ماجرای جالب شیعه‌ شدن وهابی خوزستانی

ماجرای جالب شیعه‌ شدن وهابی خوزستانی

به گزارش حوزه، قرار ملاقاتمان در مدرسه علوی آیت الله گلپایگانی واقع در خیابان امام خمینی(ه) قم بود. در چوبی اتاق مدیر را زدم و وارد شدم. جوانی ساده پوش و لاغراندام که در صندلی انتهایی اتاق نشسته بود؛ توجهم را بیشتر جلب می‎کرد. نامش «ابوحسن حلّی» بود.
صدای نسبتا زیری داشت و ته لهجی عربی‎ به بیان شیرین خاطراتش کمک شایانی می‎کرد. تا سوالی نمی‎پرسیدم، لب به سخن نمی‎گشود. برخلاف ظاهر آرامش حرف‎های جنجالی بسیاری برای گفتن داشت.
در تمام دوساعت زمان مصاحبه، با افتاده‎حالی سخن می‎گفت. تواضع بیش از حد و به کاربردن کلمات فوق العاده محترمانه، اجازه هرگونه گزافه گویی و شیطنت‎‌های خبرنگارانه را از من می‏گرفت.
سُنی به دنیا آمد، تحت تاثیر افکار وهابیت قرار گرفت، سپس شیعه شد...
اصلا باورم نمی‎شد ابوحسنی که مقابلم نشسته، روزهای نه چندان دور بخاطر کینه‎ای که از شیعه داشت، می‎خواست خود را در میان پیروان اهل‎بیت(ع) منفجر کند. تا به حال معنای عاقبت به خیری را به این وضوح درک نکرده بودم.
آمده بود که بِبَرد ولی بُردنش(!). عازم مشهد شده بود که برای نابودی تشیع، توشه‎ای با خود به عربستان سعودی ببرد ولی غافل از اینکه صدای نقاره‎خوان های حرم سلطان علی بن موسی‏الرضا(ع) دلش را خواهد بُرد.
از آرزوهایش حرف زد، انتظار شنیدن خواسته‏های ماورایی را داشتم که با همان ته لهجه عربی گفت: "از اهل‎بیت(ع) می‏خواهم حالا که مرا خریدند، به راحتی آزادم نکنند. اجازه دهند لذت نوکری کردن برایم مادام العمر باشد".
ما را از وهابیت پروری در مشهد برحذر داشت و از برگزاری نمازجمعه وهابیون در شهر امام هشتم خبر داد. بزرگترین ضعف اهل سنت را عدم مطالعه تطبیقی میان کتب شیعه و سنی بیان کرد و این قیاس را راهی برای نجات از ظلمت می‎دانست.
توصیف‎ها و تمجیدهایی که از «آیت‎الله جزایری» نماینده ولی فقیه در خوزستان می‏کرد، بسیار شنیدنی بود و از وی به عنوان اسطوره مبارزه با وهابیت در این استان نام برد.
فرصت را غنیمت شمرد و از برخی افراطی‏گری ها نیز گلایه کرد: هرکجای دنیا که قرار باشد پیروان اهل سنت و وهابیت را علیه شیعیان بشورانند، کافی است یکی از ویدئوهای مراسم عمرکشون را پخش کنند، دیگر نیازی به توضیحات نیست، خودش شیعه موردنظر را به فجیع ترین شکل ممکن از بین خواهد برد(!).
توقع زیادی نداشت، با بغضی که سعی در پنهان کردنش از من داشت و در گلو می‎پروراند گفت: می‎توانی کاری کنی تا با مراجع دیدار کنم؟!
القصه که جای سیاهه بسیار است و وقت اندک؛ پس تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل. آنچه درپی می‎آید ماجرای شیعه شدن یک وهابی متعصب می‎باشد:

* اگر اجازه بفرمایید، گپ و گفت را از روزهایی آغاز کنیم که هنوز به مذهب تشیع گرایش پیدا نکرده بودید.
خواهش می‎کنم، بفرمایید.

* اهل کجایید؟
خوزستان.

* تفکرتان درمورد شیعه چگونه بود؟
کینه عجیبی از شیعیان به دل داشتیم.

* عجیب است، اهل سنت که چنین عقیده‎ای نسبت به شیعیان ندارند!
مدتی تحت تاثیر افکار وهابیت قرار گرفته بودم.

* چگونه جذب وهابیت شدید؟
از طریق شبکه های ماهواره ای و شب‎نامه هایی که وهابیون به منازل می‎انداختند.

* شب‎نامه پخش می‌کردند و کسی جلودارشان نبود؟
نیمه های شب به این کار می‎پرداختند، البته گاهی توسط سپاه ،شناسایی و دستگیر می‎شدند. صبح که بیدار می‎شدیم، جزوه‎ای در حیاط منزل افتاده و در آن نوشته بود: «ید الله فوق ایدیهم» پس خدا دست دارد؛ «وجوه یومئذ ناضرة الی ربها ناظره» پس خدا صورت دارد.

* چیزی از کافر بودن ما شیعیان نوشته نشده بود؟!
آش که بدون کشک نمی‎شود، می‎شود؟! (باخنده). اصلا همه رفتار و اعمال وهابیت برای سرکوب و ملحد معرفی کردن شیعیان است.

* شبکه های وهابیت چگونه افکار را علیه مذهب تشیع ملتهب می‌کردند؟
مهمترین اقدامات آنان، کافر جلوه دادن شیعیان است و شبهاتی که مطرح می‎کنند، در تحقق همین هدف شوم آن‎ها می‏باشد. اخیراً در حال جوسازی علیه علما و مراجع شیعی هستند. می‎گویند مراجع شیعیان همگی حرام خوارند، چون از مردم خمس می‎گیرند و این موضوع در هیچ جای قرآن نیامده است(!).

* در سوالات قبلی گفتید که نسبت به شیعیان کینه شَدیدی داشتید. تا چه حد؟
به حدّی که آماده شده بودیم تا به عنوان انتحاری، خود را در تجمعات شیعی منفجر و آنان را تکه تکه کنیم. چون وهابیون معتقدند با کشتن هفت شیعه به بهشت می‎روند و شام را با پیامبر(ص) می‎خورند، به ما نیز می‎گفتند حتما با خود یک قاشق ببرید!!!
این موضوع در کشورهایی که وهابیت عملیات انتحاری انجام می‎دهد کاملا مشهود می‎باشد و پس از انفجارها، قاشق‎هایی همراه با جسد وهابیون پیدا می‎کنند.

* غالب اهل سنت ایران، انسان‎های معتدلی هستند. خانواده‎تان در مقابل افکار تند شما موضع نمی‏گرفتند؟
خانواده‎ام تحصیلات عالیه نداشتند و انسان‎های ساده‎ای بودند، من مرجع آنها بودم چراکه بسیار تحقیق و مطالعه می‎کردم و به هرچیزی که می‎رسیدم، خانواده نیز تبعیت می‎کردند. هر سوال شرعی که داشتند از من می‎پرسیدند. ضمنا آنها از گرایش جدید من خبر نداشتند.

* جرقه گرایش به تشیع کجا زده شد؟
من اصلا قصد شیعه شدن نداشتم، می‎خواستم شیعه را نابود کنم.

* نابود؟
پنج سال پیش بود (در سن ۱۹ سالگی). خبری به گوشم رسید که یکی از وهابیون قصد دارد از میان جوانان اهل سنت خوزستانی، تعداد محدودی از آنها که اهل علم و تحقیق هستند را به عربستان ببرد تا در شبکه های ماهواره‏ای علیه شیعیان صحبت کنند. از نظر رفاهی نیز تمام زمینه ها را فراهم خواهد کرد؛ از بهترین خودرو و حقوق گرفته تا فراهم کردن زیباروترین زن‎ها برای ازدواج.
تصمیم خود را گرفتم تا با رفتن به عربستان، به تمام آمال و آرزوهای خود برسم. گفتم بمانم در ایران چه کنم؟! خودم را منفجر کنم؟! به عربستان می‎روم تا از لحاظ علمی، حق بودن مکتب وهابیت را اثبات کنم. این خدمت فراتر از انتحاری شدن است و درنتیجه بهتر می‎توان داغ بر دل‎های شیعیان گذاشت.
کمی تفکر کردم. گفتم بروم مقابل دوربین و بگویم من شنیدم که شیعیان فلان کردند و بهمان؟! عقلانی نیست. باید بروم با چشمان خودم ببینم تا اگر کسی اشکال وارد کرد، بگویم من دیدم که شیعیان آهن می‎بوسیدند و به غیر خدا توسل می‏کردند؛ مشاهده موارد شِرک شیعیان، توشه راه خوبی می‎تواند باشد.
گفتم به کجا بروم که از دیدگاه شیعیان هم بسیار مقدس و هم مستند باشد؟! گفتم حرم امام رضا(ع). آنچه نیاز بود برداشتم و روانه مشهد شدم.
وارد حرم شدم، از خدّام پرسیدم ضریح کدام طرف است که نشانم دادند. در چندمتری ضریح به جایی رسیدم که حلقه های معرفت مدرسه پریزاد در سمت راست و دارالقرآن در سمت چپ قرار داشت.
چند قدمی رد شدم که عبارت "حلقه های معرفت" در ذهنم سوالی ایجاد کرد. عزم بازگشت کردم که همزمان با رسیدن من مقابل حلقه‎های معرفت، روحانی باهیبتی که وقار خاصی داشت بر صندلی نشست. حدوداً ۶۰ نفر از زائرین دورش را گرفته بودند. گفت هرکسی سوالی دارد بپرسد. این جمله مرا در فکر فرو برد.

* نکته شگفتی در جمله "هرکس سوالی دارد بپرسد" وجود داشت؟!
بله برای من بسیار عجیب بود. پیروان اهل سنت و وهابیت حق ندارند کتب شیعیان را مطالعه کنند. در مکتب خانه ها، کسی حق پرسیدن سوال از استاد را ندارد. می‏گویند به کتب شیعی مراجعه نکنید، آن‎ها پُر از سحر و جادو هستند و موجبات خیانت شما به صحابه پیامبر(ص) را فراهم می‎سازد. همین‎ها باعث عدم شناخت حق از باطل می‎شود.
آقای تیجانی نقل کرده‎اند: روزی پدرم به من گفت که شیعیان مشرک و کافرند. دلیلش را پرسیدم که گفت، شیعیان به مدینه می‎روند تا بر قبور پیامبر(ص) و خلفا مدفوع کنند!!! (نعوذبالله). پرسیدم پدر، شما دیدی؟ گفت، همه مردم می‎دانند و برای یکدیگر نقل می‎کنند. مدتی گذشت تا در مکتب خانه بودم و استاد نیز همین موضوع را نقل کرد. دستم را به نشانه سوال بالا بردم که با صدای بلند فریاد زد "اُسکُت"..! زیر لب گفتم، ای بابا سوال هم نمی توان پرسید؟! گذشت و گذشت تا خودم به مدینه مشرف شدم. گفتم به مزار خلفا بروم تا آنچه شنیده‎ام را با چشمانم ببینم. دیوارهای بلندی را دیدم که قبر خلفا را به شعاع چندین متری محاصره کرده بودند، درهای ورودی نیز قفل‎هایی به اندازه یک کتاب خورده بود. نزدیک دیوار که شدم، شرطه ها مانع از حرکتم شدند. به خودم گفتم چه تهمت‎ها که به شیعه نمی‎زنند. منِ سُنی نمی توانم به این دیوار حفاظتی نزدیک شوم، لابد شیعیان زمین را سوراخ کرده و به داخل راه پیدا می‎کنند(!).
حال، شما با تصور چنین فضایی که من در آن قرار داشتم، بشنوم یک روحانی شیعه به هم‎کیشان خود می‎گوید: هرکه سوالی دارد بپرسد... .

* حلقه‎های معرفت چه شد؟
مقابل حلقه معرفت که ایستاده بودم، به ذهنم خطور کرد که به آن روحانی پیشنهاد مناظره بدهم، قطعا او نمی‎پذیرد و من توشه راه خود به عربستان را تکمیل خواهم کرد. توجه داشته باشید که وهابیت خود را تنها مذهب برحق می‎داند!. به خودم گفتم فکر بسیار خوبی است، بعد هم به عریستان می‎روم و در شبکه‎های ماهواره‎ای جار می‎زنم که شیعیان ضعیفند، من به حرم امام رضا(ع) قلب تشیع ایران رفتم و عالِم آن مکان حاضر به مناظره با من نشد. به حالاتم دقت کنید: پیش از حتی پیشنهاد مناظره به روحانی شیعه، تمام وجودم را حس پیروزی فراگرفته بود.
به یکی از خدام گفتم من سُنی هستم، به آن روحانی که رو صندلی نشسته بگویید حاضر به مناظره با من هست؟ گفت بله! شُکّه شدم ولی به خودم روحیه دادم و گفتم می‎خواهد تظاهر کند. خادم نزد او رفت و به گونه ای که زائران نشنوند به سخن پرداخت. گفتم نکند این روحانی مرا با دست نشان دهد و فریاد بزند که فلانی سنی است بگیرید و تکه تکه ‏اش کنید! چند قدم به عقب‎تر رفتم و پشت پله‎ها ایستادم تا فرصت فرار داشته باشم.
"...سلام علیکم، برادر سنی بفرمایید". این صدایی بود که من از پشت دیوار شنیدم. با تعجب و قدم‎های فوق العاده آهسته، خود را نمایان کردم. نگاهم به جمعیت کثیری افتاد که دور او نشسته بودند و با جمله‎ای که گفت، تمام سرها به سوی من چرخیده بود. باز به فکر رفتم، گفتم شاید می‎خواهد با این سخنان مرا به جمع خود بکشاند و سپس کارم را یکسره کنند ... .
با احتیاط خاصی قدم برمی‎داشتم، دل به دریا زدم و به سمت‎شان رفتم. برخلاف انتظارم، زائران برایم کوچه باز کردند تا رفتم و کنار آن روحانی شیعه نشستم. جمعیت نزدیک تر آمد و زائران در کنارم نشستند. حاج شیخ خیلی مرا تحویل گرفت و طوری احوالپرسی می‎کرد که انگار چندسال رفیق بوده‎ایم. پرسیدم مناظره می‎کنی؟ گفت بله.
اینکه چنین با سرعت و بدون هیچ هماهنگی جوابم را داد، جا خوردم. گفتم شرطی دارم، ۱. تمامی استدلال‎هایت باید بر مبنای کتب معتبر اهل سنت باشد ۲. اگر حق با تو بود که من شیعه می‎شوم ولی اگر حق با من بود، تو و تمام این جمع می‎بایست سُنی شوید. قبول کرد!!!
پیش خودم گفتم، علمای ما بدون هماهنگی به هیچ عنوان مناظره نمی‎کنند، اگر هم هماهنگی شود آنقدر شرط و شروط می‎گذارند تا عرصه بر طرف مقابل تنگ گردد. ضمنا اینکه اگر تمام بزرگان مذهب ما در مناظره شکست بخورند، احتمال اینکه زیر همه چیز بزنند زیاد است؛ دیگر چه برسد به اینکه مسوولیت تغییر مذهب مردمی را هم به عهده گیرند! مهم‎تر از همه اینکه علمای ما به هیچ عنوان حاضر به مناظره در میان خیل مردم نیستند.

* بالاخره مناظره را با آن همه اما و اگرها آغاز کردید؟
بله (با خنده). از ساعت حدودا ۷ شب شروع شد و تا نیم ساعت مانده به صبح به طول انجامید.

* مناظره چطور بود؟
تمام اندیشه هایم درمورد بی سواد بودن طلاب و روحانیون شیعه نقش بر آب شد. من نجنگیده خود را پیروز می‎دانستم ولی وقتی به میدان مناظره آمدم، همچون سربازی بودم که به کوچه پس کوچه های شهر فرار کرده و به هرجا می‎رود با بن بست مواجه می‌گردد.

* فضای مناظره را برایمان تبیین کنید.
من هرچه اشکال وارد می‎کردم، حاج شیخ از نسخ قدیمی کتب خودمان پاسخ می‎داد و او هرچه می‌پرسید، من از این شاخه به آن شاخه می‎پریدم. بیشتر من سوال می‎کردم، از هر ترفندی استفاده کردم ولی بی جواب ماند. می‎فهمیدم که پیروزی در مناظره را از دست دادم، از آن لحظه به بعد فقط برای شکست نخوردن تلاش می‏کردم.

* یکی از سوالات مورد بحث را بیان کنید.
در مورد غدیر خم و بحث جانشینی حضرت علی(ع) بسیار بحث کردیم. هرچه دلیل و سند از کتب ما آورد که پیامبر(ص) پس از خود، ولایت بر مردم را به حضرت علی(ع) سپرده است؛ زیر بار نمی‎رفتم و خلط مبحث می‎کردم.
در آخر هم گفتم، پیامبر(ص) هیچ کس را به جانشینی خود تعیین نکرد و هر چهار خلیفه به ترتیب توسط مردم انتخاب شدند. حاج شیخ گفت: پیامبر(ص) انسان آینده نگری بودند یا خیر؟ گفتم، بله. گفت، ما درحال حاضر چقدر دستورات پزشکی از ایشان داریم که جامعه پزشکی دنیا تازه به آنها دست یافته است؟ گفتم: از این دست اتفاقات بسیار است.
گفت، "پیامبر گرامی اسلام(ص) در مورد نحوه مسواک زدن که باید از بالا به پایین و از پایین به بالا صورت گیرد، سخن به میان آورده است. ایشان فرمورده‎اند که از مسواک زدن به صورت راست به چپ و چپ به راست اجتناب گردد. پیامبری که ۱۴۰۰ سال پیش در مورد یک مسئله کوچک سلامت بدن انسان، چنین دستورالعمل های موشکافانه‌ای ارایه می‌دهد، با علم به اینکه خاتم پیامبران(ص) است؛ مردم را به حال خود رها کرده است؟! واقعا این عقلانی است؟!".

* بین دو راهی سرگردان بودید.
گنگ بودم. چیزی برای گفتن نداشتم و در مقابل، تمام سوالاتی که من از قرآن مطرح می‎کردم را با استناد به صحیح بخاری و صحیح مسلم پاسخ می‎داد. خواستم به بهانه‎ای از مجلس خارج شوم ولی گفتم پیامبر(ص) را که قبول دارم. اگر پیامبر(ص) فرمود با اینکه حق را دیدی چرا به سویش نرفتی چه پاسخ بدهم؟! بگویم به خاطر تعصبات کورکورانه؟!

* پس سرانجام قانع شدید؟
در همان لحظه رو به حرم حضرت علی بن موسی الرضا(ع) ایستادم و "اشهد ان لا اله الا الله، اشهد ان محمداً‌ رسول الله، اشهد ان مولای امیرالمومنین و اولاده المعصومین حجج الله" را بر زبان جاری ساختم. الحمدالله که نجات یافتم.

* واکنش زائران نظاره‎گر این مناظره چگونه بود؟
به گرمی از من استقبال می‎کردند. همگی برای تبریک به سویم می ‏آمدند و برخی می‎گریستند. به یکی گفتم، من کسی نیستم چرا انقدر مرا مورد احترام قرار می‎دهید؟ گفت، تو راه یافته اهل‎بیت(ع) هستی. احساس می‎کنم در پس این حالات، ماجرایی نهفته است که اگر اجازه دهید بیان کنم.

* بفرمایید.
۱۱ سال پیش (در سن ۱۳ سالگی)، وقتی از مدرسه برمی‎گشتم، یکی از معلمان در جمع دانش آموزان گفت در فلان مسجد برنامه‎های فرهنگی داریم که هم قرآن یاد می‎گیرید و هم فوتبال بازی می‎کنید. از فردای آن روز، همه با هم به مسجد می‎رفتیم و در کنار یادگیری قرآن، تفریحاتی نیز داشتیم.
یکی از همین روزها، پس از اتمام کلاس قرآن، معلم گفت که فردا مراسم داریم و همه بیایید. شب وقتی به منزل رفتم، به مادر گفتم فردا به همراه دوستانم می‎خواهم در مراسم مسجد شرکت کنم. مادرم اجازه نداد و گفت پس از کلاس قرآن برگرد به منزل و در مسجد نمان.
روز موعود فرا رسید و من پس از کلاس قرآن، مقابل در مسجد ایستادم و به اضافه شدن دوستان در مراسم می‎نگریستم. دلم شکست و گفتم خدایا مگر من چه تفاوتی با بقیه دارم که مادرم حق شرکت در مراسم را به من نداده است؟! بسیار گریه کردم و به حال دیگر دوستان قبطه خوردم. پس از آن همه گریه، دلم آرام گرفت. آن شب، شب اول محرم بود.
چند روز قبل از اینکه به قم مشرف شوم (در سن ۲۴ سالگی)، در حال استراحت در منزل بودم که فکرم مشغول شد. گفتم خدایا چه شد منی که برای نابودی شیعیان کمر همت را بسته بودم، تو مرا به حرم امام رضا(ع) رساندی تا شیعه شوم؟! ناگهان به فکر آن گریه زمان کودکی ام افتادم، آن گریه روز اول محرم.
جرقه‎اش آن روز زده شد. اتفاقات این دنیا بسیار عجیب است، همه چیز با هم رابطه های ماورایی دارد که فقط کافی است لحظه ای تفکر کنیم. شب اول محرم برای مراسم امام حسین(ع) گریستم تا اینکه این خاندان رحمی بر من کردند و شب اربعین حسینی نیز از منجلاب ظلمت نجاتم دادند. مناظره من در حرم سلطان طوس، مصادف با شب اربعین بود.

* شیعه شدن خود را چگونه با خانواده درمیان گذاشتید؟
وقتی به خوزستان بازگشتم، تا چند روز اول در برزخ فکری بودم. سعی می‎کردم با مطالعه کتبی همچون "شب‎های پیشاور"، "آنگاه که هدایت شدم"، "شیعه پاسخ می‎دهد" و ... آرامش بگیرم. وقتی به آرامش درونی رسیدم، دیگر وقتش بود تا خانواده ام را از این حقیقت مطلع سازم تا تصمیم بگیرند.

* چه راهی را برای تحقق این مهم برگزیدید؟
ما در منزل ماهواره داشتیم. پدر و مادرم بیشتر سریال های عربی را مشاهده می‎کردند، خواهر کوچکم کارتون می‎دید و برادرم نیز به تماشای فوتبال می‎پرداخت. من نیز پیش از آنکه شیعه شوم، فقط شبکه های وهابیت را دنبال می‎کردم و دیگر اعضای خانواده هیچ وقت پای صحبت کارشناسان این دست برنامه‎ها نمی‎نشستند.
یک روز که عزم را برای گفتن حقیقت شیعه جذب کردم، به منزل آمدم و همه بودند. تلویزیون را روشن کرده و شبکه‎ای از اهل سنت که غالبا کارشناسان و مجریان افراطی در آن مقابل دوربین می‎رفتند، را انتخاب کردم. این بار فردی به نام «ملازاده» در حال صحبت بود و فحش های رکیک به شیعیان و نظام حاکم ایران می‎داد.
پدرم سریعاً سر برگرداند و پرسید این چه شبکه‎ای است؟ گفتم، شبکه اهل سنت. گفت، این کارشناس کیست؟ پاسخ دادم، از علمای بزرگ اهل سنت. با تعجب به من رو کرد و گفت، این پیرو سنت است که اینگونه رهبر و مراجع ایران را به فحش و ناسزا بسته است؟! گفتم، بله متاسفانه.
سپس، قرآن و کتب شیعه و سنی را آوردم. همانند همان روحانی مستقر در حرم امام رضا(ع)، ولایت حضرت علی(ع) را بر اساس قرآن و کتب معتبر اهل سنت برایشان اثبات کردم. آن‎ها نیز با دیدن حق و حقیقت، شهادتین را گفتند و شیعه شدند.

* از آن پس، مشاهده شبکه های اهل سنت در منزل قدغن شد؟
به چه شدتی(باخنده). یک روز همان شبکه را برای مشاهده واکنش خانواده انتخاب کردم. ناگهان صدای پدرم را شنیدم که فریاد زد "شبکه را عوض کن، نمی‎خواهیم چهره این ملعون‏ها را ببینیم". وانمود کردم که نمی‎شنوم، پدرم با غضب نگاهی به من کرد و کابل تلویزیون را از پریز برق کشید!!

* چه شد که طلبگی را برگزیدید؟
با فعالیت در این عرصه می‎خواستم از شیعه و تشیع بیشتر بدانم. الان بیش از ۴ سال است که لیاقت سربازی امام زمان(عج) را پیدا کرده‎ام.

* کجا طلبه شدید؟
مشهد

* چندسال آنجا بودید؟
یکسال؛ بعد از آن به خوزستان آمدم. تا به حال این مدت طولانی از خانواده دور نشده بودم. کمی سخت گذشت.

* یکسالی که در مشهد بودید، حضور وهابیت را حس کردید؟
بله، باعث تاسف است که وهابیون در مشهد نمازجمعه نیز برگزار می‎کنند.

* نمونه‎ای از اقدامات ضدشیعی آنها که برای خودتان مشهود بوده را بیان بفرمایید.
حدوداً ساعت ۱ بامداد یکی از شب‎های ماه مبارک رمضان عازم حرم امام رضا(ع) شدم. نمی‎دانم چطور بود که قسمت بازرسی ورودی حرم، زائران را آنطور که باید و شاید تفتیش نمی‎کرد.
گویا دو تن از وهابیون نیز از این فرصت استفاده کرده و از دو ورودی مختلف به همراه اجزای تفکیک شده یک بمب دستی، وارد حرم می‎شوند. وقتی از قسمت بازرسی عبور می‎کنند، در محلی به هم می‎رسیدند و اجزای تفکیک شده آن بمب دستی که میان یکدیگر تقسیم کرده بودند را در کنار یکدیگر قرار می‎دهند.
سپس خود را به ضریح رسانده و بمب دستی را به سمت آن پرتاب کردند. خیلی عجب بود؛ به مدد حضرت علی بن موسی الرضا(ع) بمب عمل نکرد و بر روی زمین آرام گرفت.
در همان لحظه یکی از زائران که صحنه را زیر نظر داشت، با گرفتن دست آن وهابی موجبات دستگیری‎اش را فراهم کرد. اما تا وقتی که خدّام خود را به آن وهابی برسانند، زائران کاملاً از خجالت این فرد ملعون درآمدند. اینجاست که باید گفت: با آل علی هرکه درافتاد؛ ور افتاد...

* در ابتدا گفتید که بدون اطلاع خانواده قصد سفر به عربستان را داشتید که پس از چندسال با دیدن شما در شبکه‎های ماهواره‎ای، از موقعیت مکانی‎تان مطلع شوند. اما در وصف حالت طلبگی که پس از شیعه شدن آن را انتخاب کردید؛ گفتید که تا به حال یکسال از خانواده دور نبودید و احساس دلتنگی می‏کردید. گویا تغییر مذهب موجب تغییر احساسات نیز شده است؟!
مقایسه جالبی کردید. تا به حال به این دو حسی که بیان کردید، فکر نکرده بودم. حالا که حالات قبل و بعد گرایش به تشیع را بررسی می‎کنم؛ انگار همینطور است که شما گفتید.
پس از آنکه شیعه شدم، خانواده برایم اهمیت زیادی پیدا کرده بود چراکه مذهب تشیع چنین سفارش کرده است. در وهابیت آنقدر که علمایشان از تنبیه زن برای تربیت سخن به میان می‎آورند، اصلا از چگونگی گرم کردن کانون خانواده حرفی نمی‎زنند.

* اعتقاد اهل سنت خوزستان نسبت به امامان و معصومین(ع) چگونه است؟
اکثر اهل سنت خوزستان را مردم عوام تشکیل می‎دهند. از چیزی مطلع نیستند، به دنبال حقیقت نمی‎روند. همانطور که در صحبت‎های پیشین عرض کردم، عالمان اهل سنت از اینکه برحق نیستند مطلع‎اند، وگرنه به مردم نمی‎گفتند سمت کتب شیعی نروید. پس حتما ریگی به کفششان است. چطور شیعیان کتب اهل سنت را می‎خوانند، نه تنها نسبت به تشیع دلسرد نمی‎شوند بلکه پایبندی بیشتری پیدا می‎کنند.
این بنده های خدا هم بازیچه یک مشت عالم مزدور شدند که برای پست و مقام با اعتقادات یک ملت بازی می‎کنند. اهل سنت خوزستان، هم خلفا را قبول دارند و هم در ایام شهادت امامان شیعه، به مسجد و تکایا رفته و به عزاداری می‎پردازند.

* چه کسی در این میان از رفتن اهل سنت به دنبال حق و حقیقت جلوگیری می‎کند؟
وهابیت. همه جا وهابیون پای ثابت اینگونه شرارت‎ها هستند.

* کسی که سُنی باشد، با رفتن به مجالس روضه امام حسین(ع) یا شنیدن ماجرای شهادت حضرت زهرا(س) حتما تحت تاثیر قرار گرفته و به شک می‎افتد. اینکه متحول نمی‎شود، کمی شک برانگیر نیست؟
همان که عرض کردم، تنها سلاح وهابیت شبهه افکنی است. آنان با طرح شبهات و توجیهات متعدد علیه تشیع، افکار اهل سنت را از مسیر اصلی منحرف می‎کنند.

* مثلاً چگونه شهادت امام حسین(ع) را توجیه می‎کنند؟
وهابیون از طریق بلندگوهای متعددی که صدای خود را به گوش اهل سنت می‎رسانند اعلام می‎دارند: رفتن امام حسین(ع) به کربلا اشتباه بود و می‎خواست انتقام پسرعمویش مسلم بن عقیل را بگیرد. حتی ابن عباس نیز به امام حسین(ع) گفت که نرو ولی ایشان توجهی نکرد. یزید هم نمی‏خواست جنگی صورت گیرد ولی ناچار شد چراکه اگر امام حسین(ع) به شام می‎رسید، مردم بیشتری کشته می‎شدند.
اینها هجویات است که وهابیون به خورد اهل سنت می‎دهند.

* جهاد در سوریه که ساخته وهابیت است، به خوزستان هم نفوذ کرد؟
بله متاسفانه، چند نفر از استان ما برای عمل به فتوای جهاد عازم سوریه شدند.

* الان که به مذهب شیعه قائل شدید، فتوای وهابیت را چگونه می‎بینید؟
واقعا مضحک است.

* خودشان این موضوع را احساس نمی‎کنند؟
به یقین عرض می‎کنم که وهابیت یعنی یهودیت، آنهم یهودیتی که مورد تایید اسراییل است. اسراییل هم مخالف اسلام است.
حالا خوب توجه کنید. اسراییل اگر بخواهد اسلام را بد جلوه دهد باید چه کند؟ باید اسلامی معرفی کند که غیرعقلانی بودنش برای همگان مشهود باشد. پس فرقه ای با نام وهابیت را به وجود می‎آورد تا با انجام اقداماتی همچون کشتار فجیعانه و صدور فتاوای مضحک ـ مثل "حرام بودن فوتبال"، "حرام بودن رانندگی و خرید میوه‎های مردانه یعنی خیار و موز و بادمجان توسط زنان" و ... ـ افکار مردم جهان را نسبت به اسلام مخدوش نماید و درنتیجه اسلام هراسی را ترویج دهد.

* اسطوره مبارزه با وهابیت در خوزستان کیست؟
آقای جزایری.

* چطور؟
ایشان به شدت در مقابل تبلیغات وهابیون ایستاده است. الحمدالله امروزه در خوزستان وهابی نداریم که علناً فرقه خود را اعلام کند. همه آنها در منازل آنهم بصورت مخفیانه به تبلیغ می‎پردازند
آقای جزایری در برگزاری مجالس ایام فاطمیه، محرم و صفر اهتمام ویژه‎ای دارند و اکنون به گونه ای است که در ایام شهادت سراسر استان غرق در ماتم می‎شود.

* بزرگترین ضعف اهل سنت را در چه می‎بینید؟
عدم مطالعه و تحقیق. متاسفانه اهل سنت یکطرفه قضاوت می‎کنند درصورتی که باید به عنوان یک انسان (نه شیعه و نه سُنی) کتب را در مقابل گذاشته و باهم مقایسه کنیم.

* شبهاتی که زمانی خودتان مطرح می‎کردید را می‎خواهم بازخوانی کنم. با این تفاوت که شما امروز شیعه‎اید و باید رفع شبهه کنید.
بفرمایید.
· شیعیان مشرک هستند و می‎بایست کشته شوند.
فرض را بر این می‏گذاریم که شیعیان مشرک هستند. این را هم می‎دانیم که مشرکان از سگ نجس تر هستند. چرا علمای وهابی وقتی شیعیان وارد مکه می‎شوند دستور به قتل آنان نمی‎دهند؟! اینطور که اگر شیعیان نجس(!) به خانه خدا وارد شوند، همه جا را نجس می‎کنند.
وقتی با خود به عربستان ارز وارد می‎کنند مشرک و کافر نیستند، همین که از خانه خدا خارج می‎شوند، مشرک بوده و باید آنان را از دم تیغ گذراند؟! حالا که به شیعیان اجازه ورود به خانه خدا داده می‎شود پس نجس نیستند، پس کافر نیستند، پس اینگونه فتاوای وهابیون فقط وجهه سیاسی دارد نه دینی.
· شیعیان ۱۲ خدا دارند.
اینکه شیعیان ۱۲ خدا دارند یعنی خدای اولشان حضرت علی(ع)، خدای دوم امام حسن(ع)، خدای سوم امام حسین(ع) و الی آخر.
اولاً: اگر شیعیان یکتا پرست نیستند، پس چرا به دور کعبه طواف می‎کنند؟! بروند به نجف، کربلا، مشهد و ... به دور حرم امامانشان طواف کنند. چرا چنین کاری نمی‎کنند؟!
ثانیاً: امام علی(ع) که وهابیون می‎گویند خدای اول شیعیان است، دعایی دارد به نام دعای کمیل. در این دعا که شرح حال امام اول شیعیان است آمده که "الهی أنا عبدک الحقیر الضعیف". مگر خدا نیز خدا دارد؟! از اول خلقت انسان تا کنون هیچ قومی نگفته که خدای من نیز خدا دارد چراکه اگر اینگونه باشد، خدای نهایی را می‎پرستد. پس اصلا عقلانی نیست.
· علمای شیعه از مردم خمس می‎گیرند درحالی که هیچ کجای قرآن نیامده است، پس حرام خوارند.
سوره انفال، آیه ۴۱ می‎فرماید: «وَ اعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَیْ‌ءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی الْقُرْبَى وَ الْیَتَامَى وَ الْمَسَاکِینِ وَ ابْنِ السَّبِیلِ إِنْ کُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَ مَا أَنْزَلْنَا عَلَى عَبْدِنَا یَوْمَ الْفُرْقَانِ یَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ وَ اللَّهُ عَلَى کُلِّ شَیْ‌ءٍ قَدِیرٌ ؛ بدانید هر گونه غنیمتى به دست آورید، خمس آن براى خدا، براى پیامبر، براى ذى القربى و یتیمان و مسکینان و واماندگان در راه (از آن ها) است؛ اگر به خدا و آنچه بر بنده خود در روز جدایى حق از باطل، روز درگیرى دو گروه (با ایمان و بى ‏ایمان) [روز جنگ بدر[ نازل کردیم، ایمان آورده‏اید و خداوند بر هر چیزى توانا است».

* افراطیون در هر مذهبی وجود دارند. در این گفتگو از افراطیون اهل سنت بسیار سخن گفتیم، شبکه‎هایی در فضای ماهواره‎ای فعالیت می‎کنند که به اسم شیعه، تیشه به ریشه تشیع می‌زنند.
بله، دقیقاً به یاد دارم که شبکه های وهابی از اهانت‎های شبکه‎های شیعه‎نما به اهل سنت سوء استفاده ابزاری می‎کردند تا مردم سُنی از شیعیان کینه به دل بگیرند و به سوی وهابیت سوق پیدا کنند.

* زمانی که تحت تاثیر افکار وهابیت بودید، کلیپ مراسم‎های جشن مرگ خلیفه دوم به شما می‎رسید؟
بله، شبکه وهابی وصال بصورت مداوم این کلیپ ها را پخش می‎کرد تا تمام پیروان خلفا را تا سرحد جنون نسبت به شیعیان ،کینه توز کند.

* در این امر موفق هم بودند؟
صد در صد. نمونه بارز تاثیر پذیری خود بنده هستم که به خاطر همین کینه‎ای که از شیعیان داشتم، می‎خواستم در شبکه‎های ماهواره‎ای علیه شیعیان صحبت کنم.
به عبارت دیگر، هرکجای دنیا که قرار باشد پیروان اهل سنت و وهابیت را علیه شیعیان بشورانند، کافی است یکی از ویدئوهای مراسم عمرکشون را پخش کنند، دیگر نیازی به توضیحات نیست، خودش شیعه موردنظر را به فجیع ترین شکل ممکن از بین خواهد برد(!).

* گویا مسلمانان وهابی(!) شبهه‎ای درمورد نماز شیعیان نیز وارد کرده‎اند؟!
بله. با یکی از وهابیون مناظره‎ای داشتم که گفت شما شیعیان پس از هر نماز سه مرتبه می‏گویید "خان الامین". دلیل را جویا شدم که گفت، شما جبرئیل را خائن می‎دانید چون وحی را به علی(ع) نداد و به پیامبر(ص) داد. گفتم بیا نماز بخوانم ببین خان الامین می‎گویم؟! گفت خیر، در کتاب‎هایتان نوشته شده است. گفتم کدام کتاب؟ گفت در کتب سرّی‎تان!
گفتم شما نیز پس از هر نمازتان سه مرتبه "الشیطان ربّی و ربّ آبائی" را زمزمه می‎کنید. خود را به در و دیوار می‎زد که کذب محض است و این‎ها ساخته دست دشمنان ماست، بیا نماز بخوانم تا به یقین برسی. گفتم، می‎خواهی تظاهر کنی چون در کتاب‎هایتان این مطلب وجود دارد. گفت سریعا آدرس بده؛ در کدام کتاب؟ گفتم در کتب سرّی‎تان...!

* کتب اهل سنت مملو از تناقضات است که پیروان این مکتب با بررسی موشکافانه آن، می‎توانند از دروغ‎های عالمان خود مطلع می‎گردند.
همینطور است که می‎گویید. جا دارد که این خاطره را نقل کنم:
با یکی از اهل سنت بر سر همین موضوع بحث کردم. گفتم مذهبی که کتاب‎هایش دروغ می‎گوید، از بنیان ویران است. گفت با دلیل سخن بگو.
گفتم، سوالی دارم که اندکی از بیانش خجالت‎زده می‎شوم، ناراحت نمی‎شوی اگر بپرسم؟ گفت، خیر. گفتم، اگر اجازه بدهی، میخواهم از مادرت شیر بخورم. رنگ از رخسارش پرید و گفت، خجالت نمی‎کشی؟ اهانت می‎کنی؟ شما شیعیان بی تربیت ترین مخلوقات هستید و ... . گفتم، حرف زشتی بود؟ گفت، این اهانت‎ها برای شما شیعیان بددهن عادی است. گفتم، آرام باش، مذهب تو این اجازه را به من می‎دهد. با کمال تعجب از من دلیل و سند خواست. گفتم، خوب گوش‎هایت را تیز کن:
این کتاب پیش روی من است، صحیح مسلم، معتبرترین کتاب اهل سنت، چاپ دارالفکر بیروت، سال ۲۰۱۰، باب تحریم الکذب، پیامبر(ص) فرمود «من کذب علىّ متعمّدا فلیتبوّء مقعده من النّار ؛ هر که به عمد بر من دروغ بندد جایش از آتش پر شود».
ابتدای همین کتاب آمده که «ما تحت أدیم السماء کتاب أصحّ من کتاب مسلم؛ در زیر آسمان کتابی صحیح‌تر از کتاب مسلم وجود ندارد».
در همین کتاب، باب رضاع الکبیر، حدیث ۱۴۵۳ آمده که «قالت عائشة: "إنَّ سَالِماً مَوْلَى أَبِى حُذَیْفَةَ کَانَ مَعَ أَبِى حُذَیْفَةَ وَأَهْلِهِ فِی بَیْتِهِمْ فَأَتَتْ - تَعْنِى ابْنَةَ سُهَیْلٍ- النَّبِىَّ صلى الله علیه وسلم، فَقَالَتْ: إِنَّ سَالِماً قَدْ بَلَغَ مَا یَبْلُغُ الرِّجَالُ وَعَقَلَ مَا عَقَلُوا وَإِنَّهُ یَدْخُلُ عَلَیْنَا وَإِنِّی أَظُنُّ أَنَّ فِی نَفْسِ أَبِى حُذَیْفَةَ مِنْ ذَلِکَ شَیْئاً. فَقَالَ لَهَا النَّبِىُّ صلى الله علیه وسلم: "أَرْضِعِیهِ تَحْرُمِی عَلَیْهِ وَیَذْهَبِ الَّذِی فِی نَفْسِ أَبِى حُذَیْفَةَ" ؛ عایشه می گوید: سالم غلام آزاد شده ابوحذیفه، به همراه ابوحذیفه و خانواده او در خانه آنها زندگی می‌کرد. دختر سهیل (زن ابوحذیفه) به نزد پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم آمد و گفت: همانا سالم (بزرگ شده و) به سن مردان رسیده و آنچه مردان (از مسائل شهوانی) می‌فهمند او نیز می‌فهمد و همانا او بر ما داخل می‌گردد و من گمان می‌کنم که در دل ابوحذیفه در این‌باره ناراحتی و ناپسندی وجود دارد. پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم نیز فرمودند: (سالم) را شیر بده بر او حرام می‌گردی (و او محرم تو می‌گردد) و آن ناراحتی و ناپسندی دل ابو حذیفه نیز دور می‌گردد. (زن ابوحذیفه به خانه‌اش) برگشت (و سالم را شیر داد)، زن ابوحذیفه می‎گوید من (سالم) را شیر دادم (الله) آن ناراحتی و ناپسندی که در دل ابوحذیفه بود را از بین برد».
گفتم این سه روایت همه از کتاب صحیح مسلم خودتان است، آدرس هم دادم، تا به اینجا را قبول داری؟ راهی جز مورد قبول بودن این سه روایت نداشت و فقط سری تکان داد.
گفتم، اگر قبول داری که صحیح مسلم معتبرترین کتاب در عالم هستی است، پس این روایت درست است و بگذار از مادرت شیر بخورم تا مَحرم مادرت و برادر تو بشوم. اگر روایت سوم را دروغ می‎پنداری، پس با توجه به روایت اول عایشه به پیامبر(ص) نسبت دروغ داده است. کدام؟!
در دوراهی عجیبی گیر کرده بود، هرکدام را که انتخاب می‎کرد به ضررش تمام می‎شد. تنها یک جمله گفت و مفقود الاثر شد(باخنده): "دست از سرم بردار".

* آقای حلّی، بنده معتقدم اگر اهل سنت به همان اندازه که بدنبال توجیه اشتباهات سه خلیفه اول خود هستند، در فرمایشات خلیفه چهارم خود ـ حضرت علی(ع) ـ تفکر می‎کردند؛ از ظلمت تعصب خارج می‎شدند.
دقیقاً. این موضوع که شما می‎فرمایید در یکی دیگر از مناظره‎ها بر من ثابت شد. از یکی از اهل‎سنت پرسیدم اگر کسی علیه خلیفه اول شورش کند حکمش چیست؟ گفت، "کافر و مرتد است و می‎بایست اعدام شود". گفتم، اگر کسی علیه خلیفه دوم شورش کند حکمش چیست؟ گفت، "کافر و مرتد است و می‎بایست اعدام شود". گفتم، اگر کسی علیه خلیفه سوم شورش کند حکمش چیست؟ گفت، "کافر و مرتد است و می‎بایست اعدام شود". گفتم اگر کسی علیه خلیفه چهارم شورش کند حکمش چیست؟ گفت،"همچون سه مورد قبلی، کافر و مرتد است و می‎بایست اعدام شود".
گفتم، خودت حکم را صادر کردی. گفت چطور؟ گفتم جنگ جمل و صفین چه کسی علیه چه کسی شورش کرد؟ خودت حکمش را صادر کردی!!!

* تا به حال واسطه شیعه شدن کسی شده‎اید؟ البته به غیر از خانواده.
من با بسیاری از اهل سنت و وهابیون به مناظره نشسته‎ام. به یقین عرض می‎کنم که همه شبهاتشان را پاسخ دادم ولی حرفی برای گفتن در مقابل سوالاتی که از کتب خودشان مطرح می‏کردم نداشتند. با این حال به جای اینکه به دنبال حق باشند و راه حقیقت را پیش گیرند، بر تعصبات خود پافشاری می‎کنند.
به همین دلیل فقط توانستم یکبار واسطه خیر شوم و یکی از آنها که انسان منطقی بود را به مذهب تشیع سوق دهم.

* بی‎صبرانه مشتاق شنیدن این ماجرا هستیم.
سال گذشته برای حفظ قرآن کریم به شیراز سفر کرده بودم. در ترمینال بودم که برای اقامه نماز به نمازخانه رفتم. متوجه نماز خواندن یکی از افراد شدم که بدون مُهر اقامه کرده بود. فهمیدم که سُنی است.
برای چگونگی شروع بحث به فکر فرو رفتم که خداوند عنایت کردند و از وی پرسیدم، برایتان مُهر بیاورم؟! گفت، نه متشکرم. پرسیدم، تعارف می‎کنید؟! گفت، نه عزیزم نیازی نیست. گفتم، واضح است که تعارف می‎کنید چون بدون مهر که نمی‎توان به نماز ایستاد. گفت، مذهب من با شما متفاوت است، من سُنی هستم.
گفتم، سنی چیست؟ با مذهب ما شیعیان متفاوت است؟ با این مقدمه وارد بحث شدیم. تمام کتابهایم را باز کردم. از قرآن و معتبرترین کتب اهل سنت برایش دلیل و مدرک آوردم. انسان بسیار منطقی بود. کم و بیش قانع می‎شد. در آخر، روضه حضرت زهرا(س) و چگونگی شهادت این بهانه خلقت را تعریف کردم. از جراحات عمیقی که خلیفه دوم بر دختر رسول گرامی اسلام(ص) وارد کرد سخن گفتم و به ماجرای عیادت عمر و ابوبکر از حضرت زهرا(س) که چه اتفاقاتی افتاد پرداختم.
درنهایت، با علم و یقین به حقانیت شیعه پی برد و شهادتین را بر لب جاری کرد. پیش از خداحافظی نیز نحوه وضو ساختن از منظر شیعه و چگونگی اقامه نماز را به او تعلیم دادم و رفت.

* واسطه عاقبت به خیر شدن یکی از مخلوقات خداوند، چه احساسی دارد؟
هرگز قابل توصیف نیست.

* بزرگ‎ترین خواسته‎ای که از اهل‎بیت(ع) دارید چیست؟
به آدمیت برسم.

* حرف دل؟
به حرم هرکدام از ائمه معصومین(ع) که مشرف می‎شوم عرض می‎کنم "حالا که مرا خریدید، به راحتی آزادم نکیند. اجازه دهید لذت نوکری کردن شما برایم مادام العمر باشد".
شکر خدا تا کنون هرچه طلب کردم، مرحمت فرمودند. از امام رضا(ع) کربلا خواستم، برات این سفر را امضا کردند و اربعین گذشته رهسپار سرزمین عشق شدم.
در کربلا هم از اربابم حسین بن علی(ع) خواستم عقیده‎ام را نسبت به مذهب غنی تشیع افزایش دهد و یاری ام دهد تا این ندای حق را به گوش همگان برسانم.

* گفتگوی بسیار مفیدی بود، امیدوارم بیش از پیش مورد الطاف و توجهات مولانا امیرالمومنین(ع) قرار بگیرید.
از اینکه چنین فرصتی را در اختیارم قرار دادید، کمال تشکر را دارم.

فیلمی که خاندان آل سعود را رسوا می کند + دانلود

شبستان: نجدت انزور، کارگردان مشهور سوری، در فیلم جدیدش با نام فرمانروایی شن با بررسی نحوه تشکیل حکومت سعودی به افشاگری در مورد نفوذ انگلیس در تشکیل آن حکومت می پردازذ
SHIA-NEWS.COM شیعه نیوز:


رژیم کنونی آل سعود در حقیقت ادامه حکومت دولت های نخست و دوم آل سعود است که هر دو در گستره و محدوه کوچکتری تشکیل شده بودند.
به گزارش «شیعه نیوز»،  رژیم کنونی آل سعود در حقیقت ادامه حکومت دولت های نخست و دوم آل سعود است که هر دو در گستره و محدوه کوچکتری تشکیل شده بودند، دولت نخست سعودی در سال 1744 میلادی در الدرعیه تشکیل شد و بخش های بزرگی از شبه جزیره عربی را در برگرفت که پس از چندین درگیری با حکام مناطق و برخی امیران دیگر محقق شد، دولت نخست سعودی با سقوط پایتخت آن، الدرعیه به دست نیروهای مصری تحت فرماندهی ابراهیم پاشا در سال 1818 میلادی از هم فروپاشید.

دولت نخست سعودی در یک نگاه :
امارت الدرعیه
پایتخت : الدرعیه
زبان : عربی و ترکی عثمانی

نوع حکومت : پادشاهی
محمد بن سعود 1744 تا 1765
عبدالعزیز بن محمد بن سعود  1765–1803
سعود بن عبد العزیز بن محمد بن سعود  1803–1814
عبد الله بن سعود  1814–1818
رخدادهای تاریخی :
-توافق الدرعیه در سال 1744 میلادی
-جنگ سعودی-عثمانی
فروپاشی : 1818 میلادی

دولت نخست سعودی در سال 1744 میلادی در الدرعیه تشکیل شد و بخش های بزرگی از شبه جزیره عربی را در برگرفت که پس از چندین درگیری با حکام مناطق و برخی امیران دیگر محقق شد، دولت نخست سعودی با سقوط پایتخت آن، الدرعیه به دست نیروهای مصری تحت فرماندهی ابراهیم پاشا در سال 1818 میلادی از هم فروپاشید.

نقشه سیاسی شبه جزیره عربی

شبه جزیره عربی به چندین بخش تقسیم می شد : حجاز مناطق کوهستانی واقع بین نجد و تهامه را شامل می شد، بیشتر بخش های تهامه و حجاز تابع حکومت اشراف مکه و سپس دولت عثمانی بود.

در حالی که نجد تحت نفوذ برخی خاندان ها مانند آل سعود درالدرعیه و آل خریف در الحلوه و آل ماضی در روضه سدیر و المزاریع در منفوحه و دهام بن دواس در ریاض و بنی زید در الوشم و العرض قرار داشت، منطقه شمال نجد و پایتخت آن، حائل تابع حکومت آل علی بود.

امارت الدرعیه

منطقه الدرعیه را مانع بن ربیعه المریدی الدرعی ایجاد کرد و آن را الدرعیه خواند که نسبت آن به روستایی می رسد که در آنجا متولد شد و نامش الدروع بود(منطقه یا روستای کوچکی که در قدیم در نزدیکی قطیف قرار داشت)

پس از مانع، فرزندش ربیعه قدرت را به دست گرفت، وی تصمیم به توسعه محدوده سرزمین تحت امارت خود گرفت و به همین سبب به اراضی آل یزید چشم دوخت و پس از جنگ و ویران کردن منازل و اخراج آنها، روستاهای النعمیه و الوصیل در مجاور الدرعیه را اشغال و ضمیمه الدرعیه کرد و پس از وی، فرزندش موسی، پس از وی، ابراهیم بن موسی، مرخان بن ابراهیم، پس از مرخان، ربیعه و مقرن به طور مشترک به امارت رسیدند، پس از آنها دو پسرشان به نام های وطبان بن ربیعه بن مرخان و مرخان بن مقرن بن مرخان، سپس ناصر بن محمد بن وطبان، محمد بن مقرن، ابراهیم بن وطبان، ادریس بن وطبان به امارت رسیدند تا اینکه دوران امارت موسی بن ربیعه بن وطبان در سال 1131 هجری رسید.

ساکنان الدرعیه، وی را در سال 1132 هجری برابر با 1720میلادی از امارت خلع کردند، پس از وی، سعود اول فرزند محمد بن مقرن به امارت رسید و پس از مرگ وی در سال 1137 هجری برابر با 1725 میلادی، مسن ترین مرد خاندان یعنی زیدن بن مرخان بن وطبان به امارت رسید، وی در سال 1139 هجری برابر با 1726 میلادی به قتل رسید و پس از وی، محمد بن سعود بن محمد بن مقرن امارت الدرعیه را به دست گرفت تا بعدا به عنوان اولین فرمانروای دولت نخست سعودی تبدیل شود.

تشدید تحرکات آل سعود با عقاید و افکار انحرافی محمد بن عبدالوهاب

محمد بن عبدالوهاب تحرکات گسترده خود را در زمینه مذهبی با تبلیغ گسترده افکار و عقاید انحرافی و افراطی خود آغاز کرد .

محمّد بن عبد الوهّاب، در سال 1115 هجری قمری برابر با 1703 میلادی در شهر العُیَینه از توابع نجد شبه جزیره عربستان به دنیا آمد، وی که فردی مغرور و خود بزرگ بین بود، پس از فرا گرفتن فقه حنبلی نزد پدرش، از همان دوران نوجوانی و جوانی، آداب و رسوم و برخی عقاید مردم را به سخره می گرفت و آنها را مشرک و جاهل می خواند، تا جایی که عقایدش با مخالفت پدر و سلیمان برادرش روبرو شد، به همین سبب تصمیم گرفت به عراق و شام و مناطق دیگر برود، وی ضمن آشنایی با مذهب و عقاید جوامع دیگر، آن را به تمسخر می گرفت.

باز هم پای انگلیسی ها در میان است

انگلیس که ید طولایی در فتنه افکنی در جهان اسلام و میان مسلمانان دارد، نقش بسزایی در کاشتن بذر خشونت و بدعت از طریق آموزش محمد بن عبدالوهاب در ایفا کرده است.

زمانی که محمد بن عبدالوهاب در بصره سرگرم تحصیل بود، "مستر همفر" جاسوس معروف انگلیسی در پوشش محصل وارد مدرسه ای که بن عبدالوهاب درس می خواند، شد، وی ماموریت داشت فرد مناسبی را برای القای افکار و عقاید ضد دینی خود برای رسیدن به اهداف استعمار انگلیس بیابد.همفر در آشنایی با محمد بن عبدالوهاب متوجه شد که وی بر خلاف دیگران، عقاید خاصی دارد و با گذشت زمان توانست چنان خود را به وی نزدیک کند تا جایی که ضمن متزلزل کردن اعتقادات عبدالوهاب نـسـبـت بـه مـسـائلی همچـون شـرب خـمـر، مـتـعه و.. او را به مسائل جنسی نیز آلوده کند.

مامور انگلیسی در خاطرات خود، محمد بن عبدالوهاب را گمشده خود معرفی می کند، و پایبند نبودن به ضوابط و مسائل مذهبی،روحیه مغرورانه و خودپسندی و تنفری که از علمای عصر خود داشت و همچنین متکی بودن به استقلال نظر درباره فهم قرآن و سنت را از مطرح ترین نقاط ضعف وی می داند که توانسته است با تکیه بر این نقاط در این شخصیت منحرف نفوذ کند.

محمد بن عبدالوهاب با این تفکر منحرف که قصد دارد با تکیه بر فقه حنبلی و دخل و تصرف شخصی، دین را به زعم خود اصلاح کند، شعار مبارزه با بدعت، خرافه و بازگشت به سنت های اسلامی و خلوص و سادگی اولیه آن به شیوه "سلف صالح" را مطرح کرد که منظور وی از سلف صالح، ابن تیمیه بود که پدر معنوی و مذهبی اش بود.

حربه ای که محمد بن عبدالوهاب علیه مسلمانان غیر وهابی که اعتقادات وی را قبول نداشتند، مورد استفاده قرار می داد، مساله شرک بود و تمام اعمال آنها را شرک آلود القا کند و بر همین اساس همه مسلمانانی را که تابع عقاید وهابیت نمی شدند، مشرک توصیف می کرد، عده ای در نتیجه آموزه های ضد اسلامی اش که حرف هایش را باور کرده بودند، با جمود و تعصب شدید، نه تنها شیعیان بلکه مسلمانان غیر حنبلی و غیر وهابی را مشرک خوانده، ریختن خونشان را مباح و غارت اموال و به اسارت گرفتن زنان و کودکانشان را جایز دانسته و می دانند.

انگلیسی ها از طریق جاسوس خود، همفر، برای آماده کردن محمد بن عبدالوهاب به هر وسیله ای متوسل می شدند و با بزرگ و دانشمند جلوه دادن وی، زمینه ظهور دین و مذهبی جدید توسط عبدالوهاب را آماده می کردند.

نکته ای که مستر همفر انگلیسی درباره محمد بن عبدالوهاب گفته است، بسیار قابل تامل است، اینکه روح استقلال و بی قیدی، خودپسندی و شک و تردید در همه چیز را در وی ایجاد کرده و همواره، او را به آینده ای درخشان مژده داده و روح آتشین و انتقادجویی اش را تمجید می کرد.

پایه ریزی پایه های وهابیت با کمک انگلیس

محمد بن عبدالوهاب پس از درگذشت پدرش در سال 1153 هجری قمری آشکارا به تبلیغ عقاید انحرافی خود پرداخت و با کمک انگلیس، پایه های فرقه وهابیت را در میان بیابانگردهای منطقه نجد که شهری واقع در بین مدینه و اردن بود، بنیان نهاد.

هر چند تفکرات وهابیون توسط محمد بن عبدالوهاب در قرن دوازدهم هجری تبلیغ و ترویج می شد، اما این تفکرات اساسا توسط ابن تیمیه وابن قیم که شاگرد وی بود، و در قرن هشتم هجری می زیستند، ایجاد شده بود، تفکرات ابن تیمیه به سبب مخالفت گسترده علمای شیعه و فرقه های اهل تسنن رواج پیدا نکرد، تا اینکه چهار قرن بعد فردی به نام محمد بن عبدالوهاب، همان تفکرات را دوباره مطرح کرد و رواج داد و البته انگلیسی ها نقش اساسی در این زمینه ایفا کردند.

با وجود مخالفت تمام فرقه های اهل تسنن و تشیع با تفکرات محمد بن عبدالوهاب و حتی پدر و برادرش که مذهب حنبلی داشتند، وی به سبب آنکه اهل نجد بود، با اجداد آل سعود که بر مناطقی از شبه جزیره عربستان که در آن زمان شاهد حکومت قبیله ای بود، دست در دست هم داده و با این وعده که مردم منطقه نجد را تحت فرمان آنها یعنی آل سعود در می آورد، قدرت پیدا کرده و با توجه به اینکه هر قومی از مردم یا باید با محمد بن عبدالوهاب بیعت می کرد و یا به عنوان کافر حرفی کشته می شد، اقوام از ترس جانشان بیعت کرده و تحت سلطه آنها درآمدند و طولی نکشید که کار آنها رونق گرفت و بر بخش های زیادی از عربستان سیطره یافتند تا آنجا که در نهایت، آل سعود بر تمام عربستان مسلط شدند و مذهب رسمی را هم به اجبار مذهب وهابی قرار دادند که در گزارش های متوالی به مسیری که آل سعود با تکیه بر عقاید انحرافی محمد بن عبدالوهاب برای سلطه بر عربستان طی کرد، و جزئیات آن پرداخته می شود.

جزئیات تحرکات محمد بن عبدالوهاب

محمد بن عبدالوهاب برای تبلیغ عقاید و اندیشه های انحرافی خود به مکه مکرمه و مدینه منوره سفر کرد. بصره، الزبیر و حریملا مقصدهای بعدی محمد بن عبدالوهاب بود که البته با جنجال و تنش فراوان همراه شد.

وی در ادامه به العیینه رفت که امیر آن، عثمان بن حمد بن معمر بود که وی را تایید کرد و مورد حمایت قرار داد، شیخ محمد بن عبدالوهاب سپس تبلیغ عقاید خود را با تخریب درختان آغاز کرد، وی سپس به همراه ارتش بن معمر، بقعه زید بن الخطاب را ویران کرد و امر به معروف و نهی از منکر بر اساس عقاید خود را آغاز کرد، اقدامات افراطی و خارج از اجماع مسلمانان با اعتراضات گسترده علمای مکه مکرمه، مدینه منوره، بصره و مناطق دیگر روبرو شد و آنها از وی نزد حاکم الاحساء شکایت کردند، حاکم الاحساء از بن معمر خواست شیخ محمد بن عبدالوهاب را به قتل برساند، اما وی دستور به خروج شیخ العیینه داد و او نیز نزد یکی از شاگردانش در الدرعیه رفت. پس از آنکه وی وارد الدرعیه شد، شاگردانش هم به سوی وی روانه شدند که از جمله آنها می توان به "ثنیان بن سعود و مشاری بن سعود" برادران محمد بن سعود امیر الدرعیه اشاره کرد. امیر الدرعیه با اصرار همسرش از شیخ محمد بن عبدالوهاب حمایت کرد و با درخواست ثنیان و مشاری، امیر الدرعیه شخصا نزد محمد بن عبدالوهاب رفت و آنجا با یکدیگر دیدار کردند، امیر الدرعیه از این می ترسید که شیخ محمد بن عبدالوهاب او را ترک کرده و فرد دیگری را جایگزینش کند و وی را از رسیدن پول هایی که از مردم می گیرد، منع کند. شیخ هم اینگونه پاسخ وی را داد که خون با خون و ویرانی با ویرانی، اما درباره پول ها، شاید خداوند چیزی بهتر از آن را نصیبش گرداند، آنگاه آنچه به منشور الدرعیه معروف شد در سال 1745 میلادی نمایان شد که همین تحول، آغاز شکل گیری دولت نخست سعودی شد.

توسعه طلبی آل سعود در نجد

پس از منشور الدرعیه، توسعه طلبی سعودی و تبیلغ عقاید شیخ محمد بن عبدالوهاب که "دعوت اصلاح طلبانه" خوانده می شود و بیعت با محمد بن سعود امیر الدرعیه آغاز شد، دولت تازه تاسیس سعودی به سبب کثرت جنگ ها و رقبای زیاد و مخالفت با این عقاید یا کسانی که به دشمنان وهابیت روی ثبات را ندید.

بزرگترین رقیب و دشمن امارت الدرعیه، امیر ریاض به نام دهام بن دواس و امیر ثرمدا به نام ابراهیم بن سلیمان العنقری بود که امیر ریاض در هفده نقطه به  مدت بیست و هفت سال با توسعه طلبی امارت الدرعیه و عقاید بن عبدالوهاب جنگید که طی آن حدود چهار هزار نفر  کشته شدند. در ادامه دهام به الدرعیه حمله ور شد که طی آن فیصل و سعود فرزندان محمد بن سعود کشته شدند.

چندین جنگ میان طرفین رخ داد و فرار و گریز ادامه داشت تا اینکه دهام بن دواس خواستار صلح با شیخ محمد و محمد بن سعود شد و با شروط آنها موافقت .

دهام در جنگ الدرعیه ضد قبائل الظفیر در جنگ جراب شرکت کرد، پس از مرگ محمد بن سعود، اختلافات و جنگ ها میان امارت ریاض و الدرعیه از سرگرفته شد تا اینکه ریاض پس از خروج دهام سقوط کرد، دهام به سبب کشته شدن فرزندانش و خسته شدن از جنگ ها به الدلم رفت. عبدالعزیز بن محمد بن سعود در ربیع الثانی سال 1187 برابر با 1773 میلادی به ریاض لشکرکشی کرد، وی با اطلاع از فرار دهام، ریاض را تحت سلطه خود قرار داد و عقاید وهابیت را در آنجا تبلیغ کرد.

عثمان بن حمد بن معمر امیر عیینه با پذیرش عقاید محمد بن عبدالوهاب در جنگ های الدرعیه مشارکت کرد، وی در سال 1183 هجری پس از نماز جمعه به سبب ارائه قرائن و شواهدی از سوی طرفداران عقاید وهابیت مبنی بر دشمنی وی با دولت نوپای سعودی و توافقات پنهانی با دشمنان این دولت به قتل رسید، پس از وی مشاری بن معمر به امارت العیینه رسید، وی مدتی بعد عزل شد و سلطان بن محیسن المعمری به جای وی تعیین شد و به این ترتیب حکومت آل معمر به پایان رسید و العیینه هم تحت سلطه دولت نخست سعودی قرار گرفت.

مستند ملاقات با داعش

در پی پیشرفت تکنولوژی در قرن بیستم، شاهد درگیری کشورهای قدرتمند به منظور سیطره آسان تر بر جهان، از طریق القای سبک زندگی بوده ایم.در این میان ایالات متحده توانست سبک زندگی امریکایی را به الگویی محبوب و جهانی تبدیل کند. فیلم مستند زندگی به سبک آخرالزمان با کالبدشکافی عوامل موثری مانند سبک زندگی امریکایی دلایل عدم تحقق آن را بررسی می کند و همچنین به ضرورت نیاز به داشتن سبک زندگی اسلامی- ایرانی اشاره دارد.

فیلم مستند دروغ، قانون اول مدرنیسم به برخی سرقت های علمی غرب از جهان اسلام و دانشمندان مسلمان اشاره می کند و در ادامه به بررسی روند دروغ پردازی در تمدن غرب از قبیل هولوکاست، یازده سپتامبر، سفر به ماه و … می پردازد. شاید به جرأت بتوان گفت که افشاگری ها در خصوص برخی این دروغ پردازی های غرب از جمله حقوق بشر، آزادی بیان، رفاه اقتصادی و … باعث شکل گیری بیداری تا قلب اروپا و آمریکا است.

با آغاز هزاره ی دوم میلادی روند ساخت فیلم های آخرالزمانی در هالیوود سرعت چشمگیری به خود گرفته است. هراساندن مردم غرب از ظهور منجی شیعیان، اصلی ترین رکن این فیلم های آخرالزمانی را به صورت پیدا و پنهان تشکیل می دهد. به نظر می رسد با توجه به این روند در سال های آینده شاهد فیلم های صریح تری در این زمینه خواهیم بود. با توجه به این موضوع، این مستند ضمن بررسی این جریان رسانه ای آخرالزمانی، سعی در معرفی امام مهدی عجل الله تعالی امام دوازدهم مسلمانان شیعه نموده است.

موسیقی از زمان شکل گیری خود، متناسب با آداب و رسوم ، شرائط جغرافیایی و نحوه زندگی مردم در بین اقوام مختلف، متفاوت و جزیی از سبک زندگی شان بوده است.با آغاز رویارویی ایدئولوژیک جهانی هر یک از قدرت ها سعی در بسط سبک زندگی مورد نظر خود داشته اند.در این بین موسیقی نقشی اساسی در القای سبک زندگی بر عهده دارد. موسیقی های مدرن امروز را نیز می توان برخاسته و وابسته به نحوه تفکر و زندگی مردم غرب دانست.در همین راستا این مستند عملکرد موسیقی در این رویارویی ایدئولوژیک را بررسی می کند

مستند  Hidden Secrets of MONEY یک برنامه ویدئویی چند قسمتی است که توسط اقتصادان آمریکایی Michael Maloney ( مایکل مالونی) ساخته شده است. این برنامه ویدئویی به بررسی فروپاشی اقتصاد در آمریکا و همچنین بررسی پول و امپراتوری دلار می‌پردازد. قسمت یک تا چهار این مستند با کیفیت بسیار عالی تقدیم می‌گردد.

نفوذ دوربین مستند ساز به قلب تروریست ها
مستند ملاقات با داعش اولین مستند می باشد که مستند ساز توانسته برای اولین بار به قلب مناطق تحت سیطره داعش رفته و مستند تهیه کند این مستند برای همه عزیزان موعودی با کیفیت مناسب و بدون آرم و لوگو در سایت موعود قرار گرفته است

شاید کسانی در ایران باشند که اخبار داخل را قبول ندارند و حمایت از سوریه و غزه را کاری بی سود است . در این مستند سعی شده با استفاده از تصاویر مربوط به شبکه های خارجی ضرورت دفاع و حمایت از سوریه و غزه تبیین شود . این مستند کاری از محمدمهدی نعمتی و تهیه شده در گروه فرهنگی صدای میقات که این مستند برای راحتی کاربران موعود به صورت کم حجم در سرور موعود قرار گرفته است

مستند دو روی سکه که به صورت سریال در سایت موعود قرار خواهد گرفت در شناخت وهابیت می باشد که در این قسمت به شناخت شبکه های ماهواره ای وهابی فارسی مانند شبکه نور، وصال حق و ... پرداخته می شود.

دانلود: مستند دو روی سکه قسمت اول

مستند جذاب و دیدنی ئر مسیر انقراض نگاهی به توطئه غرب در کاهش جمعیت ایران در سال های گذشته دارند همچنین در این مستند که از اساتید بزرگ و بنام کشور در زمینه جمعیت شناسی  استفاده شده است آینده ای بسیار واضح را با این سیر جمعیت برای شما نمایان می سازد . موعود دانلود و تبلیغ این مستند دردناک را به همه موعودیان عزیز پیشنهاد می کند

یکی از جدی ترین خطراتی که جامعه ایران اسلامی مخصوصا شیعه خانه امام زمان علیه السلام را تهدید می کند میل جمعیت ایران اسلامی به رشد منفی و به اصطلاح روند انقراض است در گفت و گویی که با آیت الله عباس کعبی (عضو مجلس خبرگان رهبری ) آماده شده است. ایشان در مورد این موضوع و تاثیراتی که در آینده نزدیک گریبان کشورمان را خواهد گرفت، گفت و گو می کنند...

 

یکی از توطئه هایی که به وضوح دست استعمار و غرب در آن نمایان است مسئله تنظیم جمعیت یا همان کاهش جمعیت است که این شیعه خانه امام زمان علیه السلام را با مشکلی جدی رو به رو کرده است. در اینجا مستندی آماده شده که در اثبات دست داشتن غرب در مسئله تنظیم جمعیت ایران است

اخراج دانشمندان مخالف فرضیه داروین از دانشگاه‌های آمریکا
مستند اخراج شده (Expelled) که در سال ۸۸ در بخش مستند جشنواره فیلم فجر، از کشور آمریکا، شرکت کرد، به بررسی نگرش داروینیستی به هستی و نیز نحوه تقابل صاحبان این نگرش؛ یعنی آنها که قدرت علمی‌را در آمریکا در دست دارند با دانشمندان مخالف آن نظریه که معتقد به وجود نوعی طرح هوشمند (Intelligent Design) در پیدایش هستی‌اند، میپردازد.

مستند آشنایی با پیامبران در زمره آثار تولیدی استاد  هارون یحیی است که پس از کسب مجوز توسط موسسه فرهنگی موعود عصر عج تدوین و منتشر شده است تا مورد استفاده عموم علاقمندان به خصوص جوانان قرار گیرد.موعود دانلود این مستند زیبا را به همه جوانان عزیز توصیه می‌کند.

مجموعه مستند «فرقه‌های سری» که  با هدف به تصویر کشیدن حقایق پشت پرده فرقه‌های سری سیاسی مذهبی در 13 قسمت 30 دقیقه‌ای تهیه شده است.موضوع این مجموعه مستند بررسی و تحلیل فرقه‌های سری است و هدف ما آشنایی مردم با نحوه شکل‌گیری و قدرت یافتن شبکه انجمن‌های سری، افشاء واقعیت‌های پشت پرده این انجمن‌ها و آشنایی با نمادها و نشانه‌های مشترک بین این جوامع است چرا که بسیاری از افراد هنوز از مفاهیم و نمادهای و نشانه‌های شیطانی بعضی از این جریانها اطلاعی ندارند. به این منظور در طول قسمت‌های مختلف تاریخچه شکل گیری فرقه های سری از مصر و یونان باستان، قرون وسطی ، رنسانس ،... تا شکل گیری فرقه های امروزی مورد بررسی قرار گرفته است .

شاید این مطلبی را که در حال خواندن آن هستید آخرین مطلبی باشد که شما می خوانید و دیگر نفسی برای خواندن ادامه این مطالب به شما داده نشود  مستند جذاب و دیدنی مرگ در کمین همگان  تولید شده در موسسه فرهنگی موعود عصر به بررسی زندگانی انسان از جوانی به پیری و بعد مرگ می پردازد . دانلود این مستند را به همگان سفارش می کنیم

همگان با برج ایفل نماد شهر پاریس در کشور فرانسه آشنا هستند. حال اگر شخصی به شما بگوید که مقادیر زیادی آهن در این منطقه به طور طبیعی وجود داشته است و ناگهان انفجاری عظیم رخ داده و این برج سربرآورده  حتما شما به او می خندید . زیرا این نما حاکی از آن است که گروهی این سازه را به وجود آورده است و این مسئله در  همه سازه های ساخته دست بشر صدق می‌کند. حال اگر به اطراف بنگریم چطور می‌توانیم وجودجهان به این عظمت را ساخته شده حوادثی تصادفی دانست...

چگونه آرام جهان در بحران آخرالزمان فرو رفت ؟
مستند آماده شده در موسسه فرهنگی موعود عصر (عج) با موضوع آخرالزمان که به بررسی حوادثی که در آخرالزمان اتفاق می‌افتد پرداخته می‌شود. امید است که این خدمت در پیشگاه امام عصر علیه السلام مقبول واقع شود

مستند جذاب و دیدنی عرب بد که در این مستند به بررسی چهره اعراب در سینمای غرب می‌پردازد و اینکه چگونه هالیوود یک قوم را آنگونه که بخواهد در ذهن جهانیان به تصویر می‌کشد و الان از اعراب و مسلمانان چه تصویری در ذهن جهانیان قرار دارد .

مستند روهینگیا قوم بی‌سرزمین به بررسی محرومیت‌ها و ظلم‌هایی که به مسلمانان میانمار تحمیل شده است می‌پردازد و اوضاع آوارگان مسلمان این کشور در کشورهای همسایه را تصویر می‌کند و با ارائه مستنداتی از نسل‌کشی اخیر به نقش غرب و آمریکا در این فاجعه انسانی می‌پردازد.

ادامه مطلب..

 

بنا بر درخواست دوستان عزیز موعودی و در پی حساسیتی که امروز سوریه به عنوان یکی از اصل ترین سرزمین های آخرالزمانی ایفا می‌کند مؤسسه فرهنگی موعود عصر اخبار و جریانات سوریه را به دقت رصد می‌کند و در اختیار کاربران قرار می دهد در همین راستا فایل صوتی و تصویری بشار اسد رئیس جمهوری سوریه با تلویزیون ایران بر روی سایت قرار گرفت

دانلود : فایل تصویری مصاحبه با بشار اسد

مجموعه برنامه نقد فرقه ضاله وهابیت کاری از موسسه فرهنگی موعود عصر در جهت ترویج فرهنگ مهدوی که در این برنامه ها از بیانات  استاد بزرگ عرصه وهابیت حجت‌الاسلام و المسلمین دکتر حسینی قزوینی از  اساتید نامی حوزه علمیه استفاده می‌شود که در این برنامه ها به طور کامل این فرقه معرفی می‌شود و اندیشه ها و تفکرات آن ها نقد می‌شود و هر آنچه در مورد این فرقه ضاله شیطانی موجود است در این برنامه ها کاملا ابطال بودنشان اثبات می‌شود

چارلز رابرت داروین یک زیست‌شناس بریتانیایی و از اعضای انجمن سلطنتی بریتانیا که جهان را با چالشی اساسی روبه‌رو کرده است. او در طول زمان حیات خود نظریه‌ای بر اصل تکامل ارائه داد که هرگز هم نتوانست آن را اثبات کند. ولی دنیای بی‌دین غرب به دنبال این نظریه رفته و قدرت خدا در خلقت و آفرینش را منکر شده و همه چیز را بر پایه تصادفات قرار دادند. علاوه بر مخالفت جهان اسلام امروز از دل غرب نیز اندیشمندانی به این نظریه اعتراض کرده و در سبب باطل دانستن آن برآمده‌اند.

برنامه هشتم از مجموعه برنامه نقد فرقه ضاله وهابیت که در این برنامه به بررسی عصر ظهور این فرقه و بنیانگذار تفکرات وهابی ابن تیمیه  پرداخته می‌شود که در چه شرایطی این ملعون تفکرات خود را بیان کرد و باعث گمراه کردن افراد  بسیاری شده است. همچنین در این برنامه تفکرات این ملعون نقد می‌شود و ابطال بودن این عقاید با اسناد و مدارک ثابت می‌شود. در این برنامه نیز از کارشناسی استاد حجت الاسلام و المسلمین دکتر حسینی قزوینی  چهره آشنای عرصه مبارزه با وهابیت نیز استفاده می‌شود.

برنامه هفتم از مجموعه برنامه نقد فرقه ضاله وهابیت با کارشناسی حجت الاسلام و المسلمین دکتر حسینی قزوینی از اساتید عالی حوزه علمیه قم و مدیر وسئول مؤسسه ولیعصر عج که در این برنامه به موضوع توسل شیعیان به ائمه معصومین علیهم السلام پرداخته و به شبهه‌ای که وهابیت به این قضیه وارد می‌کند پاسخ می‌دهند . امیدواریم که با پیگیری این برنامه ها و استفاده از آن بیش از پیش با فرقه ضاله وهابیت آشنا شده باشید

برنامه ششم از مجموعه برنامه بررسی فرقه ضاله وهابیت با کارشناسی استاد  دکتر حسینی قزوینی، عضو هیأت علمی و رئیس بخش حدیث دانشگاه بین المللی آل البیت علیهم السلام، استاد حوزه علمیه قم در سطوح عالی و مسئول مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولیعصر(عج)می‌باشد که در این برنامه به جنایت وهابیت علیه اسلام و پیامبر و اهل بیت علیهم السلام پرداخته می‌شود در این برنامه مطالبی بیان می‌شود که تا به امروز کمتر در مورد آن‌ها صحبت شده است

برنامه پنجم از مجموعه برنامه‌های نقد فرقه ضاله وهابیت، که در این برنامه که از کارشناسی حجت الاسلام والمسلمین حسینی قزوینی استفاده می‌شود به بررسی دیدگاه وهابیت در مورد مذهب شیعه و جمعیت شیعیان پرداخته می‌شود و اثبات می‌شود کل اهداف این فرقه ضاله در آسیب رسانی به شیعه است و نقطه شروع این دشمنی بررسی می‌شود

برنامه چهارم از مجموعه برنامه شناخت و نقد فرقه ضاله وهابیت که تا کنون سه قسمت پخش شده است در این قسمت به مسئله تاریخی و زمان ظهور این فرقه و باطل بودن امامان و بزرگان این فرقه و عقاید آن‌ها با بیان دلیل اثبات می‌شود . در این برنامه هم از کارشناسی حجت الاسلام و المسلمین دکتر حسینی قزوینی عضو هیأت علمی و رئیس بخش حدیث دانشگاه بین المللی آل البیت علیهم السلام، استاد حوزه علمیه قم در سطوح عالی و مسئول مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولیعصر(عج) استفاده می‌شود

این برنامه ،برنامه سوم از مجموعه برنامه نقد وهابیت است که در این برنامه به وحدت اسلامی پرداخته می‌شود و با بیان دلایل و ادله بیان می‌شود که وهابیت در طول تاریخ بزگترین ضربه زننده به وحدت مسلمانان است در این برنامه به موضوعاتی همچون تاریخ ظهور وهابیت و اینکه در این برهه از تاریخ جامعه مسلمین در چه وضعیتی بود و چگونه وهابیت به دنیای اسلام ضربه زدند و ...

برتامه دیگر از مجموعه برنامه‌های آشنایی با فرقه ضاله وهابیت که در این برنامه به بررسی مسئله دشمنی وهابیت با شیعه و چرا این همه حملات و آسیب‌ها از جانب وهابیت به جهان تشیع وارد می‌شود و این موضوع که وهابیت بر روی شیعه به عنوان مرکز حملات خود متمرکز شده است، پرداخته می‌شود. در این برنامه از کارشناسی استاد حجت الاسلام و المسلمین حسینی قزوینی استفاده شده است.

ادامه مطلب..

 

مجموعه مستند پایان دوران  در گروه فرهنگ و معارف شبکه اول سیما به کارگردانی سعید عباسی تولید شد، به مباحثی نو و بکر در زمینه مهدویت، آخرالزمان، آرماگدون، مسیحیت صهیونیست، سینما و صهیونیسم و… پرداخت و استقبال فراوانی از آن شد. اساتیدی نظیر دکتر حسن بلخاری (محقق و استاد دانشگاه)، دکتر مجید شاه حسینی (محقق و مدرس میتولوژی)، حجت الاسلام پناهیان، دکتر نادر طالب زاده، حجت الاسلام علم الهدی، دکتر شفیعی سروستانی، اکبر براتی جزو کارشناسان این برنامه اند.

برنامه جدیدی که مؤسسه فرهنگی موعود عصر برای کاربران سایت موعود آماده کرده مجموعه برنامه‌هایی پیرامون فرقه ضاله وهابیت است که مباحث به صورت ویدئو و دسته بندی شده برای دوستانی که علاقه دارند اطلاعاتی کافی در مورد وهابیت و آیین باطلی که رواج پیدا کرده می‌باشد  به دست آورند. در اولین قسمت از این برنامه به لزوم طرح این بحث و اهمیت پرداختن به این موضوع پرداخته می شود.

مستند جذاب و دیدنی تاثیرات ماهواره و القاهای ذهنی و جنگ نرمی که در ماهواره انجام می‌شود

دانلود: تاثیرات مخرب ماهواره

مجموعه مستند پایان دوران  در گروه فرهنگ و معارف شبکه اول سیما به کارگردانی سعید عباسی تولید شد، به مباحثی نو و بکر در زمینه مهدویت، آخرالزمان، آرماگدون، مسیحیت صهیونیست، سینما و صهیونیسم و… پرداخت و استقبال فراوانی از آن شد. اساتیدی نظیر دکتر حسن بلخاری (محقق و استاد دانشگاه)، دکتر مجید شاه حسینی (محقق و مدرس میتولوژی)، حجت الاسلام پناهیان، دکتر نادر طالب زاده، حجت الاسلام علم الهدی، دکتر شفیعی سروستانی، اکبر براتی جزو کارشناسان این برنامه اند.

 

مجموعه مستند پایان دوران که ، به مباحثی نو و بکر در زمینه مهدویت، آخرالزمان، آرماگدون، مسیحیت صهیونیست، سینما و صهیونیسم و… پرداخته شده است  اساتیدی نظیر دکتر حسن بلخاری (محقق و استاد دانشگاه)، دکتر مجید شاه حسینی (محقق و مدرس میتولوژی)، حجت الاسلام پناهیان، دکتر نادر طالب زاده، حجت الاسلام علم الهدی، دکتر شفیعی سروستانی، اکبر براتی جزو کارشناسان این برنامه اند.

مجموعه مستند پایان دوران که ، به مباحثی نو و بکر در زمینه مهدویت، آخرالزمان، آرماگدون، مسیحیت صهیونیست، سینما و صهیونیسم و… پرداخته شده است  اساتیدی نظیر دکتر حسن بلخاری (محقق و استاد دانشگاه)، دکتر مجید شاه حسینی (محقق و مدرس میتولوژی)، حجت الاسلام پناهیان، دکتر نادر طالب زاده، حجت الاسلام علم الهدی، دکتر شفیعی سروستانی، اکبر براتی جزو کارشناسان این برنامه اند.

مستند جذاب و دیدنی نظم نوین جهانی

دانلود: قسمت سوم

مستند جذاب نظم نوین جهانی قسمت دوم

دانلود: قسمت دوم

مستند زیبای نظم نوین جهانی قسمت اول

دانلود: قسمت اول

ادامه مطلب..

فلسفه تحریم صیغه و حلال کردن ل... توسط عمر + فیلم و عکس (حتما از دست ندهید!)

فلسفه تحریم صیغه و حلال کردن ل... توسط عمر + فیلم و عکس (حتما از دست ندهید!)

یکی از اشکالات  بسیار کلیدی و مهمی که  مکتب خلفا بر شیعه وارد می کنند بحث متعه یا همان صیغه می باشد. آنها به زعم خود یک اشکال سختی برای شیعیان  مطرح کرده اند!!!! که فکر می کنند جوابی ندارد. در این پست بر آنیم تا از معتبرترین کتب خود جماعت مخالفین برای شما به اثبات برسانیم که:
 اولا : متعه در قرآن موجود است و سنت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) می باشد .
دوما : این که عمر اولین کسی بود که متعه را حرام کرد.!!
سوما: فلسفه این تحریم و چند تا فلسفه دیگر...

 

متعه  حلال قرآن و سنت رسول خدا (صلی الله علیه و آله)

متعه یا همان صیغه در قرآن کریم نیز مطرح شده است که متن و ترجمه آیه چنین است :

«فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِیضَةً»نساء، آیه 24.
«و زنانى را که متعه (ازدواج موقت) میکنید. واجب است است مهرشان را بپردازید».

حال در این قسمت به بررسی متعه در سنت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم از معتبرترین کتب خود مخالفین می پردازیم :

این مطلب در کتاب صحیح بخاری - چاپ دار ابن کثیر - کتاب التفسیر - باب فمن تمتع بالعمرة الی الحج - صفحه ۱۱۰۷ - حدیث ۴۵۱۸ موجود می باشد.

تصاویر زیر مجلد کتاب و صفحه ۱۱۰۷ کتاب صحیح بخاری می باشد.

 

ترجمه حدیث : «از عمران ابن حصین روایت است که گفت : آیه ی متعه در قرآن نازل شده است ، و ما در زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم آن را انجام دادیم ، و هیچ آیه ای در قرآن در حرام کردن آن نازل نشده است ، و رسول خدا تا زمانیکه از دنیا رفتند آن را منع نکردند ، و عمر آن را نهی کرده است.»

منابع بیشتر :

۱ ـ تفسیر القرآن العظیم ، جلد ۱ ، صفحه ۵۳۸ ناشر : دار طیبة

۲ ـ در المنثور ، جلد ۱ ، صفحه ۵۲۰ ناشر : دار الفکر بیروت لبنان

۳ ـ سنن کبری بیهقی ، جلد ۵ ، صفحه ۱۹ ، حدیث ۸۶۴۹ ناشر : مکتبة دار الباز

۴ ـ مسند احمد بن حنبل ، جلد ۴ ، صفحه ۴۳۶ ، حدیث ۱۹۹۲۱ ناشر : مؤسسة قرطبة قاهرة

 

اثبات مسئله حرام کردن متعه (یک بدعت آشکار ! ) توسط عمر

این مطلب در کتاب تاریخ الخلفاء جلال الدین سیوطی - چاپ دار ابن حزم - بخش دوم عمر بن خطاب - فصل فی اولیات عمر - صفحه ۱۱۱ موجود می باشد.

تصاویر زیر مجلد کتاب و صفحه ۱۱۱ کتاب تاریخ الخلفاء می باشد.

 

ترجمه متن مشخص شده : «و او ( عمر بن خطاب ) اولین کسی است که متعه را حرام کرده است.»

 

منبع بعدی : کنز العمال - چاپ موسسة الرسالة - جلد ۱۶ - حرف نون ( کتاب النکاح ) - باب محرمات النکاح - صفحه ۵۲۱ - حدیث ۴۵۷۲۲ موجود می باشد.

تصاویر زیر مجلد کتاب و صفحه ۵۲۱ کتاب کنز العمال می باشد.

ترجمه حدیث : عمر گفت : «متعه حج و متعه زنان در زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم حلال بود و من آن را نهی کردم.»

منابع بیشتر :

۱ ـ المغنی ، جلد ۷ ، صفحه ۵۷۱ ناشر : دار الفکر بیروت لبنان

۲ ـ المحلی ، جلد ۷ ، صفحه ۱۰۷ ناشر : دار الفکر بیروت لبنان

۳ ـ تاریخ بغداد ، جلد ۱۴ ، صفحه ۱۹۹ ناشر : دار الکتب العلمیة بیروت

۴ ـ تاریخ الاسلام الذهبی ، جلد ۳۵ ، صفحه ۴۴۹ ناشر : دار الکتب العربی بیروت لبنان

۵ ـ تاریخ مدینة دمشق ، جلد ۶۴ ، صفحه ۷۱ ناشر : دار الفکر بیروت لبنان

۶ ـ شرح نهج البلاغة ابن ابی الحدید ، جلد ۱۲ ، صفحه ۲۵۲ ناشر : دار احیاء الکتب العربیة

پس در قسمت اول با اسناد و مدارک ارائه شده ثابت شد که عمر اولین کسی است که متعه را حرام کرده است و هیچ جای شک و شبهه ای در آن باقی نمی ماند. در قسمت دوم این مطلب به بررسی متعه در سنت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و قرآن کریم می پردازیم و آن را از معتبرترین کتب خود جماعت مخالفین به اثبات می رسانیم.

منبع: شیعه امیرالمؤمنین علی (علیه السلام)


نتیجه تحریم صیغه!!:
امام جعفر صادق (علیه السّلام) که بیش از ائمه دیگر (بعد از حرام کردن صیغه موقت توسط خلیفة دوم) در احیاء و زنده نگهداشتن این سنت نبوی نقش داشت در مورد اهمیت و فایدة متعه می فرماید: «اگر عمر بن الخطاب (خلیفة دوم) متعه را حرام نمی کرد هیچ مؤمنی زنا نمی کرد مگر اشقیاء از آنها»(پس عمر در گناه زنای زناکاران شریک است!!)
(شیخ حر عاملی، وسائل‎الشیعه، ج 21، ص 11 مؤسسه آل البیت قم، 1409 ق، همچنین الکافی، ج 5، ص 448 دارالکتب الاسلامیه.)



فلسفه نزول وحی بر رسول خدا (صلی الله علیه و آْله)  و نازل نشدن آن بر... و فلسفه تحریم صیغه و حلال کردن ل... توسط... :بیشتر نمی توانم  بگویم خودتان فیلمش را ببینید...



دریافت
مدت زمان: 4 دقیقه 45 ثانیه

لطفا با ذکر منبع منتشر کنید! ( منبع : 73 فرقه http://313muslims.blog.ir)

مجموعه ای کامل از پاورپوینت های علمی در دفاع از شیعه/دانلود

توجه : ممکن است قلم فایل ها به درستی نمایش داده نشود، برای رفع مشکل، فونت های لازم را نصب نمایید .

گروه پاسخ به شبهات موسسه حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف با مدیریت حضرت آیت الله دکتر حسینی قزوینی ( مدیر شبکه جهانی ولایت : فعال ترین شبکه ماهواره ای علمی شیعه ) اقدام به انتشار مجموعه اول از پاورپوینت های بسیار زیبا و علمی در دفاع از مکتب حقه اهل بیت علیهم السلام و پاسخ به شبهات و نقد عقاید و آراء وهابیت کردند. 1395867209_410beseکلیه استناد ها در این پاورپوینت ها به کتب خود اهل سنت است و در بسیاری از موارد همراه با اسکن از صفحات کتب اهل سنت جهت مشاهده کاربران می باشد. در کل جدای از کلیپ ها و برنامه های علمی شبکه جهانی ولایت ، فعلا این مجموعه پاورپوینت ها بهترین گزینه برای انتخاب علاقه مندان می باشد. لیست عنوان های مجموعه اول پاورپوینت ها (۷۲ پاورپوینت) : ازدواج با محارم ازدواج موقت استشفاء به بول امامت ائمه با سند های صحیح – ۱ و ۲ انتخاب عمر بررسی سند روایت یوم الدار بسیاری از صحابه به علی فحش می دادند پیامبر وهابیت تاویل القرآن – ۱ تایید فتوای شلتوت – ۱ و ۲ تحریف تحریم متعه توسط عمر بخاری تحریف روایت عبدالله بن مسعود در متعه ، بخاری تحریف قرآن تخریب بقیع – ۱ و ۲ تشبه به اهل کتاب تغییر سنت ها بعد از رسول خدا توحید و خدای وهابیت توسل – روایات اهل سنت ثقلین در حجة الوداع ثقلین – ۱ و ۲ جنگ جمل چرا دفاع نکرد ؟ حدیث افتراق امت حکمت قرار دادن دست بر روی سینه یا زیر ناف خواب در نماز دستاوردهای حکومت مهدوی دشنام معاویه به امیرمومنان رادمهر رد الشمس رضاع کبیر سند حدیث قرطاس شخصیت زن صدیقة شهیدة عدالت صحابه عزاداری غامدی و وحدت – ۱ و ۲ فاطمه ، سند حقانیت شیعه فتوای شلتوت – ۱ و ۲ فتوا به کشتن شیعیان در کتاب های اهل سنت فدک قتل عثمان کتاب الله و سنتی – ۱ و ۲ لعن از زبان رسول خدا محتلم شدن مردان غریبه معنای ولی از دیدگاه خلفا من سب علیا من مات و لم یعرف مهدویت – اختلاف در اسم مادر مهدویت – انتظار مهدویت – تولد مهدویت – شبهات مهدویت – قرآن و روایات مهدویت – وهابیت ناسزا گویی معاویه به نام گذاری به نام خلفا نظر امیرالمومنین در باره خلفا هیا شراهیا ، اسم اعظم خداوند و انت خلیفتی فی کل مومن وانصر من نصره ولادت در کعبه ولایت علی در قرآن ولایت و امامت در سنت ولیکم بعدی یزید یزیدیان 758

حجم : ۵۱۶ مگابایت

لیست عنوان های مجموعه دوم پاورپوینت ها (۳۲ پاورپوینت) : احتجاج امیرالمومنین به غدیر انا مدینة العلم آیه ابلاغ در غدیر آیه اکمال در غدیر برائت از مشرکان بیعت در غدیر تشریح سفر حجة الوداع تمسک به کتاب وسنت تمسک به کتاب و عترت تواتر حدیث غدیر ثقلین در حجة الوداع ثقلین جیش یمن حجة الوداع حدیث افتراق امت خلفائی اثنی عشر خلیفیتین سدالابواب طیر مشوی عدالت صحابه علی اولی الناس بکم بعدی علی مع الحق علی ولیکم من بعدی معنای ولی از دیدگاه خلفا من اطاع علیا من فارق علیا و انت خلیفتی فی کل مومن

وانصر من نصره

758

حجم :  ۲۱۴ مگابایت

توجه : ممکن است قلم فایل ها به درستی نمایش داده نشود، برای رفع مشکل، فونت های لازم را نصب نمایید.