آن است که خداوند فرموده است.

 

اما اگر منظور از چرایی، یافتن حکمت های وجوب عملی مشخص و مستمر به نام نماز است، می توان گفت اصولا حکمت های عبادتی چون نماز را باید در فلسفه کلی عبادات و مناسک عبادی جستجو کرد. ما معتقدیم که عبودیت و پرستش، یکی از نیازهای انسان است. تمامی انسان ها از ابتدا تاکنون به شکلی پرستش داشته‌اند. روح انسان، نیاز به عبادت و پرستش دارد و هیچ چیزی جای آن را پر نمی کند؛ اما سخن در نحوه پرستش است. در فرهنگ اسلامی تعیین و مشخص کردن شکل عبادت، با شارع مقدس (خداوند متعال) است. کسی نمی‌تواند عبادتی اختراع کند. اگر کسی ذکر و دعایی را به عنوان عبادت پدید آورد، از مصادیق روشن بدعت و تشریع است که کار حرامی است؛ زیرا امور عبادی را همان گونه که از طرف شارع مقدس بیان شده است، باید انجام داد؛ نه کم تر و نه بیش تر. در نتیجه، خداوند نماز را واجب فرموده و مقررات و شرایطی هم برای آن وضع کرده است. اما تامل عقلانی در ماهیت نماز نشان می دهد که این عمل با این خصوصیات بهترین شیوه برای رسیدن به همان نیاز روحی انسان نیز محسوب می شود؛ در واقع اگر در ماهیت و شکل نماز دقت شود، می بینیم که نماز بهترین شیوه اظهار بندگی است. مجموعه اجزا و حرکات آن، تجلی تواضع و تسلیم در برابر خداوند است. در عین حال، گرامیداشت و جایگاه انسان و قدرت و توان او نیز در این تکلیف مورد توجه قرار گرفته است.

به علاوه، نوع چیدمان اوقات نماز به گونه ای است که نه به انسان فشار طاقت فرسایی وارد شود و نه آدمی تا مدت زیادی از انجام آن و توجه به خداوند و حقایق عالم غافل گردد؛ بلکه به طور منظم و مستمر، این عمل عبادی در زندگی تکرار می شود.

از شاخصه های مهم نماز آن است که، غفلت زدا است، بزرگترین مصیبت برای رهروان راه حق آن است که هدف آفرینش خود را فراموش کنند و غرق در زندگی مادی و لذائذ زود گذر گردند، اما نماز به حکم اینکه در فواصل مختلف و در هر شبانه روز در چند نوبت انجام می شود، مرتبا به انسان هشدار می دهد و هدف آفرینش او را خاطر نشان می سازد، موقعیت او را در جهان به او گوشزد می کند و این نعمت بزرگی است که انسان وسیله‌ای در اختیار داشته باشد که در هر شبانه روز چند مرتبه قویا به او بیدار باش گوید.

 

همچنین نماز خود بینی و کبر را در هم می شکند، چرا که انسان در هر شبانه روز هفده رکعت و در هر رکعت دو بار پیشانی بر خاک در برابر خدا می گذارد، خود را ذره کوچکی در برابر عظمت او می بیند و توجه به این مساله جلوی بسیاری از گردن کشی ها و خود بینی ها را می گیرد.

با این همه، اگر نماز به طور صحیح و کامل با حفظ شرایط و آداب و با توجه به روح اصلی و ماهیت حقیقی اش خوانده شود، هم انسان را منظم، مقید، اجتماعی و دور از غفلت و دنیازدگی می کند و هم جلوی بسیاری از مفاسد اجتماعی را می گیرد که حصول همه این نتایج، در فرض التزام و جدیت و استمرار در نماز است؛ نه اختیار و حق انتخاب در انجام آن.

قرآن کریم به صراحت اعلام می کند که نماز، مانعی در برابر انجام فحشا و منکر است (3) و این یعنی حیات پاک و نورانی و سعادتی که برای آینده انسان رقم می خورد. حتی نماز های کم مایه و با بی توجهی نیز در این مسیر خالی از اثر نیستند، چنان که افراد گناهکاری بودند که شرح حال آنها برای پیشوایان اسلام بیان می شد و ائمه می فرمودند: غم مخورید، نمازشان آنها را اصلاح می کند و همین گونه می شد.

 

اما دقت و اصرار در این شکل و قالب و شروط و قیود این عمل، به چه دلیلی است؟ نماز، نماد تسلیم و عبودیت در برابر خداوند است. اگر قرار باشد که هر انسانی طبق خواسته خود عمل کند و آن را به جا بیاورد، آن چیزی که خداوند از او خواسته، دیگر بندگی او نمی شود؛ بلکه بندگی خود و عمل طبق خواسته خود است. امیرمؤمنان (ع) در روایتی پس از بیان این که معنای اسلام را تسلیم شدن در مقابل پروردگار می داند. که نشان تسلیم در عمل آشکار می شود، می فرماید : مؤمن، بنای دین خود را بر اساس رأی و نظر شخصی نمی گذارد؛ بلکه بر آنچه از پروردگارش رسیده، بنیان می‌نهد.(1)

شاید یکی از رموز خواندن نماز به همان صورتی که پیامبر فرمود، حفظ شکل و ساختار عمل بعد از قرن ها است که در نتیجه آن، ماهیت و روح کلی و ساختار اساسی خود دین هم در پرتو آن زنده و پا برجا باقی می ماند؛ در حالی در ادیان دیگر ما چنین عمل معینی را نمی بینیم. به همین دلیل، آن روح کلی ادیان دیگر و ساختار اصلی به مرور زمان از دست رفته است.

هشام بن حکم از امام صادق (ع) پرسید: چرا نماز واجب شد، در حالی که هم وقت می گیرد و هم انسان را به زحمت می اندازد؟ امام فرمود: « پیامبرانی آمدند و مردم را به آیین خود دعوت کردند. عده ای هم دین آنان را پذیرفتند؛ اما با مرگ آن پیامبران، نام و دین و یاد آنها از میان رفت. خداوند اراده فرمود که اسلام و نام پیامبر اسلام (ص) زنده بماند و این، از طریق نماز امکان پذیر است».(2)

 

یعنی علاوه بر آن که نماز عبادت پروردگار است، موجب طراوت مکتب و احیای دین هم هست. در جمع بندی می توان گفت هم شکل و ساختار ظاهری نماز، زیبا و جذاب و اثربخش است و هم معارف بلند اسلامی در آن وجود دارد، هم تسبیح و تقدیس لفظی است و هم تقدیس عملی؛ رکوع و سجود و تسبیح و ستایش و دعا و تکبیر و سلام و خلاصه همه زیبایی ها در نماز موجود است.

اما در نهایت باز باید دانست که هر چند نماز دارای برکات و ثمرات بسیاری نظیر به یاد خدا افتادن، آرامش، دوری از غفلت ها و زشتی ها و.. . است اما اگر در مورد خاصی چنین نتیجه و ثمره ای حاصل نشد یا بدون نماز هم برخی از این ثمرات برای ما حاصل بود، نمی توان نماز را به کنار گذاشت و آن را بی فایده دانست زیرا چنین کاری عین مخالفت با دستور خداوند و ضد تسلیم و عبودیت که حقیقت بندگی است می باشد.

پی‌نوشت‌ها:

1. علامه مجلسی، بحار الانوار، نشر اسلامیه، تهران، بی تا، ج 65، ص 309.

2. شیخ صدوق‏، علل الشرائع، انتشارات داورى‏، چاپ اول، ج 2، ص 317.

3. عنکبوت (29) آیه 45. 

 

 

 

۶۵ کلید از روح و فلسفه نماز و عبادت به بیان استاد شهید مرتضی مطهری…

۱- انسان نمی تواند بدون نماز و عبادت زیست ؛ همه مردم به شکلی و به نوعی عبادت و پرستش دارند و این پرستش جزء غرائز ذاتی و فطری بشر است ، یعنی بشر فطرتاً گرایش دارد که یک چیزی را تقدیس و تنزیه کند و خویشتن را به او نزدیک نماید .
« استاد شهید مطهری/ آشنایی با قرآن/ صفحه ۱۳۲»
۲- آسمان که گردش می کند، آن گردش ، نماز و عبادت و پرستش آسمان است و زمین که تکان می خورد همین جور، باران که ریزش می کند ، آن ریزش ، پرستش اوست ، آب که جریان پیدا می کند ، آن جریان ، پرستش ، عبادت اوست .
« فارابی»
۳- چهار تا خم و راست شدن به صورت نماز که انسان خودش هم نمی فهمد چه می کند، و اصلاً نفهمد که حال یعنی چه، مناجات یعنی چه ، راز و نیاز یعنی چه، منقطع شدن به حق یعنی چه ، و اینکه لحظاتی بر انسان بگذرد که در آن لحظات اصلاً انسان چیزی از غیر خدا به یادش نیاید یعنی چه ، این عبادت نیست .
« استاد شهید مطهری/ تعلیم و تربیت در اسلام/ ص ۳۴۵ »
۴- در اسلام شکل خاص یافته است که حتی فردی که می خواهد در گوشه خلوت به تنهایی نماز بخواند خود به خود به انجام پاره ای از وظایف اخلاقی و اجتماعی از قبیل نظافت ، احترام به حقوق دیگران ، وقت شناسی ، جهت شناسی، ضبط احساسات، اعلام صلح و سلم با بندگان شایسته خدا و غیره مقید می گردد .
« استاد شهید مطهری/ اسلام و مقتضیات زمان/ ص ۲۹۲»
۵- نماز قطع نظر از هر چیزی طبیب سرخانه است . یعنی اگر ورزش برای سلامتی مفید است، اگر آب تصفیه شده برای هر خانه ای لازم است ، اگر هوای پاک برای هرکس لازم است، اگر غذای سالم برای انسان لازم است، نماز هم برای سلامتی انسان لازم است .
« استاد شهید مطهری/ اسلام و مقتضیات زمان/ ص ۲۹۲ »
۶- شما نمی دانید اگر انسان در شبانه روز ساعتی از وقت خودش را اختصاص به راز و نیاز با پروردگار بدهد ، چقدر روحش را پاک می کند ! عنصرهای روحی موذی به وسیله یک نماز از روح انسان بیرون می رود .
« استاد شهید مطهری/ اسلام و مقتضیان زمان/ ص ۲۹۲ »
۷- بپا داشتن نماز غیر از خواندن نماز است. بپا داشتن نماز یعنی نماز را جوری بخوانید که حق نماز ادا بشود، نماز با حضور قلب، نماز با خشوع و خضوع، نماز با تفکر که این را می گویند اقامه نماز .
« استاد شهید مطهری/ تفسیر هفت سوره از قرآن/ ص ۹۲»
۸- باور نکنید که یک کسی در دنیا پیدا بشود که در مسائل اخلاقی و اجتماعی مسلمانان خوبی باشد ولی در مسایل عبادی مسلمان خوبی نباشد. ما برای آدم نماز نخوان چیزی از مسلمانی قائل نیستیم. امیر المؤمنین (ع) فرمود : بعد از ایمان به خدا چیزی در حد نماز نیست .
«استاد شهید مطهری/ اسلام و مقتضیات زمان/ ص۲۹۴ »
۹- سه نوع عبادت خواهیم داشت: عبادت بدنی مثل نماز خواندن، روزه گرفتن، عبادت مالی مثل زکات دادن، خمس دادن، و به طور کلی اتفاقات و عبادت فکری ( عبادت صرفاً روحی) که نامش تفکر است .
« استاد شهید مطهری/ والاها و ولایتها/ ص ۱۰۴ »
۱۰- آن وقت نماز عمل صالح است که شما اول دین خود را بدهید بعد نمازتان را بخوانید، اگر شما با طلبکار خود بحث کنید و به او بگویید : اول باید نمازم را بخوانم چون خدا از تو بزرگتر است و باید اول طلب خدا را بپردازم و … اشتباه می کنی این نماز برای تو عمل صالحی نیست .
« استاد شهید مطهری/ درسهایی از قرآن/ ص ۷۸ »
۱۱- عبادت طفل ممیز غیر بالغ در عین اینکه تکلیف ندارد و مکلف نیست صحیح است. می دانید در نماز جماعت این مسأله را طرح می کنند که نمازی که کودک می خواند ، آیا نماز صوری و ظاهری و برای تأدیب و تربیت است که برای آینده آماده بشود یا نماز واقعی و صحیح است ؟ تقریباً شبهه ای نیست که عمل کودک صحیح است .
« استاد شهید مطهری/ ربا و بانک- بیمه/ ص ۲۹۴ »
۱۲- در اسلام، به عبادت و اقامه نماز، به آنچه که واقعاً روح نیایش و پرستش است، یعنی رابطه انسان و خدا، محبت ورزی به خدا، انقطاع به ذات پروردگار- که کاملترین عبادتهاست- توجه زیادی شده است .
« استاد شهید مطهری/ بحارالانوار/ ج ۴۱/ باب ۱۰۱/ ص۱۴/ با اندکی اختلاف»
۱۳- هدف عارف و انگیزه عارف بر نماز و عبادت یکی از دو چیز است. یکی شایستگی ذاتی معبود برای عبادت یعنی از آن جهت او را عبادت می کند که او شایسته عبادت است. هدف دیگر عارف از عبادت و نماز شایستگی خود عبادت یعنی شرافت و حسن ذاتی عبادت است، عبادت از آن جهت که نسبت و ارتباطی است میان بنده و خدا کاری است در خور انجام دادن .
« استاد شهید مطهری/ سیری در نهج البلاغه/ ص ۸۳ »
۱۴- روح نماز و عبادت وابستگی کامل دارد به مفهومی که عابد از عبادت دارد و به نوع تلقی او از عبادت و به انگیزه ای که او را به اقامه و عبادت برانگیخته است و به بهره و حظی که از عبادت عملاً می برد .
« استاد شهید مطهری/ سیری در نهج البلاغه/ ص ۸۳ »
۱۵- بعضی می گویند : نماز خواندن یعنی چه ؟ عبادت یعنی چه ؟ اینها مال پیر زنهاست؛ انسان باید اجتماعی باشد. این حرف ها، یک نوع روشنفکری است .
« استاد شهید مطهری/ انسان کامل/ ص ۱۰۴ »
۱۶- نماز چیست ؟ تازه کردن ایمان . این روحیه را از « الله اکبرش» گرفته است . وقتی که در نماز چندین بار می گوید : «الله اکبر» جواب همه را می دهد؛ همه اینها هیچ است. وقتی چندصد هزار سرباز را در مقابل خود می بیند، می گوید : « لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم » ، « الله اکبر» خدا بزرگتر است، همه قدرت ها به دست خداست .
« استاد شهید مطهری/ انسان کامل/ ص ۱۰۴ »
۱۷- انسان باید به خدا اتکاء داشته باشد، از خدا نیرو بگیرد؛ از خدا قدرت بخواهد. همین نماز است که به او نیرو داده است ؛ اگر این نماز نبود، آن سرباز مجاهد، مجاهد نبود .
« استاد شهید مطهری/ انسان کامل/ ص ۱۰۴ »
۱۸- اگر پیغمبر فرمود : « الصلوه عمود الدین » یا فرمود : مثل این دین و نماز در این دین، مثل خیمه ای است که سرپاست؛ خیمه چادر دارد، طناب دارد، عمود هم دارد، عمود این خیمه نماز است؛ برای این بود که به آثار نماز آگاه بود، می دانست نماز بزرگترین عامل مؤثر در روحیه افراد است .
« استاد شهید مطهری/ اسلام و مقتضیات زان/ ص ۷۲ »
۱۹- نماز و جهاد لازم و ملزوم یکدیگرند ، هیچکدام جای دیگری را نمی گیرد ، نه با نماز جهاد ساقط می شود و نه با جهاد نماز ساقط می گردد، باید نماز خواند تا نیرو بیشتر شود و بهتر جهاد صورت گیرد « استعینوا بالصبر و الصلوه » چرا برای اهمیت جهاد، نماز را تحقیر می کنی و پایین می آوری به حدی که می گویی فقط از خواب بهتر است ؟
« استاد شهید مطهری/ اسلام و مقتضیات زمان/ ص۷۲ »
۲۰- آن نمازی که آدم از جهاد فرار کند و مسجد را انتخاب کند، نماز اسلام نیست ؛ نماز اسلام، خیرالعمل ست. نه اینکه بیایی « حی علی خیرالعمل » را از اذان برداری و خیال کنی این بدآموزی دارد، چون مسلمانان به جای جهاد، سراغ نماز می روند ! نه ، فکرش را اصلاح کن .
« استاد شهید مطهری/ انسان کامل/ ص ۱۰۷ »
۲۱- باید به مردم فهماند که تعلیمات اسلامی تجزیه ناپذیر است، به منزله اعضاء یک پیکره اند. نماز به جای خود، حج به جای خود، خمس به جای خود، امر به معروف و نهی از منکر به جای خود، هر کدام باید موقعشان شناخته بشود .
« استاد شهید طهری/ اسلام و مقتضیات زمان/ ص ۷۳ »
۲۲- یکی از روش های انسانی که اسلام آن را صد در صد تأئید می کند، عبادت است . عبادت به همان معنی خاصش مورد نظر است؛ یعنی همان خلوت با خدا، نماز، دعا، مناجات، تهجد، نماز شب و مانند آن که جزء متون اسلام و از اسلام، حذف شدنی نیست .
« استاد شهید مطهری/ انسان کامل/ ص ۴۴ »
۲۳- پیغمبر اکرم (ص) خطاب به جابرین عبداله انصاری فرمود :
دین اسلام دینی است متین و حکیم و منطقی و مبتنی بر ملاحظات دقیق روانی و اجتماعی، علیهذا با مدارا و نماز و عبادت خود را مبغوض و منفور نفس خودت قرار مده ، یعنی طوری عمل نکن که نفست عبادت را دشمن بدارد .
« استاد شهید مطهری/ امدادهای غیبی/ ص ۱۰۵
۲۴- بدون عبادت، بدون ذکر خدا ، بدون یاد خدا ، بدون مناجات با حق ، بدون حضور قلب ، بدون نماز، بدون روزه نمی شود یک جامعه اسلامی ساخت و حتی خود انسان سالم نمی ماند. و همچنین بدون یک اجتماع صالح و بدون یک محیط سالم، بدون امر به معروف و نهی از منکر ، بدون رسیدگی و تعاطف و ترحم میان افراد مسلمان نمی شود عابد خوبی بود .
«استاد شهید مطهری/گفتارهای معنوی/ص۵۷-۴۹»
۲۵- در نماز، بعد از آنکه خدا را حمد و ستایش می کنیم : « الحمد الله رب العالمین » خدا را مخاطب قرار می دهیم. من تها دارم نماز می خوانم و نماز من فرادی است. می خواهم بگویم خدایا تو را پرستش می کنم و از تو کمک می خواهم ولی اینطور می گویم :‌« ایاک نعبد و ایاک نستعین» خدایا « ما » فقط تو را پرستش می کنیم و « ما » فقط از تو یاری می جوییم. نمی گوییم « من » فقط تو را پرستش می کنم .
« استاد شهید مطهری/ انسان کامل/ ص ۳۲۱ »
۲۶- قرآن به ما گفته است که نماز ، آن وقت نماز است که اثرش هویدا باشد ، اثر خود را نشان دهد . چطور نشان می دهد ؟ « ان الصلوه تنهی عن الفحشاء و المنکر» خصلت نماز درست، این است که انسان را از کارهای زشت باز میدارد. اگر دیدی نماز می خوانی و در عین حال معصیت می کنی ، بدان که نمازت نماز نیست . پس نمازت را درست کن .
« استاد شهید مطهری/ انسان کامل/ ص۱۰۷»
۲۷- ریشه همه آثار معنوی اخلاقی و اجتماعی که در نماز و عبادت است در یک چیز است : یاد حق و غیر او را از یاد بردن .
«استاد شهید مطهری/ سیری در نهج البلاغه/ ص۳۰۳»
۲۸- به هر اندازه که انسان به یاد خدا باشد کمتر معصیت می کند، معصیت کردن و نکردن دائر مدار علم نیست، دائر مدار غفلت و تذکر است، بهر اندازه که انسان غافل باشد یعنی خدا را فراموش کرده باشد، بیشتر معصیت می کند، بهر اندازه که خدا بیشتر بیادش بیاید کمتر معصیت می کند .
« استاد شهید مطهری/ گفتارهای معنوی/ ص۷۹ »
۲۹- بپا داشتن نماز آن است که حق نماز ادا شود، یعنی نماز به صورت یک پیکر بی روح انجام نگردد ؛ بلکه نمازی باشد که واقعاً بنده را متوجه خالق و آفریننده خویش سازد و این است معنی ذکر الله که در آیه شریفه ۱۴ س.ره « طه» بدان اشاره شده : « اقم الصلوه لذکری»
« استاد شهید مطهری/آشنایی با قرآن/صفحه ۶۸ »
۳۰- کسی از حضرت علی (ع) سؤال کرد :
چرا ما دوباره سجده می کنیم ؟
امیر المؤمنین این آیه را خواند :
« منها خلقناکم و فیها نعید کم نخرجکم تاره اخری »
اول که سر بر سجده می گذاری و بر می داری یعنی منها خلقناکم همه ما از خاک آفریده شده ایم، تمام این پیکر ما ریشه اش خاک است، هرچه هستیم از خاک بوجود آمده ایم ، دو مرتبه سرت را بخاک بگذار ، یادت بیاید کـه می میری و باز به خاک بر می گردی، دوباره سرت را از خاک بردار و یادت بیفتد که یکبار دیگر از همین خاک محشور و مبعوث خواهی شد .
« استاد شهید مطهری/ گفتارهای معنوی/ ص۹۳- ۹۲»
۳۱- نماز نمونه ای است از رابطه خلق و خالق، زکات نمونه ای است از حسن روابط مسلمانان با یکدیگر که در اثر تعاطف و تراحم اسلامی از یکدیگر حمایت می کنند و به هم تعاون و کمک می کنند
« استاد شهید مطهری/ مجموعه آثار/ج۳/ اولاها و ولایتها/ ص۲۶۴ »
۳۲- تو که خدا را عبادت می کنی سر بر روی هر خاکی بگذاری نمازت درست است ولی اگر سر بر روی آن خاکی بگذاری که تماس کوچکی، قرابت کوچکی، همسایگی کوچکی با شهید دارد و بوی شهید می دهد اجر و ثواب تو صد برابر می شود .
امام فرمود : سجده کنید بر تربت جدم حسین بن علی (ع)، که آن وقت نمازی که بر آن تربت مقدس سجده کرده اید حجاب های هفتگانه را پاره می کند .
« استاد شهید مطهری/ ولاها و ولایت ها/ ص ۱۲۸- ۱۲۶ »
۳۳- قرآن می فرماید : « الا المصلین- الذینهم علی صلواتهم دائمون» آنهایی که در نماز خود مداوم هستند، مقصود چیست ؟ در اینجا روایات، خوب معنی می کنند . از حضرت امام صادق (ع) و حضرت امام محمد باقر (ع) روایت کرده اند در اینجا منظور نوافل است .
« استاد شهید مطهری/ تفسیر سوره معارج/ ص ۳۱-۳۰ »
۳۴- از دیدگاه نهج البلاغه ، دنیای عبادت دنیای دیگری است، دنیای عبادت آکنده از لذت است. لذتی که با لذت دنیای سه بعدی مادی قابل مقایسه نیست. دنیای عبادت پر از جوشش و جنبش ئ سیر و سفر است اما سیر و سفری که « به مصر و عراق و شام » و یا هر شهر دیگر زمینی منتهی نمی شود، به شهری منتهی می شود « که او را نام نیست» دنیای عبادت شب و روز ندارد، زیرا همه روشنایی است، تیرگی و اندوه و کدورت ندارد ، یکسره صفا و خلوص است .
« استاد شهید مطهری/ نهج البلاغه/ نامه ۴۵ »
۳۵- رسول خدا بسیار روزه می گرفت . علاوه بر ماه رمضان و قسمتی از شعبان، یک روز در میان روزه می گرفت . دهه آخر ماه رمضان بسترش بکلی جمع می شد و در مسجد معتکف می گشت و یکسره به عبادت می پرداخت. ولی به دیگران می گفت : کافی است در هر ماه سه روز روزه بگیرید. می گفت : به اندازه طاقت عبادت کنید .
« استاد شهید مطهری/ سیری در سیره نبوی/ ص۲۷۵»
۳۶- از نظر قرآن، عبادت، یک عبادت درست و واقعی و جامع الشرایط، عبادتی که روح آن توجه به خدا و استغفار و استمداد و استعانت از خداوند است و همچنین، توجه به خود و عیب های خود و نفس خود است .
« استاد شهید مطهری/ تفسیر سوره معارج/ آیات ۲۴- ۲۰»
۳۷- با اینکه روح عبادت ارتباط و پیوند بنده با خدا و شکستن دیوار غفلت و توجه به خداست اما نکته جال این است که اسلام به عبادت شکل داده و به شکل هم نهایت اهمیت را داده و در آن شکل نیز یک سلسله برنامه های تربیتی را در لباس اقامه نماز و عبادت وارده کرده است .
« استاد شهید مطهری/ الجامع الصغیر/ ج۱/ ص۷۴ »
۳۸- (مسأله دیگری که در باب نماز مورد توجه واقع شده ) دقت زیاد نسبت به مسأله وقت است به طوری که دقیقاً روی دقیقه و ثانیه آن حساب می شود. بدون شک این امر در روح عبادت و رابطه انسان با خدا مؤثر نیست که مثلاً اگر ما یک دقیقه قبل از زوال ظهر نماز را شروع کنیم آن حالت تقرب و توجه قلب به خدا پیدا نمی شود ولی همین قدر که زوال ظهر انجام شد تقرب ایجاد می شود. ولی اسلام این را شرط قرار داده و نخواسته هرج و مرجی از نظر وقت و زمان باشد. نوعی وقت شناسی و تمرین احترام گذاردن به نظم زمانی و وقتی است .
« استاد شهید مطهری/ گفتارهای معنوی/ ص ۸۶-۸۵»
۳۹- عبادت آن چنان مهم است که اولین نقطه ای که در جهان برای عبادت وضع شده، اولین مسجد، اولین معبد، امروز هم باید رو به آن نقطه ایستاد .
« استاد شهید مطهری/ گفتارهای معنوی/ ص۸۷ »
۴۰- روح عبادت یک امر مجردی است که اگر انسان در گوشه خلوتی هم باشد و به قول سعدی سر به جیب مراقبت فرو برد و خدا را یاد کند، آن روح برای او حاصل شده است، ولی اسلام چنین عبادتی را قبول ندارد. گذشته از اینکه خود شکل های مختلف رکوع و سجود از نظر آن تذکر تأثیراتی دارد یعنی هر حالتی نماینده یک خضوع و خشوع در حضور پروردگار است، اسلام خواسته این روح را در لباس یک سلسله تربیت های دیگر که آنها را برای زندگی لازم می داند پیاده کند .
« استاد شهید مطهری/ گفتارهای معنوی/ ص۸۷»
۴۱- یکی از مهمترین خصوصیات شکی که اسلام به عبادت داده مسأله تمرین ضبط نفس در هنگام عبادت است. نماز واقعاً عبادت جامع و عجیبی است. البته این خصوصیت در حج هم هست ولی به صورت دیگری، یعنی همانجا که انسان محرم می شود خود را ضبط می کند .
« استاد شهید مطهری/ گفتارهای معنوی/ ص ۸۷ »
۴۲- نماز بسیاری از اصول تربیت اسلامی را در خود گنجانده است . خوردن و آشامیدن در آن ممنوع است؛ خندیدن، آن را خراب می کند؛ گریستن برای غیر خدا، برای هر موضوعی از موضوعات دیگر خرابش می کند، زیرا در حال نماز انسان باید بر تمایلات خود از قبیل خوردن و خوابیدن غلبه کند و بر احساسات خود از قبیل خندیدن و گریستن مسلط باشد و خود را نگهدارد .
« استاد شهید مطهری/ گفتارهای معنوی/ ص۸۷ »
۴۳- الله اکبر یعنی چه ؟! یعنی من خدا را به عظمت می شناسم. دیگر وقتی من خدا را به عظمت می شناسم، همه چیز در مقابل من حقیر است . این کلمه « الله اکبر» به انسان شخصیت می دهد ، روح انسان را بزرگ می کند .
« استاد شهید مطهری/ نهج البلاغه/ خطبه متقون»
۴۴- مسأله دیگر مسالمت طلبی و صلح جویی با مردم است که در متن تعلیمات نماز آمده است. در سوره حمد که خواندن آن در نماز واجب است، بعد از حمد و ثنا ، خدا را مخاطب قرار می دهیم ؛ ایاک نعبد و ایاک نستعین اهدنا الصراط المستقیم .
« استاد شهید مطهری/ تعلیم و تربیت/ ص ۱۹۳- ۱۹۲»
۴۵- با اینکه از نظر روح عبادت هر چه غیر خدا در ذهن انسان نباید بهتر است، ولی اسلام به خاطر یک مصلحت اجتماعی بسیار مهم، برای اینکه روح یک مسلمان را روح اجتماعی کرده باشد آن را با چاشنی عبادت به خورد مردم داده و می گوید بگویید : ایاک نعبد و ایاک نستعین اهدنا صراط المستقیم منحصراً تو را پرستش می کنیم و منحصراً از تو کمک می خواهیم، خدایا همه ما را به راه راست هدایت کن . در اینجا همکاری و همدلی و همگامی کاملاً مشهود است .
« استاد شهید مطهری/ تعلیم و تربیت/ ص ۱۹۳-۱۹۲»
۴۶- السلام علینا و علی عبادالله الصالحین سلام بر ما، سلامت بر ما و بر جمع بندگان شایسته خدا، اعلام صلح و اعلام صفا با همه بندگان صالح خدا می کنی . به قول امروزی ها اعلام همزیستی مسالمت آمیز با همه افراد شایسته می کنی . در حال نماز می گویی من با هیچ بنده شایسته ای سر جنگ ندارم ، چون اگر با بنده شایسته ای سر جنگ داشته باشم خود ناشایسته ام .
« استاد شهید مطهری/ گفتارهای معنوی/ ص ۸۸- ۸۷»
۴۷- نماز گناهان را مانند برگ و گردن ها را از ریسمان گناه آزاد می سازد، پیامبر خدا نماز را به چشمه آب گرم که بر در خانه شخص باشد و روزی پنج نوبت خود را در آن شستشو دهد تشبیه فرمود، آیا با چنین شستشوها چیزی از آلودگی بر بدن باقی می ماند ؟
« استاد شهید مطهری/ سیری در نهج البلاغه/ ص۹۶ »
۴۸- هیچ می دانید که ما مسؤول نماز خواندن خاندان خودمان ، یعنی زن و فرزند خودمان هستیم ؟ هر فردی از ما هم مسؤول نماز خودش است و هم مسؤول نماز اهلش، یعنی زن و بچه اش .
« استاد شهید مطهری/ گفتارهای معنوی/ ص۹۵- ۹۴-۹۳ »
۴۹- بچه ها را چه باید کرد ؟ بچه ها را از کوچکی باید به نماز تمرین داد ، دستور به ما رسیده است که به بچه از هفت سالگی نماز تمرینی یاد بدهید. البته بچه هفت ساله نمی تواند نماز صحیح بخواند ولی صورت نماز را می تواند بخواند، از هفت سالگی می تواند به نماز عادت بکند، چه پسر و چه دختر .
« استاد شهید مطهری/ گفتارهای معنوی/ ص۹۵-۹۴-۹۳ »
۵۰- همان اولی که بچه به دبستان می رود، باید نماز را در دبستان به او یاد بدهند. در خانواده هم باید به او یاد بدهند ولی انی را توجع داشته باشید که یاد دادن و وادار کردن با زور نتیجه ای ندارد ، کوشش کنید که بچه تان از اول به نماز خواند رغبت داشته باشد و به این کار تشویق بشود .
« استاد شهید مطهری/گفتارهای معنوی/ ص۹۵-۹۴-۹۳ »
۵۱- بهر شکلی که می توانید موجبات تشویق بچه تان را فراهم کنید که با ذوق و شوق نماز بخواند ، زیاد به لو بارک الله بگویید، جایزه بدهید ، اظهار محبت کنید که بفهمد وقتی نماز می خواند ، بر محبت شما نسبت به او افزوده می شود .
« استاد شهید مطهری/ گفتارهای معنوی/ ص۹۵-۹۴-۹۳ »
۵۲- بچه را باید در محیط مشوق نماز خواندن برد . این به تجربه ثابت شده است که اگر بچه به مسجد نرود، اگر در جمع نباشد، نماز خواندن جمع را نبیند ، به اینکار تشویق نمی شود ؛ چون اصلاً حضور در جمع مشوق انسان است .
« استاد شهید مطهری/ گفتارهای معنوی/ ص۹۵-۹۴-۹۳ »
۵۳- اسلام که می گوید، بچه ات را وادار به نماز خواندن کن، نمی گوید آقا مآبانه فرمان بده، تشر بزن ، دعوایش کم. نه ، از هر وسیله ای که می دانید بهتر می شود برای تشویق او به عبادت و نماز خواندن استفاده کرد، شما باید استفاده بکنید. باید ما با بچه های خودمان برنامه مسجد رفتن داشته باشیم تا بچه ها با مساجد و معابد آشنا بشوند .
« استاد شهید مطهری/ گفتارهای معنوی/ ص۹۵-۹۴-۹۳ »
۵۴- فوائد و خاصیت نماز خواندن را برای بچه ها بگوییم ، در حدودی که می توانیم فلسفه نماز خواندن را برای بچه ها بگوییم .
اولاً برای خودتان در خانه یک مصلایی انتخاب کنید ( مستحب هم هست) یعنی در خانه یک نقطه ای را انتخاب بکنید که جای نمازتان باشد. مثل یک محراب برای خودتان درست کنید. اگر می توانید یک اتاق را بعنوان مصلی، همانطوریکه پیغمبر (ص) یک مصلی داشت، جای نماز داشت .
« استاد شهید مطهری/ گفتارهای معنوی/ ص ۶۶ »
۵۵- یکی از گناهان ، استخفاف نماز است یعنی سبک شمردن نماز ، نماز خواندن یک گناه بزرگ است و نماز خواندن اما نمازرا خفیف شمردن، استخفاف ردن، بی اهمیت تلقی کردن، نیز خود ، گناه است .
« استاد شهید مطهری/ گفتارهای معنوی/ ص ۶۵-۶۴ »
۵۶- امام نفرمود که شفاعت ما به مردمی که نماز نمی خوانند نمی رسد ، آنکه تکلیفش خیلی روشن است ، به کسانی که نماز را سبک می شمارند . یعنی چه نماز را سبک می شمارند ؟ وقت و فرصت دارد ، می تواند نماز خوبی با آرامش بخواند ولی نمی خواند .
« استاد شهید مطهری/ گفتارهای معنوی/ ص ۶۵-۶۴ »
۵۷- اینکه عده ای عربی بخوانند ، عده ای فارسی، عده ای ترکی، و خلاصه هرکس به زبان ملی خود بخواند (اعمال سلیقه است. ) یا بگوییم در مسافرت ها، قدیم نماز دو رکعتی بده ولی اکنون چون با هواپیما مسافرت می کنند باید چهار رکعتی بخوانند زیرا این سفر مشقت ندارد . اگر در عبادت ها سلیقه را دخالت بدهیم به تدریج چیزی از آب در می آید که مصداق این شعر می شود .
بـس کــه ببستنـــد بـر او بــرگ و ســاز گــر تـو ببینــی نشناسیش بــــاز
« استاد شهید مطهری/ آشنایی با قرآن/ ص۴۲-۴۳-۴۴ »
۵۸- مسجد مدینه، در صدر اسلام، تنها برای اداء فریضه نماز نبود ؛ بلکه مرکز جنب و جوش فعالیت های دینی و اجتماعی مسلمانان، همان مسجد بود . هر وقت لازم می شد اجتماعی صورت بگیرد مردم را به حضور و در مسجد دعوت می کردند.
«استاد شهید مطهری/داستان راستان/پاورقی اولین داستان»
۵۹- اولین کاری که رسول اکرم بعد از مهاجرت به این شهر (مدینه) کرد ، این بود که زمینی را در نظر گرفت، و با کمک یاران و اصحاب این مسجد را در آنجا ساخت .
« استاد شهید مطهری/ داستان راستان/ پاورقی اولین داستان »
۶۰- در متن فقه اسلامی آمده است که مستحب است مؤذن « صیت » یعنی خوش صدا باشد . زیرا : طبع آدمی اینطور است که وقتی اذان را از یک خوش صدا می شنود، جملات آن جور دیگری بر قلبش اثر می گذارد . همینطور است قرآن خواندن، تبلیغ کردن، که اگر با لحن خش باشد ، زودتر بر شنونده اثر می گذارد .
« استاد شهید مطهری/ حکایت ها و هدایت ها/ ص۱۷۸ »
۶۱- اسلام هیچ عبادتی را بدون نیت نمی پذیرد و نیت از نظر اسلام دارای دو رکن است. یکی اینکه عمل باید از روی ت.جه باشد نه از روی عادت . رکن دوم نیت ، اخلاص است و اینکه انگیزه انسان از عمل چیست ؟
« استاد شهید مطهری/ گفتارهای معنوی/ ص۲۳۷-۲۳۶ »
۶۲- از نظر اسلام ، معنویت جدا از زندگی در این جهان وجود ندارد . همان طور که اگر روح از بدن جدا شود، دیگر متعلق به این جهان نیست و سرنوشتش را جهان دیگر باید معین کند ، معنویت جدا از زندگی نیز متعلق به این جهان نیست و سخن از معنویت منهای زندگی در این جهان بیهوده است .
« استاد شهید مطهری/ مجموعه آثار/۳/ (ولاها و ولایتها)/ ص۲۹۳ »
۶۳- نماز و عبادت برای یک عبادتگر واقعی «پیمان» است و صحنه زندگی وفای پیمان است. این پیمان مشتمل بر دو شرط اصلی است :
یکی رهایی و آزادی ازحکومت و اطاعت غیر خدا- اعم از هوای نفس و مطامع نفسانی و از موجودات و اشیاء و اشخاص و دیگر تسلیم محض در مقابل آنچه خدا به آن امر می کند و به آن راضی است و آن را دوست می دارد .
« استاد شهید مطهری/ مجموعه آثار/۲/ (مقدمه ای بر جهان بینی اسلامی)/ص۱۳۵-۱۳۴»
۶۴- این از اوجب واجبات است که مسلمان ها با زبان عربی آشنا بشوند. بفهمند که در نماز چه می گویند. قرآن خودشان را بفهمند، ولی چه باید کرد، حرص دنیا آن چنان ما را گرفته است که چون زبان انگلیسی کلید درآمد و مادیات است، بچه هفت ساله مان را هم می فرستیم تا زبان انگلیسی یاد بگیرد . کمتر خانواده ای است که لااقل یک نفر در آن زبان انگلیسی را نداند ولی حاضر نیستیم یک کلاس عربی تشکیل بدهیم و زبان عربی را به خاطر خدا یاد گیریم . بخاطر نمازمان یاد بگیریم . بخاطر قرآنمان یاد بگیریم .
« استاد شهید مطهری/ گفتارهای معنوی/ ص۶۶ »
۶۵- بعید نیست که در معنی حمد ، مفهوم دیگری نیز دخالت داشته باشد و آن مفهوم، پرستش است . پس در مفهوم حمد سه عنصر در آن واحد دخیل است : ستایش ؛ سپاس ؛ پرستش ؛ به عبارت دیگر حمد ؛ ستایش سپاسگزارانه پرستشانه است .

استاد شهید مطهری/ طهارت روح/ ص ۳۳۰


فواید و آثار دعا و نماز

تورات مقدس متن مدونی برای تفیلا (نماز) معرفی نکرده، لیکن هر فردی چه مرد و چه زن یعنی همه افراد یهود را موظف به خواندن نماز کرده است. در سفر تثنیه فصل 11 آیه 13 چنین ذکر شده است: «خداوند خدای خود را دوست بدارید و او را با تمامی دل و با تمامی جان خود عبادت کنید». دانشمندان یهود درباره این موضوع تفسیر کرده ‏اند که این کدام پرستش است که به قلب مربوط می‏ باشد؟ جواب داده‏ اند که همان نماز است.

تفیلا وسیله ارتباطی است بین انسان و خدا که در این رابطه انسان خود را بی‏نهایت کوچک دانسته در مقابل نیرویی بی‏نهایت بزرگ، به مدح و ستایش می‏پردازد. در قسمت دیگری از تفیلا انسان خواست‏ه ی خود را با خدا مطرح می‏کند. دعا کردن تکلیف کردن بر خدا نیست بلکه برعکس تکلیف کردن بر خود ماست یعنی می‏توان این طور بیان کرد که انسان هنگام دعا کردن با در نظر گرفتن عنصر مشترک با خدا یعنی عنصر اراده و اختیار که او را از سایر موجودات جدا می‏کند خواستار آن است که با داشتن چنین عنصری خود را از مقام بی‏نهایت کوچک به مقامی بی‏نهایت بزرگ برساند و با کسب چنین قدرتی قادر به رفع نیازها و برآورد خواست‏ها باشد. قسمت دیگر تفیلای ما مربوط به شکرگذاری از خداوند است و این بزرگترین نشانه آگاهی انسان است و عبارت است از آگاه بودن انسان به ارزش‏های خویش و آگاهی او نسبت به همه نعمت‏ها و موهبت‏هایی که دارد.

Tefila-تفیلاحخامیم(دانشمندان یهود) شکرگذاری را وظیفه هر انسانی در تمام موارد زندگی می‏دانند. چنان چه وقتی غذایی را می‏خوریم این کار را انجام می‏دهیم و یا در موارد دیگری مانند بوییدن شکوفه ی شکر می‏گوییم که چنین بصیرتی در حواس و فکر انسان وجود دارد تا پی به چنین مخلوقاتی ببریم. اصولا فلسفه مدح و شکرگزاری انسان را از فلسفه نیهیلیزم و پوچی‏گری بیرون آورده و او را متوجه جهان خارج و طبیعت می‏سازد.

نزدیکی انسان به خدا (که توسط تفیلا(نماز) انجام می‏گیرد) نتیجه پیشرفت ‏های عقلانی و تزکیه نفس خود اوست، که او را مسئول آن قرار می‏دهد تا شایستگی خود را نسبت به این موهبت الهی ثابت نماید. اگر به انسان این افتخار داده شده است که پرتویی از انوار الهی در روح او به امانت گذاشته شود، این وظیفه نیز برعهده او نهاده شده است که زندگی خود را به نحوی بگذراند که مورد تعیید آفریدگار قرار گیرد.

ایمان به عالی‏ترین وجه، هنگام دعا کردن و نماز خواندن جلوه‏ گر می‏شود. زیرا آن کس که به خدا علاقه و صمیمانه ایمان دارد، به حضور پروردگار دعا می‏کند و حاجات خود را از او می‏خواهد. دعا کردن و نماز خواندن تنه برای رفع حاجات نیست، دعا و نماز در حقیقت عبارت است از رابطه ا‏ی صمیمانه بین آفریدگار و آفریده، که انسان به وسیله آن از اعماق قلب با خالق خویش سخن می‏گوید. از این رو دعا و نماز هم به درگاه خداوند مقبول و خوش‏ایند است و هم به انسان کمک می‎کند تا غم از دل بزدید و بار روح را سبک‏تر سازد حتی گفته شده است: خداوند مشتاق شنیدن دعا و نماز عادلان و نیکوکاران است برای چه دعا و نماز نیکوکاران به پارو (کلمه «عِتِر» به معنی پارو می‏باشد و همان حروف عِِتِر ریشه فعل دعا کردن و نماز خواندن را دارد) تشبیه شده است؟ چون همان‏طور که پارو محصول را زیرو رو کرده و آن را از جایی به جای دیگر منتقل می‏‎سازد، به همان ترتیب دعا و نماز عادلان و نیکوکاران خـشم و غـضب خـداوند را بـه رحمت مبدل می‏کند (تلمود: یواموت 64 الف) نماز حقیقی چیزی بیش از حرکت و تلفظ لبان است و بایستی از اعماق قلب برخیزد. نماز انسان به حضور خداوند مورد قبول واقع نمی‏شود مگر این که وی قلب و جان خود را کف دست بگذارد چنان که در مراثی ارمیا فصل 3 آیه 41 آمده: «قلب خود را همراه با دست ‏هایمان به سوی خدایی که در آسمان‏ها است برافرازیم». یعنی آن که ما نباید تنها دست ‏هایمان را هنگام دعا و نماز به سوی خداوند بلند کنیم بلکه باید قلب خود را نیز متوجه خالق جهان سازیم.

 

Tefilaکسی که دعا و نماز می‏خواند باید چشمانش را پائین افکنده و قلبش را متوجه بالا سازد و باید نزد خود چنین مجسم کند که خداوند مقابل او است چنان که در کتاب مزامیر داود (تهیلیم) فصل 16 آیه 8 می‏فرمید: «خداوند را همیشه پیش روی خود می‏دانم». در تلمود؛ براخوت، 28 ب آمده است: «هنگامی که شما دعا و نماز می‏خوانید بدانید که در حضور چه کسی ایستاده‏ید». دانشمندان یهود دعا و نماز را چیزی بزرگ‏تر و والاتر از درخواستی برای رفع احتیاجات مادی می‏دانند. در عین حال که تقاضاهای زندگی جسمانی را از یاد نبرده‏ اند ایشان دعا و نماز را به عنوان واسطه ا‏ی برای ارتباط با خدا و گسترش پا‏ک‏‎ترین و عالی‏ترین احساسات و انگیزه‏ های طبیعی به کار می‏برند. در نظر ایشان، عبادت و خواندن دعا و نماز ورزشی است روحانی برای افزودن قدرت روان، بدین نیت که روح فرمانده زندگی و ارباب و سرور جسم شود.

«نیچه» می‏نویسد انسان همچنان که به آب و اکسیژن نیازمند است به خدا نیز محتاج است. روح نیمش عقل است و نیم دیگرش احساس، ما باید هم زیبایی دانش را دوست بداریم و زیبایی خدا را.

«الکسیس کارل» می‏گوید: آثار نییش و رسم پرستش و دعا کردن در جامعه وقتی رو به ضعف و فراموش شدن می‏گذارد مقدمات انحطاط و عدم مقاومت ملت و جامعه را فراهم می‏کند. بنابرین جامعه با از دست دادن عمل پرستش و نیایش مزاج خود را برای رشد میکرب انحطاط ، متلاشی شدن، تجزیه و ضعف اجتماع آماده می‏کند او می‎‏گوید روم باشکوه و متمدن قدیم را، دوری مردمش و متروک ماندن سنت دیرین بشری در پرستیدن، رو به ضعف و ذلت برد.

محققین روانشناسی از روی آمارهای ممالک مختلف به این نتیجه مسلم رسیده‏ اند که تعداد نسبی انتحار و قتل و طلاق و اعمالی که در هیجان ‏های یاس و غضب انجام می‏شود در اقوام معتقد و مومن خیلی کمتر از محیط‏ های بی‏‏ دین و لاقید است.

لغت نماز و دعا در زبان عبری تفیلا گفته می‏شود و از ریشه (پیلِل) به معنی مجادله گرفته شده است چنان که در تهیلیم (زبور داود) فصل 106 یه 30 آمده است: «پینحاس (نوه حضرت هارون) ایستاد و داوری نمود نماز و دعا کرد و مرگ و میر قطع گردی». در تلمود؛ سنهدرین 82 این جمله را چنین تفسیر کرده ‏اند: پینحاس مثل این که با خدا مجادله کرد و درباره وبائی که قوم را کشتار می‏کرد از خداوند توضیح خواست بنابرین هیتْپَلِل یعنی تقدیم اظهارنامه درباره مطلبی به پیشگاه قاضی عالم در عالیترین دادگاه و در سِفر پیدایش حضرت ابراهیم را می‏بینیم که درباره افراد سِدُوم با خداوند به صورت مجادله و مانند یک وکیل مدافع با قاضی کل عالم بحث می‏کند و نمونه جالب دیگر دعا حضرت موسی است که مانند وکیل مدافع شجاعی از قوم اسرائیل دفاع می‏کند و در سفر خروج فصل 32 یه‏هی 11 و12 و 13 چنین آمده: «موسی، به درگاه خداوند خدای خود التماس نموده، گفت: خداوندا چرا خشمت بر قومت افروخته شده است این قومی که با قدرت عظیم و با نیروی قوی از مصر بیرون آوردی چرا مصریان بگویند از روی سوءنیت آنها را از مصر بیرون آوردنت این که آنها را در بیابان بکشد ... .

در طرف مقابل دعی سیر انبیاء به صورت مجادله با خداوند نیست، بلکه درخواست آنها به صورت التماس و تضرع است یعنی به درگاه خداوند بخشنده و مهربان روی آورده و طلب رحمت و بخشیش می‏نمایند. این نوع نماز را به نام (تفیلت ویدوی) یعنی اعتراف و اقرار به گناه خوانده می‏شود. در بیشتر قربانی‏هایی که (در دوران معبد مقدس) تقدیم می‏شد صاحب قربانی دست‏ های خود را روی سر حیوان می‏گذاشت و مطالبی اداء می‏کرد و سپس مبادرت به قربانی می‏نمود و حال که اجری مراسم قربانی امکان‏پذیر نیست این مطالب جزء دعا و نمازهای روزانه گردیده است.

دانشمندان یهود عقیده دارند که اجداد مقدس ما حضرت ابراهیم و اسحق و یعقوب بنیان‏گذاران زمان نمازهای روزانه بوده ‏اند. حضرت ابراهیم نماز صبحگاه را بنیان گذاشت. «پیدایش فصل 22 آیه 3: ابراهیم بامدادان سحرخیزی کرد .....» و حض اسحق نماز نیم‏ روز را «پیدیش فصل 24 آیه 63: قبل از غروب اسحق برای راز و نیاز کردن (با خدا) به صحرا رفت..... ». حضرت یعقوب نماز شامگاه را. پیدایش فصل 28 آیه 11: در آن محل (محل کوه موریا که حضرت اسحق برای قربانی به آنجا برده شد) نماز خواند و نظر به این که آفتاب غروب کرد آنجا منزل نمود...».

بنی ‏اسرائیل در مصر نیز نماز می‏گذاشتند و دعا می‏خواندند چنان که در سفر خروج فصل 2 یه 23 این طور آمده: یعنی «پس از مدت مدید (که فرزندان ییسرائل از گل‏کاری و خشت‏ زنی رنج می‏بردند) واقع شد که پادشاه مصر درگذشت. فرزندان ییسرائل از آن بندگی نالیدند و از عذاب فریاد ‏زدند. فریاد شکایت آنها از بندگی به درگاه خداوند رسید».

در کتاب دانیال فصل 3 یه 11 مندرج است: حضرت دانیال روزانه سه مرتبه پنجره خانه خود را رو به بیت‏ المقدس (اورشلیم) باز می‏کرد و به زانو می‏افتاد و با سجده به درگاه خداوند نماز می‏گذاشت. این نماز با تسبیح و مدح شروع می‏شد و با شکرگذاری خاتمه می‏یافت.

از نماز و دعاهای حضرت موسی در تورات زیاد بازگو شده است از جمله در کتاب تثنیه فصل 3 یه 24 و 25 آمده است: «یعنی خداوندا تو شروع کردی که بزرگواری و قدرت زیادت را به بنده‏ات نشان دهی چون که کدام نیروئی در آسمان و زمین وجود دارد که کارها و دلاوری ‏های تو را انجام دهد. تمنی این که (اجازه دهی از رود اردن) عبور نمایم و آن سرزمین خوبی را که در آن طرف رود اردن است یعنی آن کوه زیبا و لِوانُون را ببینم».

سیر تکامل نماز از حضرت ابراهیم تا ظهور حضرت موسی به طور بسیار خلاصه شروع می‏شود و در زمان حضرت موسی با نزول تورات نمازهای خاصی به آنها اضافه می‏گردد و پس از دوران انبیاء به طور کلی بنا به مقتضی وضع اجتماعی و سیاسی و اتفاقات تاریخی ادعیه بوجود آمده و تصنیف می‏گردد و به مجموعه دعاهای قبلی اضافه می‏گردد و در دوران بازگشت پراکندگی اول توسط «عِزرا» و یارانش در حدود دو هزار و چهارصد سال قبل شکل کامل به خود می‏گیرد و به صورت مدون در می‏ید و سپس در تمام دوران استقرار معبد مقدس دوم به شکل ثابت می‏ماند و در زمان تدوین تلمود یروشلمی حدود 1800 سال قبل ختم می‏گردد.

به طور خلاصه انبیاء بعد از حضرت موسی مانند یهوشوع پیغمبر، حنا زن القانا، شموئل نبی، حضرت داود، حضرت سلیمان، حزقیاهو پادشاه و یا حضرت یونس، ارمیا نبی، حبقوق نبی، دانیال نبی، مردخی و استر و عزرا و (دانشمندان تلمود) هرکدام در عصر خود بر نماز و ادعیه‏هی موجود دعاهایی افزودند. نمونه‏ هایی از این دعاها بدین مضمون می‏باشند:

در پیان لحش (دعی نوزده برکتی) این درخواست را می‏خوانیم:

«ای خدی من زبان مرا از بدگویی، و لبانم را از تکلم به نیرنگ باز دار، در برابر اشخاصی که مرا نفرین می‏کنند، زبانم ساکت و خاموش بماند، و روانم در برابر همگان همچون خاک باشد. قلبم را برای پذیرفتن تورات بگشا، جانم فرمان ‏های تو را پیروی و تبعیت و اگر کسانی علیه من بد بیندیشند و به زیان من قصد کنند، تو به فوریت مشورت آنها را برهم زن و فکرشان را باطل کن. سخنان دهان من مورد رضای تو قرار گیرند و تفکر دلم به حضور تو مقبول افتد، ای خدایی که آفریدگار و نجات ‏دهنده من هستی». (براخوت 17 الف)

یکی از دانشمندان یهود، در پیان دعا فوق، این دعا را افزوده است:

«ای خداوند من، خدای اجداد من میل و رضای تو بر این تعلق گیرد، که در دل هیچ انسانی کینه و دشمنی علیه ما وراد نشود. و کینه و عداوتی علیه هیچ انسانی بر دل ما نگذرد. حسادتی نسبت به ما در دل هیچ‏کس رسوخ نکند، و نسبت به هیچ‏کس نیز حسد به دل ما راه نیابد. در سراسر روزهای عمر تحصیل تورات و اجری فرایض تو مشغله ما باشد، و سخنان ما به حضور تو التماس و تضرع محسوب می‏گردد، قلب‏ های ما را متحد کن تا از نام تو بترسیم. از آن چه که منفور درگاه تو است ما را دور بدار، و به آن چه مورد راضی تو است ما را نزدیک ساز، و به خاطر نام مبارک خودت با ما احسان کن. (تلمود یروشلمی براخوت 7 دال)

 

چند گفتار از دانشمندان درباره نماز و اهمیت آن:

1- دعا و نماز از قربانی‏ بزرگ‏تر و مهم‏تر است.

2- دعا و نماز از اعمال نیک با اهمیت ‏تر است.

3- کسی که دعا و نماز می‏خواند، باید قلب خود را متوجه (خدی) آسمان سازد.

4- کسی که دعا و نماز می‏خواند باید چشمانش را پایین انداخته و قلبش را متوجه بالا سازد.

5- کسی که فکرش آسوده نیست (تمرکز حواس ندارد) نماز نخواند. (تلمود؛ عرووین 65 الف)

6- هر کس که برای همنوع خود دعا می‏کند و جهت او طلب رحمت می‏نماید، در حالی که خود نیز به آن مورد نیاز دارد نخست به خود او جواب داده می‏شود و خود او اول نجات می‏یابد.

7- هر کس فرامین الهی را با ایمان کامل بر خود قبول نماید و آن را انجام دهد شیسته آن خواهد بود که الهام الهی بر او قرار گیرد. (مخیلتا صفحه 33 ب )

8- بهترین راه تزکیه روح، نماز است، چون وسیله مطمئنی جهت تزکیه است.

9- نماز مایه آرامش است.

10- نماز مایه نزدیک شدن انسان به سعادت است.

11- نماز انسان را از فحشا و منکرات باز می‏دارد.

12- نماز سپاسگزاری از معبود است چون تشکر از نعمت ‏دهنده واجب است، چنانچه اگر کسی کاری را برای ما انجام داد و از او تشکر نکنیم در حق او جفا کرده‏یم.

13- از ویژگی ‏های نماز جلوگیری از غفلت است.

14- نماز انسان را به پاکی‏ها و پاکسازی هم ظاهر و هم باطن هدیت می‏کند.

15- نماز ضد اضطراب و پریشانی است.

16- نماز سدی است در مقابل گناهکاری‏ها و ایجاد روح تقوا و پرهیزگاری.

17- نماز وسیله پاک شدن و ثابت کننده خلوص و پیراستگی از تکبر و غرور است.

18- نماز وسیله زدودن پرده ‏های غفلت و سستی، پرورش فضائل اخلاقی گسترش‏ دهنده زمینه عدالت و رعایت حقوق اجتماعی، یجاد روح، نظم و پاکیزگی در ظاهر و باطن انسان است.

19- نماز درست است که به وسیله فرد انجام می‏پذیرد، اما با نماز، ساخته شدن عضوی از جامعه شکل می‏‎گیرد و این رابطه بین نماز و اجتماع است.

20- وقتی انسان متذکر خدا بود خدا را مراقب خویش دید قهراً از انجام گناه و منکرات شرم و حیا می‎‏کند.

21- شادابی روح انسان: نماز در ساخت روح انسان، همان نقشی را ایفا می‏کند که نرمش و ورزش در ساخت جسم انسان ایفا می‏ نماید.

22- نماز روح انسان‏ها را به مبداء هستی‏ بخش مرتبط و متصل می‏کند و به این ارتباط، روح و جان آدمی را زنده، بانشاط و آرام می‏سازد و او ر برای انجام سیر تکالیف و وظائف فردی و اجتماعی آماده می‏کند.

23- خواندن نماز علاوه بر آن که انجام یک دستور و یک واجب الهی است، خود مانع از انجام زشتی‏ها، خلاف‏ها و گناهان دیگر است.

24- یکی از فلسفه‎‏ های عبادت، اظهار خضوع و تسلیم در مقابل امر پروردگار و ایجاد روح عبودیت و بندگی در انسان است.

25- و بالاخره نماز داری آثار و فلسفه‏ های متعددی است از جمله این خواص: نماز، تقدیر و سپاس‏گزاری از خدا است، موجب آرامش انسان است، موجب یاد خداست، زمینه پرهیز از گناه را در انسان فراهم می‏کند، تأکیدی بر نظافت و سلامتی است، دارای آثار وحدت ‏بخش اجتماعی است و موجب انضباط و وقت ‏شناسی است.

 

چرا باید خدا را بپرستیم؟



چرا باید خدا را بپرستیم؟

خدا

قطعا بهترین کسی که می‌تواند به این سوال پاسخ صحیح دهد، خود حضرت حق، تبارک و تعالی است. پس بی شک این پاسخ را باید از قرآن جست.

در چند جاى قرآن پاسخ این پرسش چنین آمده است:

* چون خداوند خالق و مربّى شماست. خداوند در آیه ۲۱ سوره بقره می‌فرماید «اعْبُدُواْ رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ »۱

* چون تأمین کننده رزق و روزى و امنیت شماست. در آیه ۳ و ۴ سوره قریش آمده است: «فَلْیَعْبُدُوا رَبَّ هَذَا الْبَیْتِ الَّذِی أَطْعَمَهُم مِّن جُوعٍ وَ آمَنَهُم مِّنْ خَوْفٍ »

* چون معبودى جز او نیست. در آیه ۱۴ سوره طه می‌خوانیم: «لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِی»

عبادت انسان، هدف آفرینش انسان است نه هدف آفریننده که خداوند تبارک باشد چرا که او نیازى به عبادت ما ندارد، اگر همه مردم زمین کافر شوند او کماکان بى‏نیاز است چنان که خود می‌فرماید: «إِن تَکْفُرُواْ أَنتُمْ وَ مَن فِی الأَرْضِ جَمِیعًا فَإِنَّ اللّهَ لَغَنِیٌّ …»۲ مگر نه این است که اگر همه مردم رو به خورشید خانه بسازند یا پشت به خورشید، در خورشید اثرى ندارد. با این که عبادت خدا بر ما واجب است، چون خالق و رازق و مربّى ماست، ولى باز هم در برابر این اداى تکلیف، پاداش مى‏دهد و این نهایت لطف اوست.

آنچه انسان را وادار به عبادت مى‏کند امورى است، از جمله:

۱٫ توجّه به نعمت‏هاى او که خالق و رازق و مربّى ماست.

۲٫ توجّه به فقر و نیاز خود.

۳٫ توجّه به آثار و برکات عبادت.

۴٫ توجّه به آثار سوء ترک عبادت.

۵٫ توجّه به این که همه هستى، مطیع او و در حال تسبیح او هستند، چرا ما وصله ناهمرنگ هستى باشیم.

۶٫ توجّه به این که عشق و پرستش، در روح ماست و به چه کسى برتر از او عشق بورزیم.
مگر نه این است که اگر همه مردم رو به خورشید خانه بسازند یا پشت به خورشید، در خورشید اثرى ندارد. با اینکه عبادت خدا بر ما واجب است، چون خالق و رازق و مربّى ماست، ولى باز هم در برابر این اداى تکلیف، پاداش مى‏دهد و این نهایت لطف اوست.

حال یک قدم فراتر رویم: وقتی به آیه ۹۹ سوره حجر می رسیم می‌بینیم که حضرت باری تعالی فرموده‌است: «وَاعْبُدْ رَبَّکَ حَتَّى یَأْتِیَکَ الْیَقِینُ » یعنى عبادت کن تا به یقین برسى. اینجاست که این پرسش به ذهن می‌آید که: پس آیا اگر کسى به یقین رسید، دیگر نیازی به عبادت نیست و می‌تواند مثلا نمازش را ترک کند؟!

شاید بهتر باشد با این مثال مطلب را پاسخ گوییم که: اگر کسی به شما بگوید نردبان بگذار تا دستت به شاخه بالاى درخت برسد، معنایش این نیست که هرگاه دستت به شاخه رسید، نردبان را بردار، چرا که عاقبت این کار سقوط است. کسى که از عبادت جدا شود، مثل کسى است که از آسمان سقوط کند؛ «فَکَأَنَّمَا خَرَّ مِنَ السَّمَاء»۳ روش آنان که به یقین رسیده‌اند مانند رسول خدا و امامان معصوم، نیز موید همین معناست چرا که ایشان لحظه‏اى از عبادت دست برنداشتند. بنابراین، معنای فرمایش خداوند بیان آثار عبادت است نه تعیین محدوده‏ى عبادت.


تحقیق کامل درباره نماز

بسم الله الرحمن الرحمن الرحیم

کدام عبادت است که بیش از هر برنامه ای تحقق بخش یاد خدا در زندگی ماست ؟

جواب : نماز خواندن

نماز چیست؟

معنا و مفهوم نماز

نـمـاز در لـغت به معناى پرستش, نیاز, سجود, بندگى و اطاعت, خم شـدن بـراى اظـهـار بـندگى و اطاعت و یکى از فرایض دین و عبادت مـخصوصى است که مسلمانان پنج بار در شبانه روز به جا مى آورند.

نـماز یعنى خدمت و بندگى, فرمان بردارى, سر فرود آوردن و تعظیم کردن به نشانه احترام.

نماز, داروى نسیان و وسیله ذکر خداوند است. نـمـاز, رابـطه معنوى مخلوق با خالق است. نماز یعنى دل کندن از مـادیـات و پـرواز دادن روح; یـعـنى پا را فراتر از دیدنى ها و شنیدنى ها نهادن.

نماز در قرآن و حدیث

فـلـسـفـه, فایده و آثار, شرایط و آداب و اوصاف نماز در آیات و روایـات بـسـیارى آمده که پرداختن به همه آن ها در این جا ممکن نـیـسـت, لـکـن بـه طور مختصر قطره اى از دریاى معارف اسلامى را درباره نماز بازگو مى کنیم.

نماز, بزرگ ترین عبادت و مهم ترین سفارش انبیا است. لقمان حکیم پـسـرش را بـه نـمـاز تـوصـیه مى کند.۱ حضرت عیسى(ع) در گهواره فـرمـود: خـدایـم مـرا بـه نـماز و زکات سفارش کرده است.۲ حضرت ابـراهـیـم(ع) هـمـسر و کودک خویش را در بیابان هاى داغ مکه آن هـنـگـام که هیچ آب و گیاهى نداشت, براى به پا داشتن نماز مسکن داد.۳ پـیـشـوایـان مـعـصوم ـ علیهم السلام ـ هنگام نماز رنگ مى باختند.

گـرچـه بـعـضـى نـمـاز را به خاطر بهشت یا ترس از عذاب جهنم مى خـوانند, اما حضرت على(ع) نه براى تجارت و ترس از آتش, بلکه به خاطر شایستگى خدا براى عبادت نماز مى خواند.۴

نـمـاز, اهرم استعانت در غم ها و مشکلات است. خداوند مى فرماید:

از صبر و نماز در مشکلات کمک بگیرید و بر آن ها پیروز شوید. نـمـاز بـه مـنزله پرچم و نشانه مکتب اسلام است. پیامبر اکرم مى فرماید: (علم الاسلام الصلوه).

نـماز به منزله سر نسبت به تن است. پیامبر(ص) مى فرماید: (موضع الصلوه من الدین کموضع الراس من الجسد).۵

نـمـاز بـراى اولـیاى خدا شیرین و براى غیر آنان دشوار و سنگین است. قرآن مى فرماید: (وانها لکبیره الا على الخاشعین).۶

در اهـمـیـت نـمـاز همین بس که حضرت على(ع) در جنگ صفین و امام حـسین(ع) در ظهر عاشورا دست از جنگ کشیدند و به نماز ایستادند. و آن گـاه کـه بـه عـلى(ع) ایراد گرفتند که چه هنگام نماز است؟

ایـشـان فرمود: ما براى همین مى جنگیم تا مردم اهل نماز باشند.

در زیـارت نـامـه وارث مـى خـوانیم: (اشهد انک قد اقمت الصلوه; شهادت مى دهم که تو نماز را برپا داشتى.)

حضرت على(ع) درباره نماز بارها سخن به میان آورده که در این جا به چند نمونه اشاره مى کنیم.

الـف) درباره برکات نماز مى فرماید: فرشتگان, آنان را در بر مى گیرند و آرامش بر آنان نازل مى شود, درهاى آسمان بر آنان گشوده و جایگاه خوبى برایشان آماده مى شود.۷

ب) در خـطـبـه ۱۹۶ نهج البلاغه گوشه هایى از مفاسد اخلاقى هم چون کـبر و سرکشى و ظلم را برمى شمارد و آن گاه مى فرماید: نماز به هـمـه وجـود انـسـان آرامـش مى بخشد, چشم ها را خاضع و خاشع مى گـردانـد, نـفس سرکش را رام و دل ها را نرم و تکبر و بزرگ منشى را محو مى کند.

ج) هـم چـنین در نامه اى به محمد بن ابى بکر مى نویسد: نماز را در وقـت مـعین آن به جاى آر و به خاطر آسوده بودن از کار نماز, پیش از وقت معین آن را برپاى مدار و آن را واپس مینداز.۸

آداب نماز و آثار تربیتى آن

شـرایـط و آداب نماز به قدرى زیاد است که تمام نظام ها و روابط انـسـانـى را بـه طور خودکار تنظیم و اصلاح مى کند. توجه به همه آثـار تـربیتى نماز کار مشکلى است ولى ما چند نمونه آن را بیان مى کنیم:

۱٫ ادب در بـرابـر سـخـن امـام جماعت; در نماز جماعت وقتى امام مشغول خواندن حمد و سوره است باید ساکت باشیم.

۲٫ مـراعات حقوق دیگران; آب وضو, مکان نمازگزار و لباس او باید حـلال و از مـال دیگران و غصبى نباشد; حتى اگر از مال خمس نداده لباس تهیه کند, نمازش باطل است.

۳٫ تـغـذیـه و بهداشت نمازگزار; اگر نمازگزار از مشروبات الکلى اسـتـفـاده کـرده باشد, تا چهل روز نمازش مورد قبول نیست. لباس نـمـازگـزار نیز باید پاک باشد و بهتر است به هنگام نماز عطر و مسواک زد و موها را شانه کرد.

۴٫ همسردارى; کسى که به همسر خود نیش بزند, نمازش قبول نیست.

۵٫ ولایت; کسى که اهل نماز است ولى تسلیم طاغوت ها است و ولایت و حـکـومـت رهـبـران اسلامى را پذیرا نیست, نمازش قبول نیست; گرچه تمام عمر در کنار کعبه باشد.

۶٫ نـظـم و ترتیب; در تمام کلمات و کارهاى نماز نظم و ترتیب به چشم مى خورد.

۷٫ انـعطاف و هم آهنگى; امام جماعت باید با مردم هم آهنگ باشد; بـه ایـن معنا که مراعات ضعیف ترین افراد را بکند. اگر کسى دیر بـه جماعت رسید, امام باید کمى رکوع خود را طول بدهد تا او نیز بـه نـمـاز بـرسد. مردم نیز باید خود را با امام هم آهنگ کنند; مـثـلا کسانى که یک رکعت از نماز جماعت عقب هستند و در رکعت دوم بـه جـمـاعـت پیوسته اند, مى توانند با نوعى انعطاف و تغییر در نماز جماعت شرکت کنند.

۸٫ اعـتـماد; اگر هریک از امام یا مردم در انجام قسمتى از نماز شـک کـردنـد, بـایـد بـه یک دیگر اعتماد کنند; یعنى با توجه به رفتار دیگرى تصمیم بگیرند.

۹٫ ورزش; اگـرچه نماز براى انجام وظیفه الهى است, ولى طراحى آن طـورى اسـت که در لابه لاى نماز و حرکات رکوع و سجود یک نوع حرکت ورزشى نیز نهفته است.

۱۰٫ آمـوزش اجبارى; نمازگزار باید مسائل و احکام مورد نیاز خود را فراگیرد.

۱۱٫ آگـاهـى از اخـبـار; مـردم با شرکت در نمازجمعه و جماعت با اخبار و مسائل دینى و مشکلات مسلمانان آشنا مى شوند.

۱۲٫ امـر به معروف و نهى از منکر; (حى على الصلوه) در اذان یکى از بزرگ ترین معروف ها است.

معانى بلند عبارات و الفاظ نماز

نـمازگزار با گفتن (الله اکبر) ابهت همه ابرقدرت ها را مى شکند و خـطـ بـطلان بر همه قدرت هاى طاغوتى, وسوسه هاى ابلیس و جاذبه هاى مادى مى کشد.

بـا گفتن (بسم الله) به کار خود قداست و کرامت مى دهد و در خود تـوکـل و وابستگى به قدرت غیبى را ایجاد مى کند و به دنیا اعلام مـى کـنـد قدرتى که من به او پناه آورده ام, سرچشمه مهربانى ها است.

بـا (الـحـمـدلله) گفتن خود را از اطاعت کردن و بله قربان گفتن انسان هاى سفله و پست رها مى کند.

بـا (رب العالمین) قدرت لایزال خداوندى را بر تمام جهانیان حاکم مى داند.

با (الرحمن الرحیم) تمام هستى را از آن خدا معرفى مى کند.

بـا ایـن جمله بیان مى کند که نه تنها نعمت هاى مادى خداوند ما را احـاطه کرده بلکه نعمت هاى معنوى خداوند نیز ما را فراگرفته است.

بـا گـفتن (مالک یوم الدین) مسیر و آینده را مشخص مى کند و یاد روز سخت دادرسى را در دل زنده مى کند.

تـا ایـن جـا, نمازگزار زمینه براى اظهار بندگى و ابراز نیاز و مـددخـواهـى از خدا را فراهم مى کند و بعد از این مرحله با درک عـظـمـت خـدا و رحـمـتش و ابراز نیاز خویش مى گوید: (ایاک نعبد وایـاک نـسـتـعـین) تنها مطیع امر تو هستیم نه غلام حلقه به گوش جباران و تنها از تو یارى مى طلبیم.

با گفتن (اهدنا الصراط المستقیم) از خدا طلب هدایت مى کند, چرا کـه با پیمودن این راه او به تمام هوس ها و افراط و تفریط ها و وسوسه هاى شیطانى پشت پا مى زند.

با گفتن (صراط الذین انعمت علیهم) الگوها را مشخص مى کند.

بـا (غـیـر الـمغضوب علیهم ولا الضالین) به گروه هاى انحرافى که انسان هاى پاک را اغفال مى کنند, هشدار مى دهد.

بـا رکوع در برابر عظمت پرورگار, اظهار بندگى و اطاعت مى کند و فـروتنى و تواضع و خضوع خود را در برابر عظمت پروردگار نشان مى دهد.

با سجده, تذلل و اظهار کوچکى و خاکسارى در برابر خدا را نمایان مى سازد.

ذکـر مـقـدس (سبحان الله) که در تمام عبادت ها به چشم مى خورد, حـقـیـقـتـى را در بر دارد که ریشه در همه عقاید و تفکرات صحیح اسـلامـى دوانده است و زیربناى ارتباط انسان با خدا و صفات کمال او اسـت; روح تعبد و مغز عبادت, همان تسبیح است. توحید و عدل و نـبـوت و امـامـت و معاد براساس تسبیح خدا و منزه دانستن او از عـیـوب و کـمبودها است. توحید خالص جز با منزه دانستن پروردگار از شریک و شبیه و عیب و عجز محقق نمى شود.

آثار فردى و اجتماعى نماز

نـمـاز تاثیر بسزایى در زندگى فردى و اجتماعى فرد دارد. در این جا برخى از آن ها را فهرست وار بیان مى کنیم.

نمازگزار در مقایسه با کسى که نماز نمى خواند, احساس آرامش بیش ترى دارد.

هـنـگـامى که از طریق نماز, روح خود را به معراج مى فرستد و با خـدا و نام او پیوند مى دهد, احساس عزت و قدرت مى کند و از هیچ کس و هیچ قدرتى نمى ترسد.

نـمازگزار هیچ گاه چشمش را به چیزهاى حرام آلوده نمى کند و نمى گـذارد هوس هاى زودگذر و وسوسه هاى شیطانى روح و ذهنش را مشغول کـنـد. در مـقـابل, دامن گیرى مفاسد, جاذبه هاى آلوده موجود در اجـتـمـاع, زلـف هـا و بدن هاى عریان, صحنه هاى بدآموز و تحریک کـنـنده, موسیقى و نغمه هاى حرام چنان پرده اى بر دل هاى افراد بـى نـماز مى کشند که آنان را توان مشاهده و ارتباط با ظرایف و لطایف و معنویت نیست.

در جـهان امروز که لجام گسیختگى فرهنگى به طور فزاینده اى سلامت و امـنیت جانى بسیارى از جوامع را به مخاطره انداخته است و همه روزه شاهد طغیان و عصیان گروه هاى مختلف مردم به ویژه نوجوانان و جـوانان هستیم, کیست که فریادرس این مردم باشد؟! آیا چیزى جز نـماز و توکل و امدادهاى غیبى خداوندى مى تواند ناجى این افراد از مـنـجـلاب ایـن گـنـاهان عظیم شود و آن ها را از سقوط به دره نیستى و فلاکت باز دارد؟

آثار و عواقب ترک نماز

تـرک نماز در دنیا و آخرت عواقب تلخى دارد. در قیامت, اهل بهشت از دوزخـیـان مى پرسند: چه چیزى شما را روانه جهنم کرد؟ یکى از پـاسـخ هایشان این است که ما پاى بند به نماز نبودیم.۹ در جایى دیگر به نمازگزارانى که در نمازشان سهل انگاراند; یعنى گاهى مى خوانند و گاهى نمى خوانند, مى گوید: واى بر آنان.۱۰

رسـول خدا(ص) فرموده است: (من ترک الصلوه متعمدا فقد کفر; هرکه عمدا نماز را ترک کند, از اسلام خارج شده و کافر است.)

در جـایـى دیـگر مى فرماید: (بین العبد وبین الکفر ترک الصلوه; مرز بین بنده خدا و کفر, ترک نماز است.)۱۱

هیچ انسان با وجدان و متفکرى نیست که از ابعاد و اسرار و ظرایف نـماز آگاه باشد ولى از کنار آن ها بى اعتنا رد شود, مگر کسانى کـه بـه خـاطر غفلت و بى خبرى, توفیق سخن گفتن با خداوند را از خود سلب کرده اند.


پرستش چیست

پیرامون واژهٔ پرستش

پرستش خدا

پرستیدن از دو بخش تشکیل شده‌است. بخش نخست آن پیشوند “پَر” به‌معنای “پیرامون (پیرا)” و “دُور”، و بخش دوم “استادن (ایستادن)” است. بر این اساس، پرستیدن به‌معنای دُور و اطراف چیزی ایستادن است.

“عبادت” معادل عربیِ پرستش، از ریشه «عَبَدَ» و به‌معنای پرستش و اطاعت خاشعانه و نهایت خضوع است. از ریشهٔ عبد دو مصدر عبودیت و عبادت مشتق شده‌است. این دو واژه در زبان‌های عبری و عربی کاربرد دارند و دارای معنی همسان‌اند.

ابوعلی سینا گفته‌است::: العباده هیَ غایه الخضوعِ و التّذلّل (عبادت نهایت خضوع و فروتنی است). مرتضی مطهری در تعریف عبادت می‌گوید: پرستش آن حالتی است که در آن انسان یک توجهی می‌کند که از ناحیهٔ باطن خودش به آن حقیقتی که او را آفریده‌است و خودش را در قبضهٔ قدرت او می‌بیند، خودش را به او نیازمند و محتاج می‌بیند. درواقع، سیری است که انسان از خلق به‌سوی خالق می‌کند. این امر اساساً قطع‌نظر از فایده و اثری که داشته‌باشد، خودش یکی از نیازهای روحی بشر است.
پرستش در ادیان ابراهیمی

عبادت و پرستش در سه دین ابراهیمی یهودیت، مسیحیت و اسلام به عنوان یک اصل جدایی ناپذیر برشمرده می‌شود که در هر سه دین به عنوان یکی از اولویت‌ها بر آن تأکید شده‌است. این تأکید به حدی است که در آرمان و هدف بعثت موسی(ع) آمده که او مأمور شده بنی‌اسرائیل را برای عبادت خداوند از مصر بیرون ببرد. قرآن نیز اولین دعوت پیامبر را دعوت به توحید، عبادت خدا و دوری از شرک ذکر می‌کند. ادا کردن عبادت در زندگی انسان با آغاز خلقت بوده به طوری که اولین عبادت به صورت قربانی در تورات و قرآن در مورد دو پسر آدم(ع) (قابیل و هابیل) ذکر شده‌است. عبادت در طول زمان، صورت‌های مختلفی به خود گرفته‌است. عبادت به معنی اخص آن عبارت است از عبادات شریعت که در شریعت یهود، عمدتاً به قربانی، عشریه، روزه، اعیاد و نماز و در شریعت اسلامی عمدتاً به نماز، روزه، زکات و حج اطلاق می‌شود. پرستش آن عبادت عربی نیست، آن ستایش است پرستش = پرستیدن، پرستاری کردن، تیمار کردن، نگهداری کردن نمونه از شاهنامه فردوسی: هوشنگ پس از شناختن آتش میگوید: بگفتا فروغیست این ایزدی (سخن از آتش ایزدی است، ) پرستی باید، اگر بخردی (سخن از نگهداری آتش است نه آنکه آنرا عبادت کنند) آتش پرستی آن نیست که کسی یا یک زرتشتی آتش را عبادت کند، آتش پرست آن است که آتش را با افزودن ناپاکی ها آن را آلوده نکند و از آن به درستی نگهداری کند. برای نمونه ساختن بمب و ابزار جنگی که آتش میزند و جان و خانماسوزی دارد نشان از نپرستیدن از آتش، پرستاری یا نگهبانی از آتش نیست، که تنها سودجویی است.

و باز از زبان رستم به کیخسرو: خُنُک شهر ایران که تخت تو را (خوشا به مردم ایران که تخت تو را) پرستند و بیدار بخت تو را ( نگهداری کنند که بخت تو بیدار هست) دوباره چنین گفت رستم که با بخت تو نترسد پرستنده ی تخت تو نیاکان ما را پرستیده اید بسی شور و تلخ جهان دیده اید

همیشه به یزدان ستایش کنید (همیشه ستاییدن «عبادت» پروردگار) جهان آفرین را نیایش کنید (آنکه جهان را آفرید«جهان آفرین» نیایش دعا کنید)
پرستش در یهودیت

عبادت از منظر کتب عهد قدیم، اطاعت کامل و محض خداوند می‌باشد چنانچه در «اول تواریخ» آمده:

حال ای پسر من سلیمان، بکوش تا خدای اجداد خود را بشناسی و با تمام دل و جان او را بپرستی و خدمت کنی. خداوند تمام دل‌ها را می‌بیند و هر فکری را می‌داند. اگر در جستجوی خداباشی، او را خواهی یافت، ولی اگر از او برگردی، تو را تا ابد طرد خواهد کرد.

در مزامیر نیز آمده‌است که: خداوند را با تمام دل خود، در مجلس راستان و میان قوم او ستایش خواهم کرد. اطاعت در عهد قدیم شامل اطاعتی می‌شود که از روی میل و رغبت است. و عبادت مختص خداوند بوده و برای غیر خدا سزاوار نمی‌باشد و تنها اوست که شایسته عبادت است. در یهودیت حتی جنگ هم در راستای عهد خداوند عبادت است. در یهودیت آمده‌است: خداوند، جان پناه من است، او صخره من است و مرا نجات می‌بخشد. خدایم صخره محکمی است که به آن پناه می‌برم. او همچون سپر از من محافظت می‌کند. به من پناه می‌دهد و با قدرتش مرا می‌رهاند. او را به کمک خواهم طلبید و از جنگ دشمنان رهائی خواهم یافت. ای خداوند بزرگ تو شایسته پرستش هستی. (مزامیر ۱۸:۲-۳)
پرستش در مسیحیت

خداوند، در یهودیت خدائی است مهربان و بخشنده که پناهگاه و محل انس و امنیت است برای مردم زمانه، و همه چیز با او معنا پیدا می‌کند امّا در عهد جدید خداوند معنای عمیقتر و باشکوه‌تر دارد. از دیدگاه مسیح خداوند را باید با تمام قلب و جان دوست بدارید و این اولین و مهم‌ترین دستور خدا است. ایمان و عبادت در مسیحیت به دو معنای دوست داشتن خداوند با تمام قلب و جان و محبت و خدمت به مردم به کار رفته‌است. امّا در مسیحیت از آنجائی که باور عهد جدید بر آن است که عیسی پسر خداوند است، عبادت هم شامل خداوند آسمانی می‌شود و هم خداوندی که جسم شد؛ یعنی مسیح. پس پرستش و عبادت خداوند، بدون اطاعت و پرستش مسیح غیر ممکن است. مسیح چهره دیدنی خدای نادیده‌است. او فرزند خداست و بر تمام موجودات برتری دارد. در واقع هستی به وسیله عیسی مسیح به وجود آمده‌است……. (کولسیان ۱:۱۵-۱۹)
پرستش در اسلام

روشهای صحیح و کاربردی عربی نشان می‌دهند که عبادت، نوعی از خضوع در نهایت درجه آن و ناشی از دریافت قلبی نسبت به عظمت و سلطه معبود است. برای عبادت دو چیز لازم است: اول: پایبندی به آنچه خداوند به صورت امر و نهی و حلال و حرام تشریع نموده و توسط پیامبران ابلاغ گردیده‌است. این امر به عنصر اطاعت و خضوع در برابر خدا عینیت می‌بخشد. کسی که از پذیرش فرمان خدا سرپیچی کند و از پیروی راه و پایبندی به شریعت او استکبار ورزد، بنده و پرستش کننده خدانیست؛ هر چند او را خالق و روزی دهنده خود بداند و بدین امر اعتراف کند، چنانچه مشرکان عرب هم چنین ادعایی داشتند.

دوم: پایبندی او، از دل سرشار از محبت خدا برخیزد؛ زیرا در هستی، چیزی دوست داشتنی‌تر از خدا وجود ندارد. برای اینکه او صاحب فضل و احسان است و انسان را که چیزی نبود به وجود آورد و آفرید. اساس محبت خداوند متعال، آگاهی از فضل، نعمت، نیکی، رحمت، احساس جمال و کمال اوست. اگر کسی احسان را دوست دارد، صاحب احسان اوست و اگر زیبائی را دوست دارد، مصدر زیبائی اوست و اگر کسی طالب کمال است، کمال حقیقی اوست و اگر کسی خود را دوست دارد، بداند که آفریننده و پدید آورنده‌اش خداوند می‌باشد. کسی که خدا را بشناسد، او را دوست دارد و به اندازه درجه شناخت خویش، نسبت به او محبت پیدا می‌کند. به همین دلیل محبت محمد نسبت به خداوند، از همه بیشتر بود؛ زیرا معرفت بالاتری نسبت به خدا داشت.

به طور کلی و به صورت اجمالی در قرآن عبادت به صورت‌های مختلف تعریف شده‌است که سه صورت از آنها عبارت‌اند از: ۱- خضوع و کرنش که از اعتقاد به الوهیت و معبود سرچشمه گرفته باشد. دلیل این معنا آیاتی است که به عبادت خداوند امر می‌کند و انسان‌ها را از عبادت غیر او نهی می‌کند و به این دلیل هیچ‌الهی و ربّی غیر خداوند وجود ندارد:

«یاقَومِ آعبُدُوا آلله مَالَکُم مِن إله غَیرُهُ» (سوره اعراف: ۵۹)

۲- خضوع و کرنش در مقابل موجودی که او را «رب» می‌دانیم و شأنی از شئون وجود و زندگی خود را در دنیا و آخرت در اختیار او می‌شماریم؛ چه امور معنوی مانند عزت و پیروزی در دنیا و چه در امور معنوی مانند آمرزش گناهان. رب کسی است که زمام امور را در کف دارد و عهده‌دار تدبیر و تربیت اوست. بنابراین عبادت معبود به خاطر ربوبیت اوست. شاهد این سخنان آیاتی است که دلیل منحصر بودن عبادت به خداوند را یگانگی او در ربوبیت می‌داند:

و قالَ المسیحُ یا بنی اسرائیلَ اعبدوالله رَبّی و رَبَّکُم/ إِنَّ هذِهِ اُمَّتُکُم أَمَّهً و احِدهً وأَنَا رَبُّکم فَاعبُدُنِ.

(انبیا:۹۲ / مائده:۷۲)

۳- خضوع و کرنش در برابر کسی است که او را عالم، یا موجودی که امور هستی به او واگذار شده، می‌دانیم؛ حال چه امور تکوینی مانند خلق، رزق، زنده کردن و می‌راندن به او واگذار شده وچه امور تشریعی مانند قانونگذاری شفاعت و مغفرت. انحصار عبادت در خدا، تعهد دیرینه‌ای است که خداوند از نوع انسان گرفته‌است. این پیمان با قلم قدرت خداوندی در فطرت بشری نقش بسته و در طبع اصیل انسان کاشته شده‌است.

وِ ِاذُا اَخَذَ رَبُّک مِن بَنی آدَمَ مِن ظُهُورِهِم ذُرَّیتَهُم و اَشهَدَهُم عَلی اَنفُسِهِم اَلَسنتُ بَرّبکُم قالُوا بَلی شِهدنَا اَن تَقُولُوا یومَ آلقیامَه ِانُّا کُنُّاعَن هَذا غافلینَ* او تقُولُوا انَّما اشرَکَ آبَاوُنا مِن قَبلُ و کُنََّا ذُرَّیهً مِن بَعدِهِم اَفَتُهلِکُنَا بِما فَعَلَ آلُمبطِلُونَ. (سوره اعراف ۱۷۲-۱۷۳)

بنابراین بزرگ‌ترین هدف بعثت، فرستادن رسولان و فرود آمدن کتابهای مقدس، یاد آوری این پیمان دیرینه به مردم، پاک کردن غبار فراموشی، شرک یا تقلید از روی فطرت باشد و نخستین دعوت و رهنمود پیامبران این باشد که

آعبُدُوالله مالَکُم مِن اِله غَیرُهُ (خداوند را بپرستید که غیر از او برای شما ایزدی نیست)(سوره اعراف:۵۹)

نوح، هود، صالح، ابراهیم، لوط، شعیب و هر پیامبری که به سوی قوم دروغگو و گمراهی انتخاب شدند، همین دعوت را فریاد زدند و به قوم خود اعلام داشته‌اند که: خداوند می‌فرماید «ما هیچ رسولی را به رسالت نفرستادیم مگر آنکه به او وحی کردیم که به جز من خدایی نیست تنها مرا به یکتایی پرستش کنید و بس.» (سوره انبیاء:۲۵)

دامنه عبادات اسلام شامل تمام اعمال آدمی می‌باشد به شرط آنکه به قصد و نیت خداوند انجام شود. در واقع دامنه عبادت در اسلام، تمامی دین و زندگی انسان است و تمام وجود انسان را خدا فرا می‌گیرد. به طور کلی بر اساس تعالیم اسلام خداوند انس و جن را برای این آفریده که تنها او را عبادت کنند و در مقابل او سجده کنند و فرمان و امر خداوند را قبول کرده و اجرا نمایند همانطور که در سوره ذاریات آیه ۵۶ به آن اشاره شده‌است: «وَ مَا خَلَقتَ الجِنَّ وَ الانسَ الَّاِلیعبدُونِ» (جن و انسان را تنها برای پرستش آفریدیم)

جوادی آملی از علمای تشیع در این مورد می‌گوید: قرآن کریم در تبیین رابطه عبد و عبادت، عبادت را هدف آفرینش او می‌داند. انسان همانند هسته‌ای است که هدف متوسط آن درخت شدن و هدف بالاتر آن به بار نشستن است و هدفهای دیگری نیز در پیش دارد. امّا هدف اصلی و برتر از عبادت رسیدن به یقین است، همانگونه که در آیه ۹۹ از سوره حجر می‌فرماید:

واعبد ربک حتی یاتیک الیقین (و پروردگارت را پرستش کن تا به یقین برسی) (سوره حجر:۹۹)
اقسام عبادات

عبادات اعمالی هستند که بقصد قربت برای خداوند انجام میگردد عبادات واجب درفقه شیعه ۱۰ گونه است

نماز-روزه-خمس-زکات-حج-جهاد-امر به معروف و نهی از منکر-تولی و تبری [۱]
نگرش‌های ناهمگون

ادیان یهودیت و اسلام و مسیحیت یا به عبارت دیگر، عهد عتیق، عهد جدید و قرآن کریم، در این که، عبادت اطاعت کامل و محض و از روی میل و رغبت در مقابل خداوند در کلیه امور است، با هم اشتراک دارند و هر سه کتاب، عبادت را منحصر در خداوند می‌دانند.

امّا مفهوم عبادت در مسیحیت با مفهوم یهودیت و اسلام کاملاً متفاوت است. در مسیحیت، شخص مسیح که خود، پسر خدا، متأثر از روح القدس و تجسم خداوند است در جسم، مسیر عبادت می‌شود و راه رسیدن به حقیقت نوعی جا پای عیسی گذاشتن است و رفتن و اقتدا به مسیح است، و حقیقت در نزدیک شدن هر چه بیشتر به مسیح کسب می‌شود. چنانکه در انجیل آمده است: «و عیسا گفت: و من راه، راستی و حقیقت هستم. کسی نمی‌تواند پدر را بیابد جز به واسطه من»

در مسیحیت همچنین بر خلاف اسلام و یهودیت، عبادت به زبانی خاص صورت نمی‌گیرد. بلکه تاکید خداوند در انجیل بر آن است که هر قوم و زبانی به زبان خود با او گفتگو کنند. در همین راستا انجیل نیز به زبانهای مختلف دنیا ترجمه می‌شود و هر نژادی به زبان مادری خود به مطالعه آن می‌پردازد.

در اسلام عبادت همراه با آداب و مناسک خاص مبتنی بر شریعت است، و تخطّی از قوانین شریعت مساوی با دور شدن از حقیقت است.


پیوند های نماز

پرستش خدا

پیوندهای‌ نماز؛

در میان احادیث تشیع و تسنن، هیچ یک از موضوعات و واجبات دین به اندازه نماز، روایت و حدیث ندارد و این فراوانی، می‌تواند دلیلی بر اهمیت بسیار زیاد نماز در اسلام باشد از این رو می‌توان نماز را عبادت بزرگی برشمرد.

نماز عبادتی است که پیوند‌های گسترده‌ای با مسائل اجتماعی و فردی دارد، این گستردگی من را بر آن داشت تا در این باره به مطالعه پرداخته و مهم‌ترین پیوند‌هایی که نماز در مسائل اجتماعی، فردی و رخداد‌های گوناگون می‌تواند داشته باشد را گردآوری کنم و مهم‌ترین آنها را در چهار بخشِ نوزده موردی خلاصه نویسی کنم.

پیوند نماز با تاریخ؛

در مطالب گذشته این وبلاگ اشاره‌ای بر این نکته شد که نماز قبل از اسلام نیز در ادیان دیگر بوده است اما به شیوه‌های مختلف، از این رو می‌توان گفت که میان نماز و تاریخ پیوند وجود دارد، این پیوند در تاریخ گذشته بوده است و در تاریخ آینده نیز خواهد بود و گواه این مطلب آن است که در روایات مختلف آمده است، زمانی که امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) ظاهر شود، حضرت عیسی(علیه السلام) از آسمان به زمین آمده و پشت سر ایشان نماز خواهد خواند[۱].

بنابراین، طبق روایات وارده از شیعه و اهل سنت، پس از ظهور حضرت ولیعصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، حضرت عیسی(علیه السلام) به اذن خداوند به زمین نزول کرده و در حضور همگان به عنوان یکی از یاران حضرت حجت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) پشت سر او به نماز خواهد ایستاد.

چنانکه در روایتی از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) آمده است: «سوگند به آن کسی که مرا مژده آور راستین قرار داده، اگر از عمر جهان، جز یک روز نمانده باشد، خداوند همان یک روز را آن قدر طولانی می‌کند تا فرزندم مهدی خروج کند. پس از خروج او، عیسی روح الله فرود می‌آید و در پشت سر وی نماز می‌گزارد، آن‌گاه زمین با فروغ پروردگار روشن می‌شود و حکومت مهدی به شرق و غرب عالم می‌رسد[۲]».

پیوند نماز با جغرافیا؛

نماز، تنها مخصوص زمینیان نیست چرا که قرآن کریم در آیات بسیاری از سجده، تسبیح و قنوت فرشتگان در اوج آسمان‌ها، حضرت یونس در عمق دریا، حضرت نوح در روی آب، حضرت ابراهیم در بیابان‌های بی‌آب و انبیای الهی در مناطق مختلف سخن به میان آمده است.

این که دین اسلام نماز را در همه شرایط از جمله در خانه، مسجد، مسافرت، کشتی، هواپیما، فرودگاه، بنادر و در همه حال حتی اوقاتی که انسان بیمار است، واجب گردانیده است، نشانگر آن است که نماز با همه زمین‌ها، مناطق و جغرافیا گره خورده و اختصاص به مکان یا منطقه‌ خاصی ندارد.

اقامه نماز در هر شرایطی

پیوند نماز با خورشید؛

طلوع، غروب و دلوک[۳] خورشید، یک نوع زمان‌بندی طبیعی، همگانی و همه‌جایی برای اقامه نماز‌های یومیه است.

اولین فرصت برای نماز صبح، فجر است و آخرین فرصت به جا آوردن نماز صبح، طلوع شمس می‌باشد و برای اقامه نماز ظهر،‌ اولین فرصت دلوک شمس و آخرین فرصت اقامه نماز عصر نیز غروب خورشید است و همچنین اولین فرصت برای نماز مغرب آیه «أَقِمِ الصَّلاهَ لِدُلُوکِ[۴] الشَّمْسِ إِلی‏ غَسَقِ اللَّیْلِ وَ قُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ کانَ مَشْهُوداً[۵]» است که بیانگر وقت نماز مغرب و عشا است که در تاریکی، فراگیر می‌شود.

ترجمه آیه: نماز را از زوال خورشید ( هنگام ظهر ) تا نهایت تاریکی شب [ نیمه شب ] برپا دار و همچنین قرآن فجر [ نماز صبح ] را چرا که قرآن فجر ، مشهود ( فرشتگان شب و روز ) است[۶].

پیوند نماز با ماه؛

یکی از مهم‌ترین و تأثیرگذارترین پیوند‌ها میان نماز و رخ‌داد‌های پیرامون ما، پیوند میان نماز با ماه است، چرا که اقامه نماز عیدفطر با دیدن ماه شوال محقق می‌شود و همچنین در اوقات نمازهای اول نیمه و یا آخر ماه را باید از طریق شکل‌های متفاوتی که برای ماه است شناسایی کنیم.

[۱] . کتاب بحال الانوار، علامه مجلسی، ج ۵۲، ص۱۹۱، (توجه شود که آنچه در این اینجا نگاشته شده، عین متن کتاب بحار الانوار نیست بلکه مضمون مطلبی است که در این کتاب وجود داشته است).

[۲] . صدوق، کمال الدین، ص ۱۶۳ .

[۳] . دلوک هنگامی است که خورشید از وسط آسمان رو به مغرب میل می کند که زوال نامیده می شود و وقت نماز ظهر و عصر است.

[۴] . لِدُلُوکِ الشَّمْسِ به معنای غروب آفتاب است و اصل کلمه از (دلک) است که به معنای مالیدن است، و اگر ظهر را دلوک گفته‌اند بدین جهت است که از شدت روشنایی هر کس به آن نگاه کند چشم خود را می‌مالد، و اگر غروب آفتاب را دلوک شمس خوانده‌اند باز برای این است که بیننده چشم خود را می‌مالد تا درست درک کند.

[۵] . سوره مبارکه اسراء، آیه شریفه ۷۸ .

[۶] . ترجمه آیت‌الله مکارم .


چرا باید نماز بخوانیم؟ مگر خدا به نماز ما نیاز دارد؟

قطعا خواندن نماز به خاطر نیازمندی خود ماست این مسئله که چرا نماز بخوانیم به خاطر نیازمندی خود ما است و خداوند  به عبادت ما هیچ نیازی ندارد، و این ما هستیم که برای رسیدن به کمال، به نماز خواندن و عبادت خداوند نیازمند هستیم. همانطور که معلم به مشق دانش آموز خود نیازی ندارد و همانگونه که خورشید به ما نیازی ندارد، بلکه هر چقدر خودمان را در پرتو نور خورشید قرار بدهیم، بهره بیشتری می بریم.

بنابراین به طور خلاصه می‌‌توان گفت که؛ به چند دلیل باید نماز بخوانیم:

1. نماز؛ ذکر و یاد خدا:

خداوند متعال، محبوب انسان مومن است و قاعده عشق این است که هر محبی محبوب خود را آن گونه یاد کند که خود او دوست دارد. خداوند در این باره می فرماید:
«اقم الصلاة لذکری»؛ به یاد من نماز برپا دار. (طه، آیه 14)

2. نماز؛ تکیه گاه انسان:

هر انسانی در زندگی نیاز به تکیه گاهی دارد تا بتواند در سختی ها به او پناه ببرد، و بهترین تکیه گاه برای بشر اعتقاد به خداوند و ایمان به اوست.
بنابراین شخص مؤمن به خدا، احساس آرامش خاصی در زندگی خود دارد که افراد غیر مؤمن از آن محرومند. همین خدای مهربان که در تمام زندگی از ابتدای کودکی و حتی زمانی که ما انسان ها جنین و در شکم مادر هستیم، تا آخرین لحظات زندگی از نعمت‌‌های بی کران او برخورداریم، اجازه داده است که با او صحبت کنیم.

3. نماز؛ تشکر از خداوند:

در برابر نعمت‌‌های فراوانی که خداوند به ما داده است، با نماز خواندن از او تشکر می کنیم. و تشکر از ولیّ نعمت عقلا و شرعا واجب است.

4. نماز؛ بارزترین نماد بندگی:

هدف از خلقت انسان، رسیدن به کمال آفرینش است و راه رسیدن به کمال آفرینش و رسیدن به مقام قرب خداوندی و برخوردار شدن از نعمت‌‌های الهی در عالم آخرت، ارتباط با خدا و عبادت خداوند است و به همین جهت در قرآن فرموده است:
«و ما خلقتُ الجنّ و الإنس إلا لیعبدون»؛ هیچ جن و انسی را خلق نکردم مگر برای عبادت.
مهمترین وسیله ارتباط با خدا و مهمترین عبادت خداوند نماز است که در نماز انسان مستقیما با خداوند حرف می‌‌زند و با خداوند صحبت می‌‌کند.

5. نماز؛ کفاره گناهان:

نمازهای شبانه روز موجب پاک شدن انسان از گناهان می شود.
از امیرالمؤمنین علی(ع) نقل شده است: 
«قَالَ(ع) سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ(ص) یَقُولُ إِنَّمَا مَنْزِلَةُ الصَّلَوَاتِ الْخَمْسِ لِأُمَّتِی کَنَهْرٍ جَارٍ عَلَى بَابِ أَحَدِکُمْ فَمَا ظَنُّ أَحَدِکُمْ لَوْ کَانَ فِی جَسَدِهِ دَرَنٌ ثُمَّ اغْتَسَلَ فِی ذَلِکَ النَّهْرِ خَمْسَ مَرَّاتٍ فِی الْیَوْمِ أَ کَانَ یَبْقَى فِی جَسَدِهِ دَرَنٌ فَکَذَلِکَ وَ اللَّهِ الصَّلَوَاتُ الْخَمْسُ...»؛
حضرت فرمود از رسول خدا شنیدم که فرمود: نمازهای پنج گانه برای امت من هم چون یک نهر آب جاری است که بر در خانه یکی از شما باشد، آیا گمان می‌‌کنید اگر کثافتی در تن او باشد و سپس پنج بار در روز در آن نهر غسل کند، آیا چیزی از آن بر جسد او خواهد ماند؟ (مسلّما نه) هم چنین است به خدا سوگند نماز‌‌های پنجگانه برای امت من.
یعنی نماز‌‌های پنجگانه گناهان امت را پاک می‌‌کند. در نتیجه غیر از توبه، نمازهای پنجگانه نیز گناهان را از بین می‌‌برد.

6. نماز، فواید فراوانی دارد:

الف) نماز، بهترین برنامه دینی و محبوبترین اعمال نزد خدا:

ابوذر غفاری از رسول خدا (ص) روایت کرده که آن حضرت درباره نماز فرمود: 
«الصلاة خیر موضوع فمن شاء استقل و من شاء استکثر»؛ نماز بهترین چیزی است که مقرر شده پس هر که خواهد کم بخواند و هر که خواهد زیاد کند.
و در حدیث دیگری از آن حضرت آمده:
«اوصیکم بالصلاة و حفظها فانها خیرالعمل وهی عمود دینک»؛ شما را به نماز و نگهداری و حفاظت آن سفارش می کنم که آن بهترین اعمال و ستون دین شماست .
 

ب) نماز، وسیله تقرب مردمان با تقوا:

از حضرت رضا (ع) روایت شده:
«الصلاة قربان کل تقی»؛ نماز، وسیله تقرب هر شخص با تقوایی است.
 

ج) نماز، موجب استجابت دعا:

در چندین حدیث آمده که نماز موجب استجابت دعا می شود مانند این حدیث که از رسول خدا (ص) روایت شده:
«من ادی فریضة فله دعوة مستجابة»؛ هر کس یک نماز فریضه بخواند دعائی مستجاب شده دارد.
و در روایت دیگری از امام عسگری (ع) نقل شده که حضرت موسی (ع) به خدا عرض کرد:
«الهی ما جزاء من صلی الصلوات لوقتها؟ قال: اعطیته سوله و ابیحه جنتی»؛
معبودا پاداش کسی که نماز را در وقت خود بخواند چیست؟ فرمود: خواسته اش را می دهم و بهشتم را در اختیارش قرار می دهم .

د) نماز، نخستین سوال قیامت:

از امام صادق علیه السلام روایت شده که فرمود:
«ان اول ما یحاسب علیه العبد الصلاة، فان قبلت قبل ما سواها»؛
نخستین چیزی که بنده در قیامت مورد حساب قرار می گیرد نماز است، که اگر پذیرفته شد چیزهای دیگر پذیرفته می شود .

ه) نماز، موجب دوری شیطان:

در حدیثی از رسول خدا (ص) روایت شده که فرمود:
«لا یزال الشیطان یرعب من ابن آدم حافظ علی الصلوات الخمس فاذا ضیعهن تجرا علیه و اوقعه فی الظائم»؛
شیطان پیوسته تا وقتی که فرزند آدم بر نماز های پنجگانه محافظت و مواظبت دارد از وی ترسان است و چون نمازها را ضایع کرد بر او دلیر می شود و او را در گناهان بزرگ می اندازد .

و) نماز، یار و یاور انسان در مشکلات زندگی:

یکی از فوائد نماز که در زندگی دنیا و آخرت برای ما بسیار مفید است: استعانت و استمداد از نماز در برابر مشکلات و رفع دشواریها است.
خداوند متعال در آیه 153 سوره بقره می فرماید:
«یا  ایها الذین آمنوا استعینوا بالصبر و الصلاة ان الله مع الصابرین»؛
اى کسانى که ایمان آورده‏اید، از شکیبایى و نماز یارى جویید زیرا خدا با شکیبایان است.
 
در پایان توجه به این نکته لازم است که آنچه بیان گردید؛ برخی از فواید و اسرار نماز است که در قرآن و روایات به آن ها اشاره شده، اما این که حقیقت نماز چیست برای همگان جز انسان های اندکی مخفی است و باید بدانیم نماز به اندازه عظمت و بزرگی خداوند، بزرگ و با عظمت است.
 
منابع:
تنظیم: رضایی
 

مگر خدا به نماز خواندن ما نیاز دارد که ما باید هر روز نماز بخوانیم؟

نویسنده:  غلامرضا حیدری ابهری

(اگر شما و همه کسانی که در زمین هستید کافر شوید و ناسپاس گردید ، به خدا زیانی نمی‌رسد ، چرا که خداوند بی‌نیاز ( از ایمان ایمانداران و سپاس سپاسگزاران است ، و اگر کسی هم بدو ایمان نیاورد و شکر انعامش را نگزارد ، او ذاتاً ) ستوده است .) سوره ابراهیم، آیه ی 8

مگر خدا به نماز خواندن ما نیاز دارد که ما باید هر روز نماز بخوانیم؟

اگر معلم های تو به تو می گویند درس هایت را خوب بخوان، برای چیست؟ حتماً می گویی برای آن است که باسواد بشوم و آینده ی بهتری داشته باشم.

اگر پدر و مادرها از فرزندانشان می خواهند که در کنار خوردنی ها، از شیر و سبزی و خرما نیز استفاده کنند، برای چیست؟ حتماً می گویی برای آن است که قوی شوند و سالم بمانند.

اگر گل های زیبای پارک ها، باید به طور مرتب آب بخورند و نور آفتاب ببینند، برای چیست؟ حتماً پاسخ می دهی برای آن است که رشد کنند و پژمرده نشوند.

اگر خدا هم از ما خواسته است که نماز بخوانیم؛ خواندن آن به نفع خود ماست. نماز، باعث نورانی شدن دل ما و پاک ماندن روح ما می گردد. نماز باعث می شود که ما در زندگی، آدم هایی خوب و مهربان و خوش اخلاق و امیدوار باشیم.

حضرت محمد (ص) نماز را به رودی تشبیه کرده اند که ما هر روز پنج بار خودمان را در آن می شوییم و از زشتی ها پاک می کنیم. کسی که نماز می خواند و هر روز پنج بار با خدا حرف می زند، کمتر دروغ می گوید، کمتر دوستانش را اذیّت می کند و کمتر حرف های زشت می زند. خدا، آدم نمازخوان را در انجام کارهای خوب کمک می کند.

در آیه ی 45 سوره ی عنکبوت آمده است: «نماز انسان را از کار زشت و ناپسند دور می کند.» اگر آدم نمازخوان، گناهی هم انجام دهد، کم کم به برکت نماز، از آن گناه و کار بد دست می کشد و توبه می کند. در زمان حضرت محمد (ص) جوانی بود که همراه پیامبر (ص) نماز می خواند؛ ولی بعضی وقت ها هم گناه می کرد. عده ای پیش پیامبر آمدند و گفتند: «ای پیامبر! این جوان بعضی وقت ها گناهان زشتی انجام می دهد.» حضرت محمد (ص) در جواب آن ها فرمود: «بالأخره یک روزی، نماز او جلوی این کارهایش را خواهد گرفت.» همین طور هم شد. آن جوان گنهکار، بعد از مدتی توبه کرد و از کارهای زشتی که انجام می داد، دست کشید.

خدا به نماز خواندن ما نیازی ندارد. این ما هستیم که برای رسیدن به خوشبختی، به نماز خواندن و گفت و گو با خدا نیاز داریم. اگر مردم نماز نخوانند یا حتی اگر همه ی آنان کافر بشوند، به خدا ضرری نخواهد رسید. در آیه ی  سوره ی ابراهیم از قول حضرت موسی (ع) آمده است: « اگر شما و همه کسانی که در زمین هستید کافر شوید و ناسپاس گردید ، به خدا زیانی نمی‌رسد ، چرا که خداوند بی‌نیاز ( از ایمان ایمانداران و سپاس سپاسگزاران است ، و اگر کسی هم بدو ایمان نیاورد و شکر انعامش را نگزارد ، او ذاتاً ) ستوده است.»

گلی که آب نخورد و نور نبیند، می خشکد و پژمرده می شود. روح آدم بی نماز هم سیاه می گردد و از لذت دوستی با خدا، محروم می شود.

———————————————————————————–

منبع: خداشناسی قرآنی کودکان پاسخ به 40 پرسش کودکان و نوجوانان درباره ی خدا / مؤلف: غلامرضا حیدری ابهری / انتشارات: جمال قم 1390

چرا خدا به نماز ما احتیاج داره که اگر نماز رو نخونی گناه میکنی؟
نتیجه تحقیق نویسنده وبلاک راه فضیلت:
دوست خوبم ممنون از این که سوال خود را با وبلاک راه فضیلت در میان گذاشتید امیدوارم که همیشه سالم باشید علت این که خداوند نماز را برای ما واجب کرده است به خاطر این نیست که خداوند به نماز ما نیازی دارد بلکه خداوند بی‌نیاز و غنی‌ است‌ و نیازی‌ به‌ عبادت‌ و نماز ما ندارد اما خداوند رحیم‌ و حکیم‌ نماز را برای‌ بهره‌ مندی‌ انسانها قرار داده‌ است‌ زیرا:ما انسانها فقیر و محتاج‌ هستیم‌ و باید با ارتباط‌ با خدای‌ بی‌ نیاز و مبدأ قدرت‌ وکمال‌ نیاز خود را برطرف‌ کنیم‌ چنانچه‌ لامپ ها با ارتباط‌ با منبع‌ انرژی‌، نور می‌گیرند و نورافشانی‌ می‌کنند. در این جا به طور کامل به فلسفه نماز می پردازم ان شاالله که برای شما و همه دوستان مفید باشد خداوند در آیه 45 سوره عنکبوت به فلسفه بزرگ نماز پرداخته مى‏ گوید: «نماز انسان را از زشتیها و منکرات بازمى‏دارد» (ان الصلوة تنهى عن الفحشاء والمنکر).
طبیعت نماز از آنجا که انسان را به یاد نیرومندترین عامل بازدارنده یعنى اعتقاد به مبدء و معاد مى‏اندازد داراى اثر باز دارندگى از فحشاء و منکر است.
انسانى که به نماز مى‏ایستد، تکبیر مى‏گوید، خدا را از همه چیز برتر و بالاتر مى‏شمرد، به یاد نعمتهاى او مى‏ افتد، حمد و سپاس او مى‏ گوید، او را به رحمانیت و رحیمیت مى‏ستاید، به یاد روز جزاى او مى‏افتد، اعتراف به بندگى او مى ‏کند، از او یارى مى‏ جوید صراط مستقیم از او مى ‏طلبد، و از راه کسانى که غضب بر آنها شده و گمراهان به خدا پناه مى‏برد (مضمون سوره حمد).
بدون شک در قلب و روح چنین انسانى جنبشى به سوى حق و حرکتى به سوى پاکى و جهشى به سوى تقوا پیدا مى‏شود.
براى خدا «رکوع» مى ‏کند، و در پیشگاه او پیشانى بر خاک مى‏ نهد، غرق در عظمت او مى‏ شود و خودخواهى‏ ها و خود برتربینى‏ ها را فراموش مى‏ کند.
شهادت به یگانگى او مى‏دهد گواهى به رسالت پیامبر صلى الله علیه و آله مى‏دهد.
بر پیامبرش درود مى‏ فرستد و دست به درگاه خداى برمى‏دارد که در زمره بندگان صالح او قرار گیرد (تشهد و سلام).
همه این امور موجى از معنویت در وجود او ایجاد مى‏کند، موجى که سد نیرومندى در برابر گناه محسوب مى‏شود.
بقیه در
این عمل چند بار در شبانه روز تکرار مى‏ گردد، هنگامى که صبح از خواب برمى‏خیزد در یاد او غرق مى‏ شود.
در وسط روز هنگامى که غرق زندگى مادى شده ناگهان صداى تکبیر مؤذن را مى‏ شنود، برنامه خود را قطع کرده، به در گاه او مى‏ شتابد، و حتى در پایان روز و آغاز شب پیش از آن که به بستر استراحت رود با او راز و نیاز مى‏ کند و دل را مرکز انوار او مى‏ سازد.
از این گذشته به هنگامى که آماده مقدمات نماز مى‏ شود خود را شستشو مى‏ دهد پاک مى‏کند، حرام و غصب را از خود دور مى‏ سازد و به بارگاه دوست مى‏رود همه این امور تأثیر بازدارنده در برابر خط فحشاء و منکرات دارد.
منتها هر نمازى به همان اندازه که از شرایط کمال و روح عبادت برخوردار است نهى از فحشاء و منکر مى‏ کند، گاه نهى کلّى و جامع و گاه نهى جزئى و محدود.
ممکن نیست کسى نماز بخواند و هیچ گونه اثرى در او نبخشد هر چند نمازش صورى باشد هرچند نمازگزار آلوده به گناه باشد، البته این گونه نماز تأثیرش کم است، این گونه افراد اگر همان نماز را نمى‏خواندند از این هم آلوده‏ تر بودند.
روشنتر بگوئیم: نهى از فحشاء و منکر سلسله مراتب و درجات زیادى دارد و هر نمازى به نسبت رعایت شرایط داراى بعضى از این درجات است.
در حدیث از پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله مى‏خوانیم: که جوانى از انصار نماز را با پیامبر صلى الله علیه و آله ادا مى‏ کرد اما با این حال آلوده گناهان زشتى بود این ماجرا را به پیامبر صلى الله علیه و آله عرضه داشتند فرمود: ان صلاته تنهاه یوماً: «سرانجام نمازش روزى او را از این اعمال پاک مى‏ کند». «مجمع البیان ذیل آیه 45 سوره عنکبوت»
این اثر نماز به قدرى اهمیت دارد که در بعضى از روایات اسلامى به عنوان معیار سنجش نماز مقبول و غیر مقبول از آن یاد شده، چنانکه امام صادق علیه السلام مى‏ فرماید: من احب ان یعلم اقبلت صلوته ام لم تقبل؟ فلینظر: هل منعت صلوته
عن الفحشاء و المنکر؟ فبقدر ما منعته قبلت منه!: «کسى که دوست دارد ببیند آیا نمازش مقبول درگاه الهى شده یانه؟ باید ببیند آیا این نماز او را از زشتیها و منکرات بازداشته یانه؟ به همان مقدار که بازداشته نمازش قبول است»! « مجمع البیان ذیل آیه 45 سوره عنکبوت»
در دنباله آیه اضافه مى‏فرماید «ذکر خدا از آن هم برتر و بالاتر است»
 (ولذکر اللَّه اکبر).
ظاهر جمله فوق این است که بیان فلسفه مهمترى براى نماز مى‏ باشد، یعنى یکى دیگر از آثار و برکات مهم نماز که حتى از نهى از فحشاء و منکر نیز مهم‏تر است آن است که انسان را به یاد خدا مى ‏اندازد که ریشه و مایه اصلى هر خیر و سعادت است، و حتى عامل اصلى نهى از فحشاء و منکر نیز همین «ذکراللَّه» مى باشد، در واقع برترى آن به خاطر آن است که علت و ریشه محسوب مى‏شود.
اصولا یاد خدا، مایه حیات قلوب و آرامش دلها است، و هیچ چیز به پایه آن نمى‏رسد: الابذکر اللَّه تطمئن القلوب: «آگاه باشید یاد خدا مایه اطمینان دلها است» (سوره رعد آیه 28).
اصولا روح همه عبادات- چه نماز و چه غیر آن- ذکر خدا است، اقوال نماز، افعال نماز، مقدمات نماز، تعقیبات نماز، همه و همه در واقع، یاد خدا را در دل انسان زنده مى‏ کند.
قابل توجه اینکه در آیه 14 سوره طه اشاره به این فلسفه اساسى نماز شده و خطاب به موسى مى‏ گوید: اقم الصلوة لذکرى: «نماز را برپادار تا به یاد من باشى».
در حدیثى از «معاذبن جبل» چنین آمده است: «هیچ یک از اعمال آدمى براى نجات او از عذاب الهى برتر از ذکر اللَّه نیست، از او پرسیدند حتى جهاد در راه خدا؟گفت: آرى زیرا خداوند مى‏فرماید: ولذکر اللَّه اکبر».
تأثیر نماز در تربیت فرد و جامعه
گرچه نماز چیزى نیست که فلسفه‏ اش برکسى مخفى باشد، ولى دقّت در متون آیات و روایات اسلامى ما را به ریزه کاری هاى بیشترى در این زمینه رهنمون مى ‏گردد:
1:روح و اساس و هدف و پایه و مقدمه و نتیجه و بالاخره فلسفه نماز همان یاد خدا است، همان «ذکراللَّه» است که در آیه فوق به عنوان برترین نتیجه بیان شده است.
البته ذکرى که مقدمه فکر، و فکرى که انگیزه عمل بوده باشد، چنانکه در حدیثى از امام صادق علیه السلام آمده است که در تفسیر جمله ولذکر اللَّه اکبر فرمود: ذکراللَّه عند ما احل و حرم «یاد خدا کردن به هنگام انجام حلال و حرام» (یعنى به یاد خدا بیفتد به سراغ حلال برود و از حرام چشم بپوشد) «بحار الانوار جلد 82 صفحه 200.»
2:نماز وسیله شستشوى از گناهان و مغفرت و آمرزش الهى است چرا که خواه ناخواه نماز انسان را دعوت به توبه و اصلاح گذشته مى ‏کند، لذا در حدیثى مى‏خوانیم: پیامبر صلى الله علیه و آله از یاران خود سؤال کرد: «اگر بر در خانه یکى از شما نهرى از آب صاف و پاکیزه باشد و در هر روز پنج بار خود را در آن شستشو دهد، آیا چیزى از آلودگى و کثافت در بدن او مى‏ماند؟».
در پاسخ عرض کردند: نه، فرمود: «نماز درست همانند این آب جارى است، هر زمانى که انسان نمازى مى‏خواند گناهانى که در میان دو نماز انجام شده است از میان مى‏رود» « وسائل الشیعه جلد 3 صفحه 7( باب 2 از ابواب اعداد الفرائض حدیث 3).»
و به این ترتیب جراحاتى که بر روح و جان انسان از گناه مى‏نشیند، با مرهم نماز التیام مى‏ یابد و زنگارهائى که بر قلب مى‏ نشیند زدوده مى‏ شود.
3:نماز سدّى در برابر گناهان آینده است، چرا که روح ایمان را در انسان تقویت مى ‏کند، و نهال تقوى را در دل پرورش مى‏ دهد، و مى‏دانیم «ایمان» و «تقوى» نیرومندترین سد در برابر گناه است، و این همان چیزى است که در آیه فوق به عنوان نهى از فحشاء و منکر بیان شده است، و همان است که در احادیث متعددى مى‏خوانیم: افراد گناهکارى بودند که شرح حال آنها را براى پیشوایان اسلام بیان کردند فرمودند: غم مخورید، نماز آنها را اصلاح مى‏کند و کرد.

4:نماز، غفلت زدا است، بزرگترین مصیبت براى رهروان راه حق آن است که هدف آفرینش خود را فراموش کنند و غرق در زندگى مادى و لذائذ زود گذر گردند، اما نماز به حکم اینکه در فواصل مختلف، و در هر شبانه روز پنج بار انجام مى‏ شود، مرتباً به انسان اخطار مى‏ کند، هشدار مى‏ دهد، هدف آفرینش او را خاطر نشان مى ‏سازد، موقعیت او را در جهان به او گوشزد مى‏ کند و این نعمت بزرگى است که انسان وسیله‏ اى در اختیار داشته باشد که در هر شبانه روز چند مرتبه قویّا به او بیدار باش گوید.
5:نماز خود بینى و کبر را در هم مى‏شکند، چرا که انسان در هر شبانه روز هفده رکعت و در هر رکعت دو بار پیشانى بر خاک در برابر خدا مى‏گذارد، خود را ذره کوچکى در برابر عظمت او مى‏بیند، بلکه صفرى در برابر بى‏نهایت.
پرده‏ هاى غرور و خودخواهى را کنار مى‏زند، تکبر و برترى جوئى را درهم مى‏ کوبد.
به همین دلیل حضرت على علیه السلام در آن حدیث معروفى که فلسفه‏ هاى عبادات اسلامى در آن منعکس شده است بعد از ایمان، نخستین عبادت را که نماز است با همین هدف تبیین مى ‏کند مى‏فرماید: فرض اللَّه الایمان تطهیراً من الشرک و الصلوة تنزیهاً عن الکبر ...: «خداوند ایمان را براى پاکسازى انسانها از شرک واجب کرده است و نماز را براى پاکسازى از کبر» «نهج البلاغه کلمات قصار 252.»
6:نماز وسیله پرورش، فضائل اخلاق و تکامل معنوى انسان است، چرا که انسان را از جهان محدود ماده و چهار دیوار عالم طبیعت بیرون مى‏ برد، به ملکوت آسمان ها دعوت مى‏ کند، و با فرشتگان همصدا و همراز مى‏ سازد، خود را بدون نیاز به هیچ واسطه در برابر خدا مى‏بیند و با او گفتگو برمى‏ خیزد.
تکرار این عمل در شبانه روز آن هم با تکیه روى صفات خدا، رحمانیت و رحیمیت و عظمت او مخصوصاً با کمک گرفتن از سوره‏هاى مختلف قرآن بعد از حمد که بهترین دعوت کننده به سوى نیکی ها و پاکی ها است اثر قابل ملاحظه‏اى در پرورش فضائل اخلاقى در وجود انسان دارد.
لذا در حدیثى از امیرمؤمنان على علیه السلام مى‏خوانیم که در فلسفه نماز فرمود: الصلوة قربان کل تقى: «نماز وسیله تقرب هر پرهیز کارى به خدا است»«نهج البلاغه کلمات قصار جمله 136.»
7: نماز به سائر اعمال انسان ارزش و روح مى‏ دهد- چرا که نماز روح اخلاص‏ را زنده مى ‏کند، زیرا نماز مجموعه اى است از نیت خالص و گفتار پاک و اعمال خالصانه، تکرار این مجموعه در شبانه روز بذر سایر اعمال نیک را در جان انسان مى‏پاشد و روح اخلاص را تقویت مى‏کند.
لذا در حدیث معروفى مى‏خوانیم که امیرمؤمنان على علیه السلام در وصایاى خود بعد از آن که فرق مبارکش با شمشیر ابن ملجم جنایتکار شکافته شد فرمود: اللَّه اللَّه فى الصلوة فانها عمود دینکم: «خدا را خدا را درباره نماز، چرا که ستون دین شما است» « نهج البلاغه نامه‏ها( وصیت) 47.»
مى ‏دانیم هنگامى که عمود خیمه درهم بشکند یا سقوط کند هر قدر طنابها و میخهاى اطراف محکم باشد اثرى ندارد، همچنین هنگامى که ارتباط بندگان با خدا از طریق نماز از میان برود اعمال دیگر اثر خود را از دست خواهد داد.
در حدیثى از امام صادق علیه السلام مى‏خوانیم: اول ما یحاسب به العبد الصلوة فان قبلت قبل سائر عمله، و ان ردت رد علیه سائر عمله: «نخستین چیزى که در قیامت از بندگان حساب مى‏شود نماز است اگر مقبول افتاد سائر اعمالشان قبول مى‏شود، و اگر مردود شد سائر اعمال نیز مردود مى‏شود»!
شاید دلیل این سخن آن باشد که نماز رمز ارتباط خلق و خالق است، اگر به طور صحیح انجام گردد قصد قربت و اخلاص که وسیله قبولى سائر اعمال است در او زنده مى‏شود، وگرنه بقیه اعمال او مشوب و آلوده مى‏گردد و از درجه اعتبار ساقط مى‏شود.
8:نماز قطع نظر از محتواى خودش با توجه به شرائط صحت، دعوت به پاکسازى زندگى مى‏ کند، چرا که مى‏دانیم مکان نمازگزار، لباس نمازگزار، فرشى که بر آن نماز مى‏ خواند، آبى که با آن وضو مى‏ گیرد و غسل مى‏کند، محلى که در آن غسل و وضو انجام مى‏شود باید از هرگونه غصب و تجاوز به حقوق دیگران پاک باشد کسى که آلوده به تجاوز و ظلم، ربا، غصب، کم فروشى، رشوه خوارى و کسب اموال حرام باشد چگونه مى‏تواند مقدمات نماز را فراهم سازد؟ بنابراین تکرار نماز در پنج نوبت در شبانه روز خود دعوتى است به رعایت حقوق دیگران.
9:نماز علاوه بر شرائط صحت، شرائط قبول، یا به تعبیر دیگر شرائط کمال دارد که رعایت آنها نیز یک عامل مؤثر دیگر براى ترک بسیارى از گناهان است.
در کتب فقهى و منابع حدیث، امور زیادى به عنوان موانع قبول نماز ذکر شده است از جمله مسأله شرب خمر است که در روایات آمده: لاتقبل صلوة شارب الخمر اربعین یوماً الا ان یتوب: «نماز شرابخوار تا چهل روز مقبول نخواهد شد مگر این که توبه کند» « بحار ج 84 ص 317 و 320.»
و در روایات متعددى مى‏خوانیم: از جمله کسانى که نماز آنها قبول نخواهد شد پیشواى ستمگر است» «بحار ج 84 ص 318.»
و در بعضى از روایات دیگر تصریح شده است که نماز کسى که زکات نمى ‏پردازد قبول نخواهد شد، و همچنین روایات دیگرى که مى‏ گوید: خوردن غذاى حرام یا عجب و خودبینى از موانع قبول نماز است، پیدا است که فراهم کردن این شرایط قبولى تا چه حد سازنده است؟
10:نماز روح انضباط را در انسان تقویت مى‏کند، چرا که دقیقاً باید در اوقات معینى انجام گیرد که تأخیر و تقدیم آن هر دو موجب بطلان نماز است همچنین آداب و احکام دیگر در مورد نیت و قیام و قعود و رکوع و سجود و مانند آن که رعایت آنها، پذیرش انضباط را در برنامه‏ هاى زندگى کاملًا آسان مى‏ سازد.
همه اینها فوائدى است که در نماز، قطع نظر از مسأله جماعت وجود دارد و اگر ویژگى جماعت را بر آن بیفزائیم- که روح نماز همان جماعت است- برکات بى‏شمار دیگرى دارد که اینجا جاى شرح آن نیست، بعلاوه کم و بیش همه از آن آگاهیم.
گفتار خود را در زمینه فلسفه و اسرار نماز با حدیث جامعى که از امام على بن موسى الرضا علیه السلام نقل شده پایان مى‏دهیم:
امام در پاسخ نامه ‏اى که از فلسفه نماز در آن سؤال شده بود چنین فرمود:
علت تشریع نماز این است که توجه و اقرار به ربوبیت پروردگار است، و مبارزه با شرک و بت پرستى، و قیام در پیشگاه پروردگار در نهایت خضوع و نهایت تواضع، و اعتراف به گناهان و تقاضاى بخشش از معاصى گذشته، و نهادن پیشانى بر زمین همه روز براى تعظیم پروردگار.
و نیز هدف این است که انسان همواره هشیار و متذکر باشد، گرد و غبار فراموشکارى بر دل او ننشیند، مست و مغرور نشود، خاشع و خاضع باشد، طالب و علاقمند افزونى در مواهب دین و دنیا گردد.
علاوه بر اینکه مداومت ذکر خداوند در شب و روز که در پرتو نماز حاصل مى‏گردد، سبب مى‏شود که انسان مولا و مدبر و خالق خود را فراموش نکند، روح سرکشى و طغیانگرى بر او غلبه ننماید.
و همین توجه به خداوند و قیام در برابر او، انسان را از معاصى باز مى‏دارد و از انواع فساد جلوگیرى مى‏کند « وسائل الشیعه ج 3 ص 4.»
لطفا سوالات و نظرات خود را در قسمت نظرات وبلاک 
راه فضیلت بنویسید برای ورود به وبلاک راه فضیلت روی کلمه راه فضیلت کلیک کنید راه فضیلت

منبع:
یکصد و هشتاد پرسش و پاسخ،تالیف آیت الله مکارم شیرازی  ص: 408 تا ص 415

آثار و فواید یاد خدا, نماز و دعا

آثار و فواید یاد خدا, نماز و دعا

یاد خدا ودعاو نماز بر انسان چه تاثیری داردوچه فوایدی دارد

اولا از حسن اعتماد شما خرسندیم ثانیا امیدواریم خداوند متعال به همه توفیق عبادت وبندگی و ارتباط با خداوند را عنایت فرماید.
موضوع اول: یاد خدا
نقش ارتباط با خداوند و معنویت و پرستش در زندگی:
1. یافتن پاسخی مطمئن برای زندگی و چرایی آن؛
2. یافتن تکیه‏گاهی مطمئن در دنیای متغّیر و پرشتاب؛
3. برآورده کردن نیازهای معنوی از طریق ارتباط با کمال مطلق (خداوند)؛
4. غلبه بر احساس بیهودگی و پوچی؛
5. وا داشتن روح به تفرّج و نشاط مناسب،
6. سپاسگزاری و ستایش از ولی‏نعمت.
در آموزه‏های اسلامی و دینی، تنها راه برآورده شدن خواسته‏های جوانان، ارتباط با خالق متعال و عبادت پروردگار معرفی شده است. قرآن کریم در آیة 56 سورة ذاریات می‏فرماید: «جن و انس را نیافریدم جز برای آنکه مرا عبادت کنند».( ما خَلَقْتُ الجنَّ والإنسَ إلاّ لِیَعْبُدُون. ) تنها راه هدایت و رستگاری و سیر در صراط مستقیم، اطاعت از خالق متعال و تسلیم شدن در برابر اوامر اوست.
اگر انسان در خیمة اطاعت‏کنندگان پروردگار و بندگان مطیع الهی قرار گیرد، به اهداف بلندی که همان سعادت و کمال و بالندگی مادی و معنوی است، نایل خواهد آمد. اگر کسی به خیمة الهی وارد نشود، باید به خیمه شیطان و ابلیس وارد شده، جزو مریدان او شود؛ چون جز این راهی ندارد. اگر چنین بشود، زندگی و آینده‏ای تاریک و سرشار از بدبختی در انتظارش خواهد بود؛ زیرا شیطان دشمن قسم‏خوردة انسان است و تمام تلاشش را برای گمراهی انسان‌ها به ‏کار می‏گیرد.
آثار یاد خداوند:
الف) برطرف‏کنندة اضطراب و نگرانی؛ یاد و ذکر خداوند و ارتباط با او، باعث آرامش دل و روح است و انسان‏ها با یاد پروردگار به اطمینان و ثبات قلبی می‌رسند. قرآن کریم در این زمینه می‏فرماید: « الا بذکراللّه‏ تطمئن القلوب ؛ بدانید و آگاه باشید که یاد خدا و ذکر او باعث آرامش دل‏هاست» (رعد، 25).
پیامبر گرامی اسلام، حضرت محمد(صلی الله علیه و آله )می‏فرمایند: « مَثَل البیت الّذى یذکراللّه‏ تعالى فیه و البیت الّذى لا یذکراللّه‏ فیه کمثل الحىَّ والمیّت؛ مَثَل خانه‏ای که در آن از خدا، یاد می‏شود و خانه‏ای که در آن ذکری از خدا به میان نمی‏آید، مَثَل زنده و مرده است»؛( حسن‌بن‌فضل طبرسى، مکارم الاخلاق، ص311). یعنی خانه و دلی که مرکز یاد خدا و ارتباط معنوی با اوست، آباد و آرام است و خانه و دلی که از یاد خدا و ارتباط با او تهی است، ویران و تاریک است و اندوه و نگرانی آن را فراگرفته است.
از طریق ذکر و ارتباط با خالق جهان، همة بیم‏ها از میان برمی‏خیزد و همة ناراحتی‏ها از انسان ستانده می‏شود. آن‌گاه که شخص به یاد خدا و در ارتباط با اوست، قلبش با طمأنینه آباد می‌شود و سرشار از رضایت و خشنودی می‏گردد. قلب و دلی که پیش از این بدون یاد و ذکر او، ویران و تیره گشته بود و در سختی و گرفتاری به‌سر می‏برد «و َمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکرى فانَّ لَهُ معیشةً ضنکا؛ آن‏که از یاد من روی‌گردان است، زندگى سخت و غیرقابل تحملی خواهد داشت» (طه، 124).
با ارتباط و مناجات با او، به نورانیت و روشنی می‏رسد. فرد با نیایش و ارتباط با خدا می‏تواند به گنج‏های آسمان و زمین دست یابد و به مقام و منزلتی عالی نایل شود، و در سایة این منزلت به آرامش درونی برسد.
حضرت امیرالمؤمنین، علی(علیه السلام)در نامة 31 نهج البلاغه ـ که خطاب به فرزند عزیزشان امام حسن مجتبی(علیه السلام) است‌- می‏فرمایند: «بدان، خدایی که گنج‏های آسمان و زمین در دست اوست، به تو اجازة درخواست داده و اجابت آن را به ‏عهده گرفته است. تو را فرمان داده که از او بخواهی تا عطا کند؛ درخواست رحمت کنی تا ببخشاید؛ و خداوند بین تو و خودش کسی را قرار نداده تا حجاب و فاصله ایجاد کند. ... هرگاه او را بخوانی، ندایت را می‏شنود و چون با او راز دل گویی، راز تو را می‏داند. پس حاجت خود را با او بگوی و آنچه در دل داری، نزد او بازگوی. غم و اندوه خود را در پیشگاه او مطرح کن تا غم‏های تو را برطرف کند و در مشکلات، تو را یاری رساند.»
این نامة شریف ـ که از انسانی برگزیده و معصوم، به فردی است که حجت خدا در روی زمین است‌ـ ضمن توصیه به ارتباط و راز و نیاز با خداوند و اظهار مشکلات در محضر او، رفع گرفتاری و اندوه را در سایة این ارتباط تضمین می‏کند و می‏فرماید: خداوند، غم‏های تو را قطعاً برطرف خواهد کرد.
کارل یونگ عقیده دارد در طول سالیان متمادی در درمان بیماری‏های روانی، حتی یک بیمار را ندیدم که اساساً مشکلش نیاز به گرایش دینی در زندگی نباشد. او می‌گوید: به‌جرئت می‏توان گفت همه بیماران روانی به این دلیل به بیماری مبتلا شده‏اند که فاقد آن چیزی بودند که ادیان موجود در هر زمانی به پیروان خود می‏دهند. این افراد تنها وقتی به ‏طور کامل درمان شدند که به دین و ارزش‏های دینی بازگشتند. (. على‌احمد پناهى، آرامش در پرتو نیایش، ص159. )
ب) برطرف‏کنندة تکبر؛تکبر، بیماری‌ روحی و اخلاقی است که آثار زیان‌باری در پی دارد. متکبر، خود را برتر از دیگران می‏داند (خودبرتربینی). او توقع دارد دیگران به او احترام کنند، صدرنشین مجلس باشد و همه در مقابل او تعظیم کنند. کسی که روزی پنج بار با نهایت خضوع و خشوع (تواضع ظاهری و باطنی) در برابر پروردگار خود می‏ایستد و در هر نماز چندین بار به رکوع و سجود می‌رود و به خاک می‏افتد و کسی که به ‏دلیل اتصال به قدرت مطلق و خالق متعال، به عظمت و کبریایی او واقف می‏شود، هرگز گرفتار تکبر و خود برتربینی نمی‏گردد و تواضع او در مقابل خداوند و بندگان خداوند آشکار خواهد بود. حضرت علی(علیه السلام)می‏فرمایند: «خدا، ایمان را برای پاک کردن از نجاست شرک و نیایش و نماز را برای پاکیزه کردن از پلیدی کبر، واجب کرده است». (نهج البلاغه، ترجمة عابدینى مطلق، حکمت 252).
ج) سبب‌ساز تقوا و پرهیزکاری؛ اگر شما به یکی از دوستان یا هم‌کلاسی‏هایتان علاقه‏مند باشید و با او ارتباط عاطفی قوی داشته باشید، هرگز حاضر نمی‏شوید کاری را انجام دهید که قلب دوستتان محزون و ناراحت شود؛ به‏ویژه اگر این دوستی و رفاقت به حدّ عشق برسد، تلاش شما این خواهد بود که رضایت خاطر معشوق را به‌دست آورید و کوچک‌ترین حرکت و کاری که مخالف خواسته اوست، انجام ندهید. فردی که با عبادت و نیایش و دست یازیدن به مسائل معنوی، رابطه‏ای صمیمی و عاطفی با خالق خود برقرار کرده و حتی در مواردی به خالق متعال عشق پیدا کرده است، وقتی در محضر او قرار می‏گیرد، به گواراترین و زیباترین لذت‏ها دست می‌یابد و هرگز حاضر نمی‏شود محبوب و معشوق خود را برنجاند و این رابطه را که وسیلة تکامل و سعادت اوست، برهم بزند، بلکه سعی می‏کند حدود و حریم او را حفظ کند و از او نافرمانی نکند و زمینة رنجش‏خاطر او را فراهم نسازد. بنابراین تحت‏تأثیر ارتباط معنوی که با او دارد به پرهیزکاری و رعایت اوامر و نواهی الهی می‌رسد و دستورات او را اطاعت می‌کند.
لذا یکی از آثار پرارزش عبادت و معنویت، تقویت تقوا و پرهیزکاری و التزام به رعایت قوانین الهی خواهد بود. اگر کسی به مرحله تقوا و پرهیزکاری و به مرحلة التزام عملی به دستورات شرع مقدس برسد، آن ‏وقت در سایة تقوا به امتیازات ویژه‏ای دست خواهد یافت .
جهت مطالعه بیشتر در رابطه با مصادیق ذکر خداوند و آثار عبادت و شرایط آن و غیره به کتاب (آرامش در پرتونیایش)مراجعه فرمایید.برای تهیه این کتاب با شماره 02517742326 تماس بگیرید.

در ادامه ی این بحث به پیامدهای یاد خدا و احادیثی در این زمینه ( از میزان الحکمه / ج 4 ) اشاره می کنیم :
1 – یاد خدا کلید خودسازی است؛ امام علی ( علیه السلام ) : هر که دل خویش را با یاد پیوسته ی خدا آباد کند , در نهان و آشکار نیک کردار شود . در حدیث قدسی آمده است : هر گاه به دل بنده ای سر زنم و ببینم که یاد من بر آن چیره گشته است , اداره و تربیت او را خود به عهده گیرم و همنشین و همسخن و همدم او شوم . (میزان الحکمه / ج 4 / ص 1857)
2 – یاد خدا حیات دلهاست؛‌ امام علی ( علیه السلام ) : هر که به یاد خدای سبحان باشد , خداوند دلش را زنده و اندیشه و خردش را روشن گرداند . (میزان الحکمه / ج 4 / ص 1857)
3 – یاد خدا خوراک جانهاست
امام علی ( علیه السلام ) : یاد خدا خوراک جانها و نشستن با محبوب است.

4 – یاد خدا روشنایی دلهاست؛ امام علی ( علیه السلام ) : یاد خدا نور است و هدایت ؛ فراموشی , تاریکی است و گم کردن ( راه حق ).
5 – یاد خدا صیقل دلهاست؛ امام علی ( علیه السلام ) : خدای سبحان یاد خویش را صیقل دهنده ی دلها قرار داده است , گوشهای سنگین شده ی دلها , با یاد خدا شنوا می شوند و چشمهای ضعیف شده ی دلها به وسیله ی آن تیز و بینا می گردند و دلهای معاند و ستیزه گر با آن آرام می شوند .
6 – یاد خدا شفای دلهاست؛‌امام علی ( علیه السلام ) : یاد خدا داروی بیماریهای جان است .
7 – یاد خدا کلید انس است؛‌امام علی ( علیه السلام ) : هر گاه دیدی که خداوند سبحان تو را انیس یاد خود کرده است , بی گمان دوستت دارد و هر گاه دیدی که تو را با خلقش انیس کرده و از یاد خویش جدایت ساخته است بیگمان تو را ناخوش می دارد .
8 – یاد خدا مایه ی طرد شیطان است؛ امام علی ( علیه السلام ) : یاد خدا سرمایه ی هر مؤمنی است و سود آن سالم ماندن از گزند شیطان .
9 – یاد خدا سبب ایمنی از نفاق است؛ پیامبر خدا ( صلی الله علیه و آله ) : هر که خدا را بسیار یاد کننده باشد از نفاق به دور ماند .
10 – ثمره ی یاد خدا محبت است؛ پیامبر خدا ( صلی الله علیه و آله ) : هر که بسیار به یاد خدا باشد خداوند دوستش بدارد .
11 – ثمره ی یاد خدا عصمت است؛ پیامبر خدا ( صلی الله علیه و آله ) : خدای سبحان فرمود : چون بدانم که یاد من بر جان بنده ام چیره گشته است , خواهش او را معطوف سؤال و مناجات با خود کنم ؛ پس چون بنده ام چنین شود و هر گاه دچار سهو و غفلت شود مانع از آن شوم که سهو کند ؛ اینان دوستان حقیقی منند ؛ اینان قهرمانان واقعی هستند .
12 – آرام گرفتن دلها به یاد خدا؛ الذین امنوا و تطمئن قلوبهم بذکرالله الا بذکرالله تطمئن القلوب (سوره ی رعد / 28) آنان که ایمان آورند و دلهایشان به یاد خدا آرام می گیرد , بدانید که با یاد خدا دلها آرام می گیرد . امام علی ( علیه السلام ) : یاد خدا سینه ها را صیقل می دهد و دلها را آرامش می بخشد .
13 – یاد خدا شرح صدر می آورد؛‌امام علی ( علیه السلام ) : یاد خدا شرح صدر می بخشد .
همان طور که در مطالب فوق به آن اشاره شد از مهم ترین آثار یاد خدا «آرامش » است،‌حال
چگونه دل با یاد خدا آرام مى‏گیرد؟
همیشه اضطراب و نگرانى یکى از بزرگترین بلاهاى زندگى انسانها بوده و هست، و عوارض ناشى از آن در زندگى فردى و اجتماعى کاملا محسوس است.
همیشه آرامش یکى از گمشده‏هاى مهم بشر بوده، و به هر درى مى‏زند تا آن را پیدا کند، و اگر تلاش و کوشش انسانها را در طول تاریخ براى پیدا کردن آرامش از طرق صحیح و کاذب جمع آورى کنیم خود کتاب بسیار قطورى را تشکیل مى‏دهد.
بعضى از دانشمندان مى‏گویند: به هنگام بروز بعضى از بیماری هاى واگیردار همچون وبا از هر ده نفر که ظاهرا به علت و یا می میرند اکثر آنها به علت نگرانى و ترس است و تنها اقلیتى از آنها حقیقتا به خاطر ابتلاى به بیمارى و یا از بین مى‏روند!
به طور کلى آرامش و دلهره، نقش بسیار مهمى در سلامت و بیمارى فرد و جامعه و سعادت و بدبختى انسانها دارد، و چیزى نیست که بتوان از آن به آسانى گذشت و به همین دلیل تا کنون کتاب هاى زیادى نوشته شده که موضوع آنها فقط نگرانى و راه مبارزه با آن، و طرز به دست آوردن آرامش است.
تاریخ بشر پر است از صحنه‏هاى غم‏انگیزى که انسان براى تحصیل آرامش به هر چیز دست انداخته و در هر وادى گام نهاده، و تن به انواع اعتیادها داده است.
ولى قرآن با یک جمله کوتاه و پر مغز، مطمئن‏ترین و نزدیکترین راه را نشان داده و مى‏گوید: بدانید که یاد خدا آرامبخش دلها است! براى روشن شدن این حقیقت قرآنى به توضیح زیر توجه کنید:
عوامل نگرانى و پریشانى.
1-گاهى اضطراب و نگرانى به خاطر آینده تاریک و مبهمى است که در برابر فکر انسان خودنمایى مى‏کند، احتمال زوال نعمتها، گرفتارى در چنگال دشمن، ضعف و بیمارى و ناتوانى و درماندگى، و احتیاج، همه اینها آدمى را رنج مى‏دهد، اما ایمان به خداوند قادر متعال، خداوند رحیم و مهربان، خدایى که همواره کفالت بندگان خویش را بر عهده دارد مى‏تواند این گونه نگرانیها را از میان ببرد و به او آرامش دهد که تو در برابر حوادث آینده درمانده نیستى، خدایى دارى توانا، قادر و مهربان.
2- گاه گذشته تاریک زندگى فکر انسان را به خود مشغول مى‏دارد و همواره او را نگران مى‏سازد، نگرانى از گناهانى که انجام داده، از کوتاهیها و لغزشها، اما توجه به اینکه خداوند، غفار، توبه پذیر و رحیم و غفور است، به او آرامش مى‏دهد، به او مى‏گوید: عذر تقصیر به پیشگاهش بر، از گذشته عذر خواهى کن و در مقام جبران براى، که او بخشنده است و جبران کردن ممکن.
3- ضعف و ناتوانى انسان در برابر عوامل طبیعى و گاه در مقابل انبوه دشمنان داخلى و خارجى، او را نگران مى‏سازد که من در برابر این همه دشمن نیرومند در میدان جهاد چکنم؟ و یا در مبارزات دیگر چه مى‏توانم انجام دهم؟
اما هنگامى که به یاد خدا مى‏افتد و متکى به قدرت و رحمت او مى‏شود، قدرتى که برترین قدرتها است و هیچ چیز در برابر آن یاراى مقاومت ندارد، قلبش آرام مى‏گیرد، با خود مى‏گوید آرى من تنها نیستم، من در سایه خدا، بى‏نهایت قدرت دارم!.
قهرمانی هاى مجاهدان راه خدا در جنگ ها، چه در گذشته، چه در حال، و سلحشوری هاى اعجاب‏انگیز و خیره کننده آنان، حتى در آن جایى که تک و تنها بوده‏اند، بیانگر آرامشى است که در سایه ایمان پیدا مى‏شود.
هنگامى که با چشم خود مى‏بینیم و با گوش مى‏شنویم که افسر رشیدى پس از یک نبرد خیره کننده، بینایى خود را به کلى از دست داده و با تنى مجروح به روى تخت بیمارستان افتاده اما با چنان آرامش خاطر و اطمینان سخن مى‏گوید که گویى خراشى بر بدن او هم وارد نشده است، به اعجاز آرامش در سایه ذکر خدا پى مى‏بریم .
4- گاهی نیز ریشه نگرانی هاى آزار دهنده انسان، احساس پوچى زندگى و بى‏هدف بودن آن است ولى آن کسى که به خدا ایمان دارد، و مسیر تکاملى زندگى را به عنوان یک هدف بزرگ پذیرفته است، و تمام برنامه‏ها و حوادث زندگى را در همین خط مى‏بیند، نه از زندگى احساس پوچى مى‏کند، و نه همچون افراد بى‏هدف و مردد، سرگردان و مضطرب است.
5- عامل دیگر نگرانى آن است که انسان گاهى براى رسیدن به یک هدف زحمت زیادى را متحمل مى‏شود، اما کسى را نمى‏بیند که براى زحمت او ارج نهد و قدردانى و تشکر کند، این ناسپاسى او را شدیدا رنج مى‏دهد و در یک حالت اضطراب و نگرانى فرو مى‏برد، اما هنگامى که احساس کند کسى از تمام تلاشها و کوشش هایش آگاه است، و به همه آنها ارج مى‏نهد و براى همه پاداش مى‏دهد دیگر چه جاى نگرانى و ناآرامى است؟
6- سوء ظن‏ها و توهم ها و خیالات پوچ یکى دیگر از عوامل نگرانى است که بسیارى از مردم در زندگى خود از آن رنج مى‏برند، ولى چگونه مى‏توان انکار کرد که توجه به خدا و لطف بى‏پایان او و دستور به حسن ظن که وظیفه هر فرد با ایمانى است این حالت رنج‏آور را از بین مى‏برد و آرامش و اطمینان جاى آن را مى‏گیرد.
7- دنیا پرستى و دلباختگى در برابر زرق و برق زندگى مادى یکى از بزرگترین عوامل اضطراب و نگرانى انسان ها بوده و هست، تا آنجا که گاهى عدم دستیابى به رنگ خاصى از لباس یا کفش و کلاه و یا یکى دیگر از هزاران وسائل زندگى ساعت ها و یا روزها و هفته‏ها فکر دنیا پرستان را ناآرام و مشوش مى‏دارد.
اما ایمان به خدا و توجه به آزادگى مؤمن که همیشه با زهد و پارسایى سازنده و عدم اسارت در چنگال زرق و برق زندگى مادى همراه است به همه این اضطراب ها پایان مى‏دهد، هنگامى که روح انسان على‏وار آن گونه وسعت یابد که بگوید:
دنیا کم هذه اهون عندى من ورقة فى فم جرادة تقضمها:
دنیاى شما در نظر من بى‏ارزشتر از برگ درختى است که در دهان ملخى باشد که آن را مى‏جود نرسیدن به یک وسیله مادى یا از دست دادن آن چگونه امکان دارد آرامش روح آدمى را بر هم زند و طوفانى از نگرانى در قلب و فکر او ایجاد کند.
8- یک عامل مهم دیگر براى نگرانى ترس و وحشت از مرگ است که همیشه روح انسان ها را آزار مى‏داده است و از آنجا که امکان مرگ تنها در سنین بالا نیست بلکه در سنین دیگر مخصوصا به هنگام بیماری ها، جنگ ها، ناامنی ها وجود دارد، این نگرانى مى‏تواند عمومى باشد.
ولى اگر ما از نظر جهان بینى مرگ را به معنى فنا و نیستى و پایان همه چیز بدانیم (همانگونه که مادیون جهان مى‏پندارند) این اضطراب و نگرانى کاملا بجا است، و باید از چنین مرگى که نقطه پایان همه آرزوها و موفقیتها و خواستهاى انسان است ترسید، اما هر گاه در سایه ایمان به خدا مرگ را دریچه‏اى به یک زندگى وسیعتر و والاتر بدانیم، و گذشتن از گذرگاه مرگ را همچون عبور از دالان زندان و رسیدن به یک فضاى آزاد بشمریم دیگر این نگرانى بى‏معنى است، بلکه چنین مرگى- هر گاه در مسیر انجام وظیفه بوده باشد- دوست داشتنى و خواستنى است، البته عوامل نگرانى منحصر به اینها نیست بلکه مى‏توان عوامل فراوان دیگرى براى آن نیز شمرد، ولى باید قبول کرد که بیشتر نگرانی ها به یکى از عوامل فوق باز مى‏گردد.
و هنگامى که دیدیم این عوامل در برابر ایمان به خدا ذوب و بى‏رنگ و نابود مى‏گردد تصدیق خواهیم کرد که یاد خدا مایه آرامش دلها است (أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ) .تفسیر نمونه، ج‏10، ص: 211

موضوع دوم: دعا

دوست خوبم؛ دعا در مفهوم واقعی آن یک نوع کسب قابلیت برای تحصیل سهم زیادتر، از فیض بی پایان پروردگار است و انسان بوسیله دعا، توجه و شایستگی بیشتری برای درک فیض خداوندی پیدا می کند و بدیهی است که کوشش برای تکامل و کسب شایستگی بیشتر، عین تسلیم در برابر قوانین آفرینش است نه چیزی بر خلاف آن.
بنابراین دعا نه تنها در مقابل قضای الهی نیست بلکه خود یکی از مظاهر قضا الهی قلمداد شده و لذا تاکیدات قرآن مجید و سنت معصومین علهیم السلام بر آن وارد شده است(برای توضیح بیشتر رجوع شود به: انسان و سرنوشت ، شهید مطهری ص52-130 )
دعا آثار مثبت و گران قدر بسیارى براى انسان به ارمغان مى‏آورد از جمله:
- دعا داراى آثار تربیتى و سازنده فراوانى است. دعاها مشتمل بر مجموعه عظیمى از معارف بلند الهى و عمیق ترین آموزه‏هاى توحیدى عرفانى وفلسفى است.

- دعا کردن از عبادت مهم و مغز و مخ عبادت و عامل جلب توجه و عنایت خداوند به بنده است و بر آن تاکید شدید شد ه است .

- دعا موجب تلطیف روح در سایه ارتباط با معبود و در پى‏آورنده پاکى و طهارت نفس است.
- دعا آرام بخش دل و تسکین دهنده آلام روحى و روانى است.
- دعا آرمان پرور و هدف ساز و جهت بخش است.
- دعا امید بخش انسان است. زیرا در پرتو آن انسان خود را با بزرگ‏ترین منبع فیض هستى در ارتباط تنگاتنگ و صمیمانه مى‏بیند و از تنهایى و بى کسى نجات مى‏یابد.
- دعا استمداد از نیروها و عوامل ماوراى مادى در حل مشکلات و از طرف دیگر کسب موفقیت هرچه بیشتر در امور است. از طرف دیگر مسأله اجابت دعا از مسائل قطعى در همه ادیان الهى است. قرآن مجید مى‏فرماید: «اذا سألک عبادى عنى فانى قریب اجیب دعوه الداع اذا دعان»
به عبارت دیگر سنت الهى بر آن تعلق گرفته که برخى از امور را از طریق دعا و درخواست به انسان عنایت فرماید و این تبعیض نیست؛ زیرا سنتى کلى وداراى قوانین عام و مشتمل بر حکمت است. لیکن این به معناى آن نیست که هر بنده‏اى هر چه به هر شکل و در هر شرایطى درخواست کند تماما مطابق خواست او اجابت شود. زیرا اجابت دعا نیز امرى قانونمند و ملایم با دیگر سنت‏هاى جارى الهى در نظام تکوین و مشروط به شرایطى است؛ از جمله:
1) شرایط مناسب روحى دعا کننده از قبیل تضرع و تواضع در مقابل پروردگار.
2) مصلحت بودن تحقق خواسته شخص دعا کننده. چرا که در بسیارى از موارد تحقق آن خواسته براى شخص سودمند نیست؛ مثلا رسیدن به مقام یا امکاناتى خاص چه بسا نه تنها به نفع او نباشد. بلکه ممکن است مایه دورى او از ایمان و تقوا گردد.
3) فرا رسیدن زمان مناسب براى تحقق مطلوب. مثلا ممکن است فردى علاقه‏مند باشد که یک شخصیت علمى ممتاز باشد و تلاش علمى فراوانى کند ولى قطعا در اندک زمان تحقق آن ممکن نیست و سال‏ها باید بگذرد تا نتیجه تلاش‏هاى خود را به دست آورد.
4) اخلاص در نیت و انقطاع کامل به خداوند؛ چرا که عطایا به اندازه نیت و اخلاص در آن سرازیر مى‏شوند و در کلام حضرت امیر(ع) در نهج‏البلاغه آمده است: «ان العطیه على قدر النیه».
5) معقول بودن خواسته انسان.
6) اقدام براى رسیدن به نتیجه و به کار گیرى سایر عوامل طبیعى نقش دارنده متناسب با سنت‏هاى الهى در نظام خلقت.
7) از طرفى خداوند گاهى اجابت مطلوب انسان را به عللى که صلاح مى‏داند و بر ما پوشیده است به تأخیر مى‏اندازد یا آن را به گونه‏اى دیگر تبدیل مى‏نماید و در واقع به شیوه بهتر اجابت مى‏شود بدون آن که ما بدانیم.
8) نکته مهم دیگر این که استجابت در آیه شریفه معناى بسیار عمیقى دارد ولى غالبا برداشت‏هاى عموم با مفهوم شگرف آن ناسازگار است.
ما همواره خیال مى‏کنیم که اگر دقیقا همان را که ما طلب مى‏کنیم در همان زمان و با همان شرایطى که مى‏خواهیم عمل شود دعایمان اجابت گردیده در حالى که چه بسا همین پاسخ نیافتن ما اجابت از سوى خدا باشد. یعنى خداوند منان با طول دادن اجابت ما را بیشتر به حالت انابه و تضرع در درگاهش نگاه مى‏دارد و این لطف بزرگى است که به این وسیله ارتباط عبد با معبود حفظ مى‏گردد و در پى آن الطاف بى‏شمار دیگرى نصیبش مى‏شود.
دراین زمینه به چند نکته توجه کنید:
1- دعا به خودی خود کار مطلوبی است و صرف نظر از نتائج ظاهری آن بهترین عبادت و مهمترین عامل ایجاد صلاحیت و ظرفیت در انسان برای کسب فیض از خدای متعال است .
حقیقت دعا توجه به بارگاه حضرت معبود است و برای مؤمنان نوعی معراج روحی و معنوی به حساب می‌آید. دعا فقط تلفّظ پاره ای کلمات و مراعات برخی آداب خاص نیست. حقیقت و روح دعا توجه قلبی انسان به خداوند عالم است و قوت این توجه به میزان معرفت و محبت انسان به خداوند بستگی دارد از این رو باید پیش از دعا و هنگام دعا به صفات خداوند توجه داشت حقیقت دعا چیزی جز عبادت نیست و حتی به دلیل توجه به خداوند در انجام این عبادت شاید بر بسیاری از عبادات دیگر ترجیح داشته باشد. (بر درگاه دوست،آیت الله مصباح یزدی)
در دعا و توسل، روح تسکین مى‏پذیرد و التهاب دل فرو مى‏نشیند و بى‏قرارى‏ها جاى خود را به آرامش و قرار مى‏دهد؛ همانند فرزند گمشده‏اى که به مادر برسد یا تشنه کامى که به چشمه‏اى زلال و گوارا دست یابد. همدم شدن با خداوند و راز و نیاز با دوست و در میان نهادن دردِ دل با او، غم‏ها را سبک مى‏کند و دل‏ها را روشنایى و فروغ مى‏بخشد.
لذت دعا و مناجات با ذات بى زوال خداوند، چون چاشنى سحرانگیزى، همه تلخى‏ها را شیرین کرده، زندگى را باصفا و گوارا مى‏سازد. جان ناشکیبا و بى‏طاقتى که دیگر توان تحمل بار رنج و درد را ندارد، در پرتو دعا و راز و نیاز و گریستن و خالى شدن از عقده‏ها، گنجایش دریا گونه مى‏یابد و هجوم طوفان و بلا و غم را نسیمى دل‏انگیز مى‏انگارد.
دعا «بهترین و برترین عبادت» (محمدى رى‏شهرى، میزان الحکمه، ج 3، ص 245، ح 5516) «کلید رستگارى» ( همان، ح 5521.)

«گشاینده درِ رحمت»(همان، ح 5522.)

دعا «محبوب‏ترین عمل در نزد خداوند»(همان، ح 5525.)

«سپر مؤمن» است (همان، ح 5544.).

دعا «دفع کننده امواج بلا»(همان، ص، 249، ح 5554)

«سبب شفاى از هر بیمارى»(همان، ص 248، ح 5552.)
2- دعا در تغییر سرنوشتها به صورت اقتضایی مؤثر است، یعنی عوامل فراوانی ممکن است در تحقق یک خواسته دخالت داشته باشند و دعا هم یکی از عوامل تأثیرگذار است که در صورت تحقق سایر شرایط و عوامل تاثیر خود را دارد؛ و ثالثا انسان به حکم عقل و آگاهی به مصالح و مفاسد، معمولاً چیزی را طلب می کند که مصلحت است و به طور نادر ممکن است مصلحت خود را تشخیص ندهد و چیزی را بخواهد که به صلاح او نیست، در این صورت خدای حکیم، آنچه را که مصلحت واقعی است به او می دهد، در نتیجه دعا تأثیر خود را خواهد داشت، ولی گاه از مصالح مهمتر غفلت می کند. مثلا می اندیشد که اگر بیماری اش خوب شود، حتما به صلاح او است، در حالی که خدای متعال می داند این بیماری برای اینکه او در مسیر کمال و سعادت واقعی قرار بگیرد و امتحان شود و قدرت تحمل و صبر اش افزایش یابد، لازم است، در این صورت مصلحت نهایی او در این است که با این بیماری بسازد و سعی کند، تحمل و صبر اش را برای مراحل بالاتری افزایش بدهد، تا روزی که خدای متعال صلاح بداند و شفایش دهد.

از جمله کتبی که می توان معرفی کرد عبارتند از:
1- دعا آیت الله مشکینى
2- اصول کافى، ج 4، کتاب الدعا
3- تفسیر المیزان و نمونه ذیل آیه 186 سوره بقره
موضوع سوم: نماز
تأثیر هر نماز بستگی به نمازی دارد که انسان به جای می آورد. نماز اول وقت،‌آخر وقت،‌ فرادی،‌ جماعت، با توجه، بی توجه و ... هر کدام آثار خاص خود را دارند. ولی به هر حال هیچ نمازی بدون اثر نمی باشد. انسان مومن باید به هر طریق با خدای خود مرتبط و پیوسته باشد و رابطه اش را با خدای خود هر قدر هم که ضعیف و کم رنگ باشد، قطع ننماید و همین ارتباط ضعیف را روز به روز تقویت نماید تا به تدریچ به درجات عالی قرب و معرفت خدای متعال برسد:
گرت هواست که معشوق نگسلد پیوند نگاه دار سر رشته تا نگه دارد
باید دانست که همین نمازهای بی روح و دست و پا شکسته ما نیز خالی از آثار مختلف تربیتی و روانی و اجتماعی نمی باشد و اگر انسان همین نماز بی روح را هم ترک می کرد، میزان جرم و خطا و معصیت او بیشتر می شد. چون اثر عمده نماز که همان نهی از فحشا و زشتی و گناهان است، حتی در این گونه نمازها نیز ظاهر و آشکار می گردد. در روایت آمده است جوانی از انصار نماز خود را به جماعت با پیامبر ( صلی الله علیه و آله) می خواند ولی گاهی مرتکب خطا و گناه نیز می شد. این جریان را به پیامبر گفتند. حضرت فرمود: بالاخره این نماز روزی باعث بیداری و دوری او از گناه می گردد. طولی نکشید که آن جوان متنبه و بیدار شد و دست از اعمال بد و زشت خود برداشته در صراط مستقیم بندگی قدم گذارد.
انسان به مقتضای مادی بودنش در طول روز با افراد و مسائل مختلفی روبه روست و همین امر باعث دوری او از معنویت می گردد. در این میان،‌ نماز مأمن و پناهگاهی برای برگشت انسان به معنویت است. نماز کرنش و تعظیم در برابر خالق متعال است و جلوی طغیان و غرور انسان را می گیرد.
اگر دیده می شود افرادی نماز می خوانند اما تأثیری در روح آنان دیده نمی شود به این خاطر است که آنان نماز را فقط « می خوانند» و نماز را « بر پا نمی دارند». در قرآن لفظ « صلاة» معمولاً با فعل « یقیمون » و « أقیموا» و مشتقات « قیام» آمده یعنی« نماز را بر پا داشتن». بر پا داشتن نماز با خواندن نماز متفاوت است. فردی که نماز را بر پا می دارد یعنی در تمام زندگی او نماز برپاست و در تمام حیات او توحید و صفات الهیه جاریست.
نماز به انسان، آرامش و طمأنینه می دهد و این حالت را هر انسانی پس از یک نماز با توجه حس می کند.
همان طور که جسم انسان نیاز به غذا دارد،‌ حقیقتاً روح انسان نیز این نیاز را داراست. اگر این نیاز روحی حس نمی شود بدین علت است که روح خود را با هر خوراکی تغذیه کرده و او را از غذای سالم روحی که همانا نماز و یاد خداست دور داشته ایم. به عنوان مثال،‌ غیبت یک غذای ناسالم روحی است که انسان از شدت گرسنگی روحی به آن چنگ می زند. در قرآن کریم هم غیبت به خوردن گوشت برادر مرده تشبیه شده یعنی ای انسانی که داری غیبت می کنی این کار تو حقیقتاً‌ معادل است با خوردن گوشت برادر مرده ات.
هدف خدا از خلقت انسان،‌ عبودیت و بندگی است. « و ما خلقت الجن والانس الا لیعبدون؛ و من جن و انس را نیافریدم جز برای این که عبادتم کنند.( ذاریات، 56). و این بندگی در نماز موج می زند. اوج بندگی انسان در نماز بوده و حس پرستش نیز با نماز ارضا می گردد. نماز بزرگ ترین نماد پرستش و خاکساری به درگاه خداوند متعال است.
برخی آثار نماز:
ü بندگی و عبودیت در نماز موج می زند.« ایاک نعبد و ایاک نستعین»و اعلان نیاز به حضرت دوست، به خاک افتادن، تعظیم کردن در مقابل معبود حقیقی و ... قطره ای از جلوه های بندگی در نماز است.
ü نماز، کبر و غرور را از انسان دور می کند زیرا در مقابل قدرت مطلق جهان، بارها پیشانی خود را بر خاک می گذارد، سر خم کرده و اظهار ناتوانی و عجز می نماید. اگر حتی توجه مختصری هم در میان باشد، غرور انسان، شکسته شده و اثری از سرکشی باقی نمی ماند.(این اثر، ذره ای است از آثار اخلاقی فردی نماز)
ü یاد و ذکر خدا؛ زیرا انسان موجود فراموش‏کارى است. بنابر این هر چند ساعت یک بار، با خواندن نماز خداى سبحان را یا د کرده و متذکر وجود لایتناهاى او مى‏شود.
ü وقتى انسان متذکر خدا بود و خدا را مراقب خویش دید، قهراً از انجام گناه و منکرات شرم و حیا مى‏کند. بنابر این یکى از اهداف نماز جلوگیرى از فحشا و منکرات است: «ان الصلوة تنهى عن الفحشاء و المنکر».

ü) باز شدن درب خانه خدا؛ پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: تا زمانی که در حال نماز هستی، درب خانه پادشاهی مقتدر را می کوبی و هر که درب خانه پادشاه را بسیار بکوبد، سرانجام آن درب به رویش باز می شود.( منتخب میزان الحکمة، حدیث3607)
ü آیا کسی یافت می شود که دوست نداشته باشد مشمول رحمت الهی شود.
امام علی (علیه السلام) فرمود: هر گاه کسی به نماز می ایستد ابلیس از این که می بیند رحمت خدا او را فرا گرفته حسودانه به وی می نگرد.( منتخب میزان الحکمة، حدیث3609)
ü برخورداری از جلالت خداوند؛اگر نماز گزار می دانست که چه هاله ای از جلالت خدا او را فرا می گیرد، دوست نداشت سر از سجده اش بردارد.( منتخب میزان الحکمة، حدیث3608)
ü نماز مایه پاکیزگی روحی و کفاره گناهان؛ پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) نماز را به چشمه آب گرمی که بر در سرای مردی جریان داشته باشد، تشبیه کرده. اگر روزی پنج بار، خود را در آن شستشو دهد، هرگز چرک و آلودگی در بدن او نماند. (نهج البلاغه، خطبه 199)
ü دوری از زشتی ها و بدی ها؛ نماز به خودی خود قدرتی دارد که انسان را از بدی ها دور می دارد. إن الصلاة تنهی عن الفحشاء و المنکر. نماز انسان را از زشتی ها و ناپسند ها باز می دارد.
پیامبر خدا درباره مردی که با آن حضرت نماز می خواند و در عین حال مرتکب کارهای زشت می شد فرمود: نمازش روزگاری او را از کارهای زشت باز خواهد داشت. و دیری نگذشت که آن مرد توبه کرد.( بحارالانوار،ج82، ص98 به نقل از منتخب میزان الحکمة)
ü نماز بزرگ ترین و محکم ترین پناه گاه معنوی است. الصلاة حصن من سطوات الشیطان.
ü نماز مایه ی نزدیکی هر انسان پرهیزگار به خداست. الصلاة قربان کل تقی
ü اگر نماز قبول شود کارهای دیگر هم پذیرفته می شود و اگر نماز رد شود کارهای دیگر نیز مردود است. ان قبلت قبل ما سویها و إن ردّت ردّ ما سویها
ü ترس شیطان از انسان نماز گزار: رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: «شیطان پیوسته تا وقتی که فرزند آدم بر نمازهای پنج گانه محافظت و مواظبت دارد از وی ترسان است و چون نمازها را ضایع کند بر او دلیر می شود و او را در گناهان بزرگ می اندازد».
ü آثار نماز در عالم برزخ؛ رسول خدا (ص) فرمودند: «نماز بین نمازگزاران و عزرائیل (سلام الله علیه) فرشته ی مرگ)، شفاعت می کند. تا نمازگزار راحت تر جان بدهد.»
نماز در قبر مونس و همدم نمازگزار است، نماز فرش نمازگزار در قبر می شود.
ü آثار نماز در قیامت؛ رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «نماز واقعی و با حضور قلب در روز قیامت تاجی بر سر نمازگزاران است»، «نماز واقعی و با حضور قلب (در روز قیامت) نور چهره ی نمازگزاران است»، «نماز با حضور دل، روز قیامت پوشش و مانعی بین نمازگزار و آتش دوزخ می گردد»
امید است که خداوند متعال ما را از نمازگزاران واقعی قرار دهد.
آثار فرهنگی نماز:
1. نماز آموزگار فرهنگ وادب: اینکه در نماز سفارش شده که در نماز با ادب باشیم ،دست ها روی ران ها، بدن آرام، نگاه ها پایین وبه محل سجده، داشتن لباس تمیز و...مجموعه این دستورالعمل ها روحیه ادب وفرهنگ را در انسان تقویت می کند،آن هم ادبی براساس ارزش هایی چون شناخت ومحبت ،تواضع وادب (قرائتی،یکصدو چهارده نکته در باره نماز،ص56) نماز موجب احساس غرور و افتخار است؛ چه افتخاری از این بالاتر که انسان با خالق خود سخن بگوید و او کلام انسان را بشنود و بپذیرد.

2.نماز از آن جهت که وسیله اتصال عبد به مولاست، موجب احساس قدرت بنده می گردد. نماز گزاران حقیقی به وسیله نماز به اطمینان قلبی می رسند و ترس از غیر خدا را از دل بیرون می کنند.

3.نماز موجب احساس عزت است؛ چون تمام عزت ها از آن خداست، از این رو اتصال به عزیز مطلق به انسان عزت و سربلندی می بخشد.

4. نماز بزرگترین عامل تربیت و اصلاح ظاهری و باطنی است.
آثار اجتماعی نماز:
1.تحکیم وتقویت روابط مردم: از آنجا که اصل در نماز جماعت خواندن است ودر جماعت نیز با مردم،در مردم،از مردم بودن است،اینکه انسانها بدون هیچ گونه امتیاز از هر نژاد واقلیم ودر هر شرایط اقتصادی در کنار هم می آیند ،وحدت وانسجام آنها تقویت می شود.

2.افزایش اطلاعات مردم از وضعیت همدیگر ووضعیت جامعه:اسلام با طرح نماز جماعت وحضور مردم در صحنه عبادات آن هم در خانه خدا وبا وضو بهترین فرصت را برای آشنایی مردم با حرف ودرد همدیگر آشنایی با توطئه های دشمنان وپیش بینی راه حل ها ،تقد از محرومین جامعه ومحل همه در سایه نماز آن هم به صورت جماعت می باشند.

3.نظم وسامان دهی به امور مسلمانان: زمان بندی نماز،توصیه به منظم بودن صفهای نمازجماعت،در با هم سجده افتادن ، باهم نشست وبرخاست کردن در نماز جماعت ...همه دارای پیام اجتماعی به مسلمانان می باشد که تفرق ها را به وحدت تبدیل کنند ،در پیشبرد امور باهم همکاری کنند و...

منبع:قرائتی محسن؛ یکصدو چهارده نکته در باره نماز،چاپ نهم 72

دوست خوبم؛ روی اساس توحید که روح اسلام است, زندگی انسان فرصتی است برای خدایی شدن و هدف دین و انبیا هم همین است که از طریق ارتباط و انس انسان با خدا انسان خدایی تربیت کند و نماز در این میانه مهمترین و اصلی ترین عمل توحیدی است که هیچ عمل دیگری نمی تواند آن را جبران کند.
تمام سعادت انسان از طریق ارتباط و انس با خداوند و نزدیک شدن به او تامین می شود و نماز بهترین وسیله برای قرب و انس با خداوند است. باید توجه کنید که معنای انس به خدا در آیه صبغه مطرح شده است. در قرآن کریم می خوانیم صبغه الله و من احسن من الله سبغه. یعنی رنگ خدا و چه نیکو است به رنگ خدا در آمدن. راه به رنگ خدا شدن انس با او است همان گونه که آهن در اثر همنشنی با آتش به رنگ آتش می شود و خصوصیات آتش را به خود می گیرد. اگر لذتی که انسان از طریق انس با خدا و نماز و عبادت و دعا می برد را درک کند آن را با هیچ لذتی مقایسه نخواهد کرد و تمام لذتها پیش او بی رنگ خواهد شد. علت اصلی اینکه انسان نمی تواند نماز بخواند و با خدا انس داشته باشد، انس به دنیا است. کسی که در اثر تماس زیاد با دنیا و امکانات مادی به لذت های دنیوی انس پیدا کرده اگر بخواهد نماز بخواند بسیار سخت خواهد بود.
نمازهاى پنج گانه در تمامى عمر، همانند چراغ ها و پمپ بنزین هایی است که در مسیرى سخت، طولانى و پرحادثه، به انسان نور و انرژی می دهد تا از راه خود به سوی کمال و قرب الهی و رشد و تعالی باز نماند. بدون نماز، آدمى در مسیر زندگى، گوهر عبودیت خویش را در برابر ذات لایزال احدیت به فراموشى خواهد سپرد و در نتیجه از کمال خویش باز خواهد ماند. از همین رو، تمامى پیامبران الهى و کتاب‏هاى آسمانى، آدمى را به نماز دعوت کرده‏اند. کسی که نماز نمی خواند رابطه ای با منبع نور و قدرت هستی ندارد و در نتیجه ضعیف و تاریک خواهد شد و توان زندگی اش کم خواهد گشت. آن‏چه گفته شد، تنها اشاره‏اى کوتاه به فلسفه فردى نماز بود و نماز، از جهات مختلف اجتماعى، فرهنگى، سیاسى و... داراى حکمت‏هاى عمیقى است.
پرسشگر عزیز؛ تأثیر اعمال و عبادات و به ویژه نماز بستگی کامل و مستقیم به زمینه های روحی و معنوی و و جود بستر مناسب در خود نماز خوان و رفع موانعی که اثر نماز را خنثی می سازد و یا آن اثر را کم رنگ می کنند دارد. پیامبر (صلی الله علیه و آله) و امیر مؤمنان (علیه السلام) و اولاد پاک و معصومش (علیهم السلام) نماز می خواندند و ما هم نماز می خوانیم و به هر دو نیز نماز گفته می شود، ولی چقدر فاصله و تفاوت بین این دو نماز وجود دارد و دلیل این تفاوت چیست؟ آیا نماز امامی که همه عالم را محضر خداوند می بیند و در حال نماز یکسره خود را در محضر حق می یابد و خود و اسم و رسم و افکار و تعلقات خود را در برابر هستی مطلق نیست و نابود می بیند با نماز ما که همراه با افکار مختلف و خیالات پراکنده و باطل است یکسان است؟ پس نماز به تنهائی معجزه نمی کند و این معجزه و دگرگونی و تأثیر عمیق و شگرف را باید فرد نمازگزار خود رقم زند. اوست که باید اعتقادات و باورهایش را درست و مستقیم و استوار سازد و اصول عقایدش را با مطالعه و تفکر از آبشخور صافی و زلال منابع دین یعنی قرآن و سنت پیامبر (صلط الله علیه و اله وسلم ) و ائمه اهل بیت (علیهم السلام) بگیرد و آنگاه در انجام اعمال صالح بکوشد و همزمان جویبار وجودش را از ناپاکی و آلودگی و رذایل نفسانی پیراسته سازد و به اندازه ظرفیت وجودی اش مؤمن و معتقد گردد تا نمازش معراج مؤمن و نزدیک کننده انسان با تقوا به خدا گردد.

پرسشگر عزیز؛ می توانید جهت کسب اطلاعات بیشتر به سایتhttp://akhlagh.porsemani.ir مراجعه نمایید.

مطالعه بیشتر:
1- اسرار الصلوة میرزا جواد آقا ملکى تبریزى
2- آداب الصلوة امام خمینى
3- راز نماز محسن قرائتى
4- 1001 نکته درباره نماز حسین دیلمى
5- معراج السعادة، ملا احمد نراقی
6- 114 نکته درباره نماز محسن قرائتى
7- وصال دوست رحیم کارگر
8- آشنایى با نماز محمدتقى صرفى
9- از ژرفاى نماز آیت الله خامنه‏اى
10- اسرار نماز على‏اکبر مهدى‏پور
11- اسرار و شگفتیهاى نماز ایوب نظرى
12- تفسیر نماز محسن قرائتى
13- چهل حدیث پیرامون نماز صالح کلیاتى
14- چهل حدیث در اهل نماز نورى اشتهاردى
15- حلقه‏هاى وصل دکتر على‏اکبر افتخارى
16- راز نماز براى نوجوانان محسن قرائتى
17- روشهاى پرورش احساس مذهبى نماز در کودکان و نوجوانان دکتر غلامعلى افروز
18- سجده دل یا قلب نمازگزار افشان صالحى
19- سخنى درباره نماز سیدهاشم رسولى محلاتى
20- مى‏خواهم نماز بخوانم سپیده خلیلى
21- نماز از دیدگاه دانشمندان رحیم کارگر
22- همراه با نماز محسن قرائتى
23- آرامش در پرتو نیایش رحیم کارگر