نرم افزارهای ستاد عمره و عتبات دانشگاهیان

نرم افزارهای ستاد عمره و عتبات دانشگاهیان

مسیر عشق، راهیان آسمان، مطلع عشق و مناجات
 
راهیان آسمان (به تفکیک بخش ها)
اماکن نجف اشرفاماکن کربلا
حرم حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام)مسجد کوفه
حرم حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام)حرم حضرت اباالفضل (علیه السلام)
حرم کاظمین (علیهما السلام)حرم ائمه سامرا (علیهما السلام)
گالری تصاویر عتباتپوسترهای مرتبط با عتبات


کتابخوان حج

نسخه اندرویدی کتابخوان حج با برخورداری از ۲۵ کتاب مهم در حوزه اسرار، معارف و احکام حج، پربارترین نرم‌افزار اندرویدی است که تاکنون منتشر شده است
 
نسخه اندرویدی کتابخوان حجبا برخورداری از ۲۵ کتاب مهم در حوزه اسرار، معارف و احکام حج، پربارترین نرم‌افزار اندرویدی است که تاکنون منتشر شده است، علاوه بر این، امکانات فراوانی برای بهره‌گیری آسان و ساده از محتوای موجود در آن فراهم شده است. همچنین جستجو در همه کتاب‌ها و یک کتاب خاص، تغییر رنگ متون و اعراب‌گذاری‌ها، امکان پشتیبان‌گیری از کتاب‌ها توسط کاربر، مشاهده فهرست و علامات پژوهشی کتاب، امکانات پژوهشی متنوع (از جمله رنگی کردن، حاشیه‌نویسی، نشانه‌گذاری)، پیمایش در متن کتاب و همچنین قرار دادن سرکتاب در بخش دلخواه از متن، بخشی از امکانات این نرم‌افزار اندرویدی کتابخوان حج است.
 

همیار سفر

مسجد النبی (صلی الله علیه و آله و سلم)، جنت البقیع، زیارت دوره ویژه، مشاعر حج و جلسات حج

حماسه عاشورا

آشنایی زائران عتبات عالیات با روز شمار واقعه کربلا
حماسه مصور عاشورا، آشنایی زائران عتبات عالیات با روز شمار واقعه کربلا(دریافت)
 

نوای حج

ویژه برنامه های حج (رادیو معارف)
  1. کلام امام
  2. پیام ولایت
  3. اندیشه ها
  4. پا به پای ابراهیم
  5. سخنرانی
  6. سیمرغ
  7. برآستان ارادت
  8. لحظه های اجابت
  9. عارفانه
  10. فلسفه حج
  11. مشکات
  12. میقات

کتابخانه جامع حج

متن کامل 700 جلد کتاب در موضوعات: احکام و مناسک حج، اسرار و معارف حج، اعتقادات و پاسخ به شبهات، تاریخ مکه و مدینه، سفرنامه و خاطرات، مباحث اجتماعی و سیاسی حج، عتبات عالیات و سوریه، ادعیه و حدیث، نشریات، مرجع
خرید نرم افزار 
بعد از دانلود، فایل فشرده را باز کرده و Hajj2.exe را اجرا نمائید.
 
 
* متن «کتاب الحج» ، «کتاب العمرة» و «کتاب المزار» برگرفته از 262 عنوان اثر فقهی و حدیثی شیعه
* متن کامل قرآن کریم با ترجمه فارسی استاد فولادوند
* 10 عنوان لغت نامه معتبر با قابلیت جستجو و ارتباط با متون برنامه
* 200 قطعه تصویر از اماکن مذهبی: مکه، مدینه، کربلا، نجف، کوفه و سوریه
* جستجوی ساده و پیشرفته در متن و فهرست با امکان محدود کردن به دامنه های گوناگون محتوایی
* ارائه بیش از 60 عنوان فیلم ، صوت و نرم افزارهای اسلامی ویژه تلفن همراه (ارائه شده در محتویات لوح فشرده برنامه)
توجه: 
* «کتابخانه جامع حج» تولید مشترک پایگاه اطلاع رسانی حج وابسته به بعثه مقام معظم رهبری و مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی می باشد. 
* همچنین از همکاری های: پژوهشکده «حج و زیارت»، مؤسسه فرهنگی و هنری «نشر مشعر»، مرکز تحقیقات  رایانه ای «قائمیه» و مؤسسه «مبین موبایل» صمیمانه سپاس گزاریم.
 

کتابخانه زائر

ویژه زائران حج تمتع و عمره مفرده، متن کامل 80 عنوان کتاب در موضوعات: احکام و مناسک حج، اسرار و معارف حج، اعتقادات و پاسخ به شبهات، سفرنامه و خاطرات، تاریخ مکه و مدینه، مباحث اجتماعی و سیاسی حج، ادعیه و زیارات
دانلود نرم افزار
بعد از دانلود، فایل فشرده را باز کرده و Zaaer.exe را اجرا نمائید.
* متن کامل قرآن کریم با ترجمه فارسی استاد فولادوند
* 10 عنوان لغت نامه معتبر با قابلیت جستجو و ارتباط با متون برنامه 
* 200 قطعه تصویر از اماکن مذهبی: مکه، مدینه، کربلا، نجف، کوفه و سوریه
* جستجوی ساده و پیشرفته در متن و فهرست با امکان محدود کردن به دامنه های گوناگون محتوایی
* ارائه بیش از 60 عنوان فیلم ، صوت و نرم افزارهای اسلامی ویژه تلفن همراه  (ارائه شده در محتویات لوح فشرده برنامه)
توجه: 
* «کتابخانه زائر» تولید مشترک پایگاه اطلاع رسانی حج وابسته به بعثه مقام معظم رهبری و مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی است که برای زائران «حج تمتع» و «عمره مفرده» تهیه شده است.
* همچنین از همکاری های: پژوهشکده «حج و زیارت»، مؤسسه فرهنگی و هنری «نشر مشعر»، مرکز تحقیقات  رایانه ای «قائمیه» و مؤسسه «مبین موبایل» صمیمانه سپاس گزاریم.


همراه زائر

ارائه مجموعه طبقه بندی شده از نرم افزارهای ویژه تلفن همراه در 522 عنوان با فرمت جاوا
دانلود نرم افزار
بعد از دانلود، فایل فشرده را باز کرده و HamrahZaer.exe را اجرا نمائید.
 
  • ارائه مجموعه طبقه بندی شده از نرم افزارهای ویژه تلفن همراه در 522 عنوان با فرمت جاوا در موضوع: احکام و مناسک حج، اسرار و معارف حج، اعتقادات و پاسخ به شبهات، سفرنامه و خاطرات، تاریخ مکه و مدینه، مباحث اجتماعی و سیاسی حج، ادعیه و زیارات
  • امکان نصب یک یا چند نرم افزار دلخواه از این مجموعه بر روی گوشی تلفن همراه 
  • هر نرم افزار، ارائه دهنده متن یک عنوان کتاب به همراه قابلیت های متنوع ذیل است: نمایش فهرست، متن و پاورقی های کتاب؛ جستجو در متن و فهرست؛ انتخاب متن مورد نظر و ارسال به صورت پیام کوتاه؛ انتقال به صفحه دلخواه
  • امکان نصب شبیه ساز برای اجرای نرم افزارهای با فرمت جاوا در کامپیوتر
توجه: مجموعه نرم افزاری «همراه زائر» تولید مشترک «پایگاه اطلاع رسانی حج» وابسته به بعثه مقام معظم رهبری و «مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی» است

کتابخانه اعتقادات و پاسخ به شبهات

متن کامل 206 جلد کتاب در موضوع اعتقادات و پاسخ به شبهات، مانند: آشنایی با پیشینه، مبانی و دیدگاه های جریان وهابیت، بررسی جایگاه اهل بیت در قرآن، پاسخ به شبهات در شب های پیشاور، پاسخهای ما به پرسشهای اهل سنت، تحریف ناپذیری قرآن، توسل و رابطه آن با توحید، شیعه شناسی و پاسخ به شبهات، غدیر در پرتو کتاب و سنت، پاسخهای اهل سنت به شبهه های وهابیت، پژوهشی درباره خمس و پاسخ به شبهات آن
دانلود نرم افزار 
بعد از دانلود، فایل فشرده را باز کرده و Eteghadat.exe را اجرا نمائید.
 
* متن کامل قرآن کریم با ترجمه فارسی استاد فولادوند
* 10 عنوان لغت نامه معتبر با قابلیت جستجو و ارتباط با متون برنامه
* 200 قطعه تصویر از اماکن مذهبی: مکه، مدینه، کربلا، نجف، کوفه و سوریه
* جستجوی ساده و پیشرفته در متن و فهرست با امکان محدود کردن به دامنه های گوناگون محتوایی
* ارائه 60 عنوان فیلم و صوت مرتبط با موضوع برنامه به همراه نرم افزارهای اسلامی ویژه تلفن همراه (ارائه شده در محتویات لوح فشرده برنامه)
توجه:
* «کتابخانه جامع حج» تولید مشترک پایگاه اطلاع رسانی حج وابسته به بعثه مقام معظم رهبری و مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی می باشد که برای زائران «حج تمتع» و «عمره مفرده» تهیه شده است.
* همچنین از همکاری های: پژوهشکده «حج و زیارت»، مؤسسه فرهنگی و هنری «نشر مشعر»، معاونت امور فرهنگی، مرکز تحقیقات  رایانه ای «قائمیه» و مؤسسه «مبین موبایل» صمیمانه سپاس گزاریم.

کتابخانه عتبات عالیات و سوریه

* متن کامل 82 جلد کتاب در موضوع عتبات عالیات و سوریه، مانند: احکام فقهی سفر زیارتی عتبات، آداب سفر و زیارت عتبات عالیات، ادعیه و زیارات عتبات عالیات، ره توشه عتبات عالیات، زائر کربلا، سرزمین پیامبران، سلمان محمدی، عاشورا حماسه جاویدان، فرهنگ زیارت، ادعیه و زیارات شام، اماکن زیارتی ـ سیاحتی سوریه
 
دانلود نرم افزار 
بعد از دانلود، فایل فشرده را باز کرده و Atabat.exe را اجرا نمائید.
 
* متن کامل قرآن کریم با ترجمه فارسی استاد فولادوند
* 10 عنوان لغت نامه معتبر با قابلیت جستجو و ارتباط با متون برنامه
* 200 قطعه تصویر از اماکن مذهبی: مکه، مدینه، کربلا، نجف، کوفه و سوریه
* جستجوی ساده و پیشرفته در متن و فهرست با امکان محدود کردن به دامنه های گوناگون محتوایی
* ارائه 60 عنوان فیلم و صوت مرتبط با موضوع برنامه به همراه نرم افزارهای اسلامی ویژه تلفن همراه (ارائه شده در محتویات لوح فشرده برنامه)
توجه:
* «کتابخانه جامع حج» تولید مشترک پایگاه اطلاع رسانی حج وابسته به بعثه مقام معظم رهبری و مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی می باشد که برای زائران «حج تمتع» و «عمره مفرده» تهیه شده است.
* همچنین از همکاری های: پژوهشکده «حج و زیارت»، مؤسسه فرهنگی و هنری «نشر مشعر»، معاونت امور فرهنگی، مرکز تحقیقات  رایانه ای «قائمیه» و مؤسسه «مبین موبایل» صمیمانه سپاس گزاریم.

مکتبة الحج

متن کامل 147 جلد کتاب از آثار منتشرشده حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت، شامل موضوعات: احکام و مناسک حج، اسرار و معارف حج، اعتقادات و پاسخ به شبهات، تاریخ مکه و مدینه، سفرنامه و خاطرات، مباحث اجتماعی و سیاسی حج، عتبات عالیات و سوریه، ادعیه و حدیث، نشریات
بعد از دانلود، فایل فشرده را باز کرده و Maktabat_al_Haj.exe را اجرا نمائید.
 
 
*  متن 34 جلد از مجلات میقات الحج
* متن کامل قرآن کریم با ترجمه فارسی استاد فولادوند
* 10 عنوان لغت نامه معتبر با قابلیت جستجو و ارتباط با متون برنامه
* 200 قطعه تصویر از اماکن مذهبی: مکه، مدینه، کربلا، نجف، کوفه و سوریه
* جستجوی ساده و پیشرفته در متن و فهرست با امکان محدود کردن به دامنه های گوناگون محتوایی
* ارائه 80 عنوان فیلم، صوت و نرم افزارهای اسلامی ویژه تلفن همراه (ارائه شده در محتویات لوح فشرده برنامه)
توجه:
* «مکتبة الحج» تولید مشترک پایگاه اطلاع رسانی حج وابسته به بعثه مقام معظم رهبری و مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی می باشد.
* همچنین از همکاری های: پژوهشکده «حج و زیارت» و مؤسسه فرهنگی و هنری «نشر مشعر» صمیمانه سپاس گزاریم.

کتابخانه اسرار و معارف حج

متن کامل 68 جلد کتاب در موضوع اسرار و معارف حج، مانند: آشنایی با احکام،اسرار و معارف عمره دانش آموزی، اسرار عرفانی حج، اسرار عرفانی عمره، حج در آینه عرفان، حج گنجینه اسرار، سیری در اسرار عرفانی حج، عرفان حج، فلسفه و اسرار حج، نمادها و رمزواره‌های حج
دانلود نرم افزار
بعد از دانلود، فایل فشرده را باز کرده و Asrar_Maref.exe را اجرا نمائید.
 
 
 
* متن کامل 110 عنوان مقاله در زمینه اسرار و معارف حج، همچون: اسرار حج از دیدگاه روایات، نگرشی به بُعد تبلیغی حج، گوشه ای از اسرار حج، نگرشی بر اسرار معنوی حج، اسرار سعی و عرفات، اسرار حج در کتاب خداوند، حج در آیینه ادب عرفانی، سرّی از اسرار حج، اسرارِ حج و مناسکِ آن 
* متن کامل قرآن کریم با ترجمه فارسی استاد فولادوند
* 10 عنوان لغت نامه معتبر با قابلیت جستجو و ارتباط با متون برنامه
* 200 قطعه تصویر از اماکن مذهبی: مکه، مدینه، کربلا، نجف، کوفه و سوریه
* جستجوی ساده و پیشرفته در متن و فهرست با امکان محدود کردن به دامنه های گوناگون محتوایی
* ارائه 60 عنوان فیلم و صوت مرتبط با موضوع برنامه به همراه نرم افزارهای اسلامی ویژه تلفن همراه (ارائه شده در محتویات لوح فشرده برنامه)
توجه:
* «کتابخانه جامع حج» تولید مشترک پایگاه اطلاع رسانی حج وابسته به بعثه مقام معظم رهبری و مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی می باشد که برای زائران «حج تمتع» و «عمره مفرده» تهیه شده است.
* همچنین از همکاری های: پژوهشکده «حج و زیارت»، مؤسسه فرهنگی و هنری «نشر مشعر»، معاونت امور فرهنگی، مرکز تحقیقات  رایانه ای «قائمیه» و مؤسسه «مبین موبایل» صمیمانه سپاس گزاریم.

کتابخانه احکام و مناسک حج

متن کامل 54 جلد کتاب در زمینه احکام و مناسک حج، همچون: احکام دین مطابق با فتاوای مراجع بزرگ دین، آشنایى با احکام، اَسرار و معارف عمره دانش آموزی، جامع الفتاوی مناسک حج، حج و عمره در آینه فقه مقارن، درسنامه احکام مبتلابه حجاج، درسنامه مناسک حج، فهرست مناسک حج، مناسک نوین
 
دانلود نرم افزار
بعد از دانلود، فایل فشرده را باز کرده و Ahkam_Manasek.exe را اجرا نمائید.
 
 
*  متن کامل 58 عنوان مقاله در موضوع احکام و مناسک حج، مانند: مشکل قربانی در منا، نگرشی نو به میقات، خصوصیت فقهی محدوده کعبه، محرمات اِحرام، احکام اختصاصی مکه و مسجد الحرام، حلق و تقصیر، جدال در حج، رساله حجیه، قربانی در حج تمتع، فقه حج از نگاه امام علی بن ابی طالب (علیه السلام)، حج کودک
* متن کامل قرآن کریم با ترجمه فارسی استاد فولادوند
* 10 عنوان لغت نامه معتبر با قابلیت جستجو و ارتباط با متون برنامه
* 200 قطعه تصویر از اماکن مذهبی: مکه، مدینه، کربلا، نجف، کوفه و سوریه
* جستجوی ساده و پیشرفته در متن و فهرست با امکان محدود کردن به دامنه های گوناگون محتوایی
* ارائه 60 عنوان فیلم و صوت مرتبط با موضوع برنامه به همراه نرم افزارهای اسلامی ویژه تلفن همراه (ارائه شده در محتویات لوح فشرده برنامه)
توجه:
* «کتابخانه جامع حج» تولید مشترک پایگاه اطلاع رسانی حج وابسته به بعثه مقام معظم رهبری و مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی می باشد که برای زائران «حج تمتع» و «عمره مفرده» تهیه شده است.
* همچنین از همکاری های: پژوهشکده «حج و زیارت»، مؤسسه فرهنگی و هنری «نشر مشعر»، معاونت امور فرهنگی، مرکز تحقیقات  رایانه ای «قائمیه» و مؤسسه «مبین موبایل» صمیمانه سپاس گزاریم.

کتابخانه اماکن و آثار اسلامی

متن کامل 52 جلد کتاب در زمینه اماکن و آثار اسلامی، همچون: آثار اسلامی مکه و مدینه، تاریخ حج گزاری ایرانیان، تاریخ حرم ائمه بقیع علیهم السلام ، حجاز در صدر اسلام، حجر اسماعیل، زمزم (تاریخچه، تحولات و آثار)، سرزمین یادها و نشانه‏ها، سیری در اماکن سرزمین وحی، شناخت عربستان
بعد از دانلود، فایل فشرده را باز کرده و Amaken_Asar.exe را اجرا نمائید.
 
* متن کامل 265 عنوان مقاله در موضوع اماکن و آثار اسلامی، مانند: اُحد در بستر تاریخ، تاریخچه پوشش کعبه، راه غدیر، فرهنگ نامه جغرافیایی حرمین شریفین، تاریخچه مسجدالنبی (صلی الله علیه وآله)، تحقیقی پیرامون شعب ابی طالب، مقام ابراهیم و سیر تاریخی آن، صفا و مروه، پیدایش حرم و محدوده آن، سرزمین عرفات
* متن کامل قرآن کریم با ترجمه فارسی استاد فولادوند
* 10 عنوان لغت نامه معتبر با قابلیت جستجو و ارتباط با متون برنامه
* 200 قطعه تصویر از اماکن مذهبی: مکه، مدینه، کربلا، نجف، کوفه و سوریه
* جستجوی ساده و پیشرفته در متن و فهرست با امکان محدود کردن به دامنه های گوناگون محتوایی
* ارائه 60 عنوان فیلم و صوت مرتبط با موضوع برنامه به همراه نرم افزارهای اسلامی ویژه تلفن همراه (ارائه شده در محتویات لوح فشرده برنامه)
توجه:
* «کتابخانه جامع حج» تولید مشترک پایگاه اطلاع رسانی حج وابسته به بعثه مقام معظم رهبری و مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی می باشد که برای زائران «حج تمتع» و «عمره مفرده» تهیه شده است.
* همچنین از همکاری های: پژوهشکده «حج و زیارت»، مؤسسه فرهنگی و هنری «نشر مشعر»، معاونت امور فرهنگی، مرکز تحقیقات  رایانه ای «قائمیه» و مؤسسه «مبین موبایل» صمیمانه سپاس گزاریم.

کتابخانه سفرنامه و خاطرات حج

متن کامل 39 جلد کتاب در موضوع سفرنامه و خاطرات حج، همچون: با کاروان ابراهیم، برکات سرزمین وحی، به سوی ام ‏القری، داستان‏ها و حکایت‏های حج، در راه خانه خدا، سفرنامه حجاز، مرآة الحرمین، مکه و مدینه از دیدگاه جهانگردان اروپایی، همراه با خلیل
بعد از دانلود، فایل فشرده را باز کرده و Safarnameh.exe را اجرا نمائید.
 
* متن کامل 90 عنوان مقاله در زمینه سفرنامه و خاطرات حج، مانند: شنیدنی های سفر حج، در حریم دوست، با قاریان در دیار وحی، یادی از سفر پرشکوه حج، حاجی نامه، در حریم عشق، خاطرات حج، سفرهای حج محدث قمی، پرواز در بهشت، هجرت از وادی خود به خدا، سفری از فرش تا به عرش، خاطرات سرزمین وحی
* متن کامل قرآن کریم با ترجمه فارسی استاد فولادوند
* 10 عنوان لغت نامه معتبر با قابلیت جستجو و ارتباط با متون برنامه
* 200 قطعه تصویر از اماکن مذهبی: مکه، مدینه، کربلا، نجف، کوفه و سوریه
* جستجوی ساده و پیشرفته در متن و فهرست با امکان محدود کردن به دامنه های گوناگون محتوایی
* ارائه 60 عنوان فیلم و صوت مرتبط با موضوع برنامه به همراه نرم افزارهای اسلامی ویژه تلفن همراه (ارائه شده در محتویات لوح فشرده برنامه)
توجه:
* «کتابخانه جامع حج» تولید مشترک پایگاه اطلاع رسانی حج وابسته به بعثه مقام معظم رهبری و مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی می باشد که برای زائران «حج تمتع» و «عمره مفرده» تهیه شده است.
* همچنین از همکاری های: پژوهشکده «حج و زیارت»، مؤسسه فرهنگی و هنری «نشر مشعر»، معاونت امور فرهنگی، مرکز تحقیقات  رایانه ای «قائمیه» و مؤسسه «مبین موبایل» صمیمانه سپاس گزاریم.


دانلود کلیپ طنز از وهابی چه خبر ؟! (قسمت دهم اضافه شد)


دانلود کلیپ طنز از وهابی چه خبر ؟! (قسمت دهم اضافه شد)

(بسم الله الرحمن الرحیم)
 کلیپ طنز از وهابیت چه خبر ؟! پخش شده در شبکه ولایت

دانلود کلیپ طنز از وهابی چه خبر ؟! (قسمت دهم اضافه شد)


عنوان زمان
دانلود طنز وهابی چه خبر 10 : دکان شبکه های وهابی 2
5:32
دانلود طنز وهابی چه خبر 9 : دکان شبکه های وهابی 1
6:08
دانلود طنز وهابی چه خبر 8 : تربیت کودک به سبک وهابیت 3
5:23
دانلود طنز وهابی چه خبر 7 : تربیت کودک به سبک وهابیت
5:48
دانلود طنز وهابی چه خبر 6 : تربیت کودک توسط وهابی ها
6:05
دانلود طنز وهابی چه خبر 5 : عاشقان انفجار
6:11
دانلود طنز وهابی چه خبر 4 : انتحار و انفجار
7:02
دانلود طنز وهابی چه خبر 3 : خوردنی ها و نخوردنی های وهابی ها
6:10
دانلود طنز وهابی چه خبر 2 : خوردنی ها و نخوردنی های وهابیت
5:14
دانلود طنز وهابی چه خبر 1 : خوراکی های وهابیت
4:00

همه چیز درباره ابوبکر البغدادی و داعش


همه چیز درباره ابوبکر البغدادی و داعش

(بسم الله الرحمن الرحیم)
بغدادی در آغاز مسیر خود در رهبری گروه دولت اسلامی عراق، تنها به دنبال آن بود که در کشور عراق صاحب قدرت و قلمرو شود. اما بحران سوریه، توجه بغدادی را به سوی ظرفیت های داخل این کشور جذب کرد و همین موضوع باعث شد نام گروه خود را تغییر دهد.

داعش، مانند القاعده نیست که فقط به سوءقصد و جنگ چریکی اکتفا کند، بلکه قلمروگشایی و فتح اراضی از مهم ترین مبانی جنگی این گروه است.

ابوبکر بغدادی رهبر داعش در عراق کیست؟
اسم واقعی او «ابراهیم عواد ابراهیم علی البدر» است اما بیشتر به نام ابوبکر البغدادی شناخته می شود. در برخی منابع خبری و امنیتی با نام علی البدر سامرایی، دکتر ابراهیم و ابو دُعا نیز از او یاد شده است. او در سال 1971 در 125 کیلومتری شمال بغداد و در سامرا به دنیا آمده است. در دانشگاه اسلامی بغداد تحصیل کرده و دارای مدرک دکترا است و تا مرحله ی عضویت در هیات علمی پیش رفت. در آن دوره به عنوان یک واعظ مشهور شناخته می شد و کسانی که او را از نزدیک می شناسند، از این موضوع خبر داده اند که وی در دوران واعظی خود، به عنوان یک فرد صلح طلب و آرام شناخته شده است و همواره بر این موضوع تاکید کرده که تنها راه ممکن برای اقناع انسان ها، بهره گیری از روش های مسالمت آمیز است. آنها همچنین ادعا کرده اند که وی در همان دوره روابط نزدیکی با نیروهای امنیتی صدام و حزب بعث داشته است. اعضای خانواده ی او از مدت ها پیش به پاکستان رفته و هنوز هم در آن جا زندگی می کنند.

بغدادی چگونه راه نبرد را در پیش گرفت؟
پس از اشغال عراق توسط آمریکا در سال 2003، بغدادی در منطقه ی ناامن فلوجه در حمله به یگان های آمریکایی مشارکت کرد و در آن جا با فرماندهان قدیمی ارتش صدام همراه و هم پیمان شد و جنگ به شیوه ی گروه های کوچک چریکی را مدیریت کرد. در همان دوره توسط آمریکایی ها دستگیر و روانه ی زندان شد.
دولت آمریکا هنوز هم به این سوال پاسخ نداده که بغدادی در دوران حبس چگونه با دیگر افراطی ها ارتباط گرفته و تحت تاثیر آنها قرار گرفت.

بغدادی چگونه در داخل سازمان پیشرفت کرد؟
در سال 2004 میلادی گروه توحید و جهاد در عراق شکل گرفت و بغدادی نیز در آن فعالیت کرد اما بعدها گروه دیگری به نام القاعده ی بین النهرین به وجود آمد و بغدادی نیز به عنوان یک مجاهد تحت امر بن لادن، به آن پیوست. او در این سازمان دارای یک پست دون پایه و ناچیز بود. سازمان در سال 2006 میلادی، نام خود را به «دولت اسلامی عراق» تغییر داد و فرماندهان آن یکایک و به فواصل کوتاه توسط آمریکایی ها کشته شدند. در سال 2006 دو رهبر اصلی گروه یعنی ابو عمر البغدادی و ابو حمزه المهاجر کشته شدند و چنین شد که ابوبکر البغدادی به عنوان لیدر جدید انتخاب شد.

سازمان چگونه قدرت گرفت؟
یکی از سیاست های ویژه ی بغدادی این بود که همه ی افراطیون آزاد شده از زندان ها و نیروهای آمریکایی در عراق را به گروه خود پیوند زد. در میان آنها افرادی بودند که از کارشناسان زبده ی بمب گذاری، انفجارات و فرماندهی جنگ های چریکی به شمار می آمدند. به این ترتیب، گروه بغدادی یا همان دولت اسلامی عراق به کانون جنگ و حملات انتحاری علیه آمریکایی تبدیل شد و صدها عضو از کشورهای دیگر هم به آن پیوستند.

اوج شهرت سازمان مربوط به کدام دوره است؟
در سال 2011 میلادی نام ابوبکر بغدادی هم به لیست تروریست های تحت تعقیب آمریکا افزوده شد و جایزه ی ده میلیون دلاری آمریکا برای افرادی تعیین شد که کمک و اطلاعات آنها بتواند منجر به دستگیری بغدادی شود. این در حالی بود که برای دستگیری ایمن الظواهری 25 میلیون دلار جایزه تعیین شده است. تنها یک ماه پس از شروع جنگ داخلی در سوریه و در سال 2011 میلادی، گروه دولت اسلامی شام و عراق شکل گرفت و این گروه در آن دوره، هنوز هم به القاعده وابسته بود. اغلب افراد گروه، از عراق به سوریه منتقل شدند و به اتفاق جبهه النصره در سوریه، شانه به شانه ی هم علیه رژیم اسد جنگیدند. در سال 2013 میلادی به زندان ابوقریب حمله شد و بین پانصد تا ششصد نفر از جنگاوران قدیمی و کارآزموده ی القاعده از زندان گریختند که همه ی آنها به گروه داعش پیوستند.

چرا داعش ارتباط خود را با القاعده قطع کرد؟
پس از آن که داعش به سوریه رفت، علیه النصره موضع گرفته و اعلام کرد که فرماندهان النصره خائن هستند و چند بار علیه فرماندهان داعش، دست به سوءقصد زده اند. النصره به دنبال این اتهامات، نزد ایمن الظواهری رهبر القاعده شکایت برد و ظواهری نیز برای حل این معضل از بغدادی و جولانی (رهبر النصره) خواست برای حضور در دادگاه شرعی، نزد او بروند. اما بغدادی این درخواست را رد نمود و با ارسال یک فایل صوتی برای الجزیره، اعلام کرد که تنها بن لادن را به عنوان رهبر خود می داند و حاضر به تبعیت از دستورات ظواهری نیست. پس از این رویداد، اغلب مجاهدین خارجی النصره نیز به داعش پیوستند.

دلایل پیروزی های نظامی داعش چیست؟
اگرچه داعش تحت رهبری ابوبکر البغدادی نیز همانند القاعده از نظر ایدئولوژیکی، یک جریان سلفی به شمار می رود، اما از لحاظ تاکتیک های نظامی، داعش؛ ویژگی های خاص خود را دارد و شاید به همین خاطر در کوتاه مدت از القاعده جدا شد.
داعش، مانند القاعده نیست که فقط به سوءقصد و جنگ چریکی اکتفا کند، بلکه قلمروگشایی و فتح اراضی از مهم ترین مبانی جنگی این گروه است.
وقتی که بغدادی به فکر فتح یک شهر یا منطقه ی جدید می افتد، نیروهای خود را با لباس مبدل و ظاهر قابل قبول، به آن مناطق فرستاده و آنها نیز در خانه های امن، منتظر فرمان می مانند. سپس آنها در همان مناطق برای بیعت با سران عشایر وارد مذاکره می شوند. اگر سران عشایر حاضر به بیعت شوند، چند تن از مهره های معتمد داعش در کنار آنها می مانند و هدایت عشایر را بر عهده می گیرند و استاندار یا فرماندار شهر را از میان آنها انتخاب می کنند. اگر هم برخی از سران منطقه حاضر به بیعت و همکاری نشوند، با استفاده از همان عملیات مخفیانه ی آماده سازی، فشارهای خاصی را بر آنان وارد می کنند. داعش همچنین اهمیت ویژه ای به فتح مناطقی می دهد که دارای منابع انرژی باشند و فتح مناطقی نفتی از اولویت های این گروه است. این تاکتیک علاوه بر سرمایه و قدرت مالی برای داعش، تضعیف رقبا را نیز با خود به همراه می آورد.

اصلی ترین نیروهای داعش از کجا آمده اند؟
فرماندهان و مدیران دوران بعث و چهره های نزدیک به صدام، نظامیان بریده از ارتش سوریه و عراق، مجاهدین اروپا، چچن، بوسنی، شرق ترکستان، لیبی، افغانستان و چندین کشور دیگر، افرادی هستند که حاضرند به عنوان نیروهای تحت امر بغدادی، به داعش بپیوندند.

بغدادی چه می خواهد؟
بغدادی در آغاز مسیر خود در رهبری گروه دولت اسلامی عراق، تنها به دنبال آن بود که در کشور عراق صاحب قدرت و قلمرو شود. اما بحران سوریه، توجه بغدادی را به سوی ظرفیت های داخل این کشور جذب کرد و همین موضوع باعث شد نام گروه خود را به دولت اسلامی در عراق و شام تغییر دهدو در سوریه نیز مشغول جنگ و درگیری شود. البته بغدادی پا را از این نیز فراتر گذاشته و خواهان قلمروگشایی در لبنان، اردن، فلسطین و اسراییل نیز هست.
داعش در سوریه، در مناطق رقه، حسکه و دیرالزور قدرتمند شده و در عراق نیز در موصل و تکریت قدرت گرفته است و با تاسیس یک رژیم یا امارت اسلامی، از مردم مالیات می گیرد و با فروش منابع نفتی پول فراوانی به جیب می زند و قدرت مالی بغدادی روز به روز در حال افزایش است.
هر فرد، گروه، سازمان و عشیره ای که داعش را قبول نداشته باشد، از سوی بغدادی به عنوان دشمن معرفی می شود و مجاهدین سنّی این گروه، مسلمانان صاحب دیگر مذاهب را کافر می دانند. داعش برای اسرا، خائنین و دشمنان خود دادگاه و محاکمه تشکیل داده و به شکل نمادین و عبرت آموز آنها را اعدام می کند و در میان اعدام شدگان، شهروندان عادی و غیرنظامی فراوانی هم به چشم می خورند و معمولا اعدام ها به شکل بی رحمانه و دلخراش صورت می گیرد.
در واقع بزرگ ترین سلاح بغدادی، ترس و وحشت عظیمی است که به دنبال اعدام های بی رحمانه به وجود می آورد.
برخلاف آن چه که تصور می شود، بغدادی و گروه او داعش در حملات و درگیری های خود تنها نیستند و بسیاری از عشایر و گروه های مردمی نیز از آنها حمایت می کنند. معمولا در هر منطقه ای که توسط داعش فتح می شود، نانوایی ها نان رایگان به مردم می دهند و داعش تاثیر مثبت این اقدام را در بسیاری از مناطق سوریه، تجربه کرده است.

  • کرد پرس

آمدم نابودی تشیع را سوغات ببرم امام رضا (ع) دلم را برد

آمدم نابودی تشیع را سوغات ببرم امام رضا (ع) دلم را برد

آمده بود که بِبَرد ولی بُردنش (!). عازم مشهد شده بود که برای نابودی تشیع، توشه‎ای با خود به عربستان سعودی ببرد ولی غافل از اینکه صدای نقاره‎های حرم علی بن موسی‏‌الرضا (ع) دلش را خواهد بُرد.

 

 

 قرار ملاقاتمان در مدرسه علوی آیت‌الله گلپایگانی واقع در خیابان امام خمینی (ره) قم بود. در چوبی اتاق مدیر را زدم و وارد شدم. جوانی ساده‌پوش و لاغراندام که در صندلی انتهایی اتاق نشسته بود، توجهم را جلب کرد. نامش «ابوحسن حلّی» بود.
صدای نسبتا زیری داشت و ته‌لهجه عربی‎ به بیان شیرین خاطراتش کمک شایانی می‎کرد. تا سوالی نمی‎پرسیدم، لب به سخن نمی‎گشود. برخلاف ظاهر آرامش حرف‎های جنجالی بسیاری برای گفتن داشت.

در تمام دو ساعت زمان مصاحبه، با افتاده‎حالی سخن می‎گفت. تواضع بیش از حد و به کاربردن کلمات فوق‌العاده محترمانه، اجازه هر گونه گزافه گویی و شیطنت‎های خبرنگارانه را از من می‏‌گرفت.

سُنی به دنیا آمد، تحت تاثیر افکار وهابیت قرار گرفت، سپس شیعه شد ...

اصلا باورم نمی‎شد ابوحسنی که مقابلم نشسته، روزهای نه‌چندان دور به خاطر کینه‎ای که از شیعه داشته، می‎خواسته خود را در میان پیروان اهل‎بیت (ع) منفجر کند. تا به حال معنای عاقبت به خیری را به این وضوح درک نکرده بودم.

از آرزوهایش حرف زد، انتظار شنیدن خواسته‏‌های ماورایی را داشتم که با همان ته‌لهجه عربی گفت: از اهل‎بیت (ع) می‏‌خواهم حالا که مرا خریدند، به راحتی آزادم نکنند. اجازه دهند لذت نوکری کردن برایم مادام‌العمر باشد.

ما را از وهابیت‌پروری در مشهد باخبر کرد و از برگزاری نمازجمعه وهابیون در شهر امام هشتم خبر داد. بزرگ‌ترین ضعف برخی از اهل سنت را عدم مطالعه تطبیقی میان کتب شیعه و سنی بیان کرد و این قیاس را راهی برای نجات از ظلمت می‎دانست.

توصیف‎ها و تمجیدهایی که از «آیت‎الله جزایری» نماینده ولی فقیه در خوزستان می‏‌کرد، بسیار شنیدنی بود و از وی به عنوان اسطوره مبارزه با وهابیت در این استان نام می‌برد.

فرصت را غنیمت شمرد و از برخی افراطی‏‌گری‌ها نیز گلایه کرد: هر کجای دنیا که قرار باشد پیروان اهل سنت را علیه شیعیان بشورانند، کافی است یکی از ویدئوهای مراسم عمرکشون را پخش کنند. دیگر نیازی به توضیحات نیست. خودش شیعه مورد نظر را به فجیع‌ترین شکل ممکن از بین خواهد برد (!).

توقع زیادی نداشت. با بغضی که سعی در پنهان کردنش از من داشت و در گلو می‎پروراند گفت: می‎توانی کاری کنی تا با مراجع دیدار کنم؟!

القصه که جای سیاهه بسیار است و وقت اندک؛ پس تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل. آنچه در پی می‎آید ماجرای شیعه شدن یک وهابی متعصب است:

اهل کجایید؟
خوزستان.

تفکرتان در مورد شیعه چگونه بود؟
کینه عجیبی از شیعیان به دل داشتیم.

عجیب است، اهل سنت که چنین عقیده‎ای نسبت به شیعیان ندارند!

مدتی تحت تاثیر افکار وهابیت قرار گرفته بودم.

چگونه جذب وهابیت شدید؟
از طریق شبکه‌های ماهواره‌ای و شب‎نامه‌هایی که وهابیون به منازل می‎انداختند.

شب‎نامه پخش می‌کردند و کسی جلودارشان نبود؟
نیمه‌های شب به این کار می‎پرداختند، البته گاهی توسط سپاه، شناسایی و دستگیر می‎شدند. صبح که بیدار می‎شدیم، جزوه‎ای در حیاط منزل افتاده و در آن نوشته بود «ید الله فوق ایدیهم» پس خدا دست دارد؛ «وجوه یومئذ ناضره الی ربها ناظره» پس خدا صورت دارد.

چیزی از کافر بودن ما شیعیان نوشته نشده بود؟!

آش که بدون کشک نمی‎شود، می‎شود؟! (با خنده). اصلا همه رفتار و اعمال وهابیت برای سرکوب و ملحد معرفی کردن شیعیان است.

شبکه‌های وهابیت چگونه افکار را علیه مذهب تشیع ملتهب می‌کردند؟
مهم‌ترین اقدامات آنان، کافر جلوه دادن شیعیان است و شبهاتی که مطرح می‎کنند، در تحقق همین هدف شوم آنهاست. اخیرا در حال جوسازی علیه علما و مراجع شیعی هستند. می‎گویند مراجع شیعیان همگی حرام‌خوارند چون از مردم خمس می‎گیرند و این موضوع در هیچ جای قرآن نیامده است (!).

تا چه حد نسبت به شیعیان کینه داشتید؟
به حدی که آماده شده بودیم تا به عنوان انتحاری، خود را در تجمعات شیعی منفجر و آنان را تکه‌تکه کنیم. چون وهابیون معتقدند با کشتن هفت شیعه به بهشت می‎روند و شام را با پیامبر (ص) می‎خورند، به ما نیز می‎گفتند حتما با خود یک قاشق ببرید!!! این موضوع در کشورهایی که وهابیت عملیات انتحاری انجام می‎دهد کاملا مشهود است و پس از انفجارها، قاشق‎هایی همراه با جسد وهابیون پیدا می‎کنند.

غالب اهل سنت ایران، انسان‎های معتدلی هستند. خانواده‎تان در مقابل افکار تند شما موضع نمی‏‌گرفتند؟
خانواده‎ام تحصیلات عالیه نداشتند و انسان‎های ساده‎ای بودند، من مرجع آنها بودم چرا که بسیار تحقیق و مطالعه می‎کردم و به هر چیزی که می‎رسیدم، خانواده نیز تبعیت می‎کردند. هر سوال شرعی که داشتند از من می‎پرسیدند. ضمنا آنها از گرایش جدید من خبر نداشتند.

جرقه گرایش به تشیع کجا زده شد؟
من اصلا قصد شیعه شدن نداشتم، می‎خواستم شیعه را نابود کنم.

نابود؟
پنج سال پیش بود (در سن 19 سالگی). خبری به گوشم رسید که یکی از وهابیون قصد دارد از میان جوانان اهل سنت خوزستانی، تعداد محدودی از آنها که اهل علم و تحقیق هستند را به عربستان ببرد تا در شبکه‌های ماهواره‏‌ای علیه شیعیان صحبت کنند. از نظر رفاهی نیز تمام زمینه‌ها را فراهم خواهد کرد؛ از بهترین خودرو و حقوق گرفته تا فراهم کردن زیباروترین زن‎ها برای ازدواج. تصمیم خود را گرفتم تا با رفتن به عربستان، به تمام آمال و آرزوهای خود برسم. گفتم بمانم در ایران چه کنم؟! خودم را منفجر کنم؟! به عربستان می‎روم تا از لحاظ علمی، حق بودن مکتب وهابیت را اثبات کنم. این خدمت فراتر از انتحاری شدن است و در نتیجه بهتر می‎توان داغ بر دل‎های شیعیان گذاشت. کمی تفکر کردم. گفتم بروم مقابل دوربین و بگویم من شنیدم که شیعیان فلان کردند و بهمان؟! عقلانی نیست. باید بروم با چشمان خودم ببینم تا اگر کسی اشکال وارد کرد، بگویم من دیدم که شیعیان آهن می‎بوسیدند و به غیر خدا توسل می‏‌کردند؛ مشاهده موارد شرک شیعیان، توشه راه خوبی می‎تواند باشد. گفتم به کجا بروم که از دیدگاه شیعیان هم بسیار مقدس و هم مستند باشد؟! گفتم حرم امام رضا (ع). آنچه نیاز بود برداشتم و روانه مشهد شدم. وارد حرم شدم، از خدام پرسیدم ضریح کدام طرف است که نشانم دادند. در چند متری ضریح به جایی رسیدم که حلقه‌های معرفت مدرسه پریزاد در سمت راست و دارالقرآن در سمت چپ قرار داشت. چند قدمی رد شدم که عبارت «حلقه‌های معرفت» در ذهنم سوالی ایجاد کرد. عزم بازگشت کردم که همزمان با رسیدن من مقابل حلقه‎های معرفت، روحانی با هیبتی که وقار خاصی داشت بر صندلی نشست. حدودا 60 نفر از زائرین دورش را گرفته بودند. گفت هر کسی سوالی دارد بپرسد. این جمله مرا در فکر فرو برد.

نکته شگفت‌انگیزی در جمله «هرکس سوالی دارد بپرسد» وجود داشت؟
بله، برای من بسیار عجیب بود. پیروان وهابیت حق ندارند کتب شیعیان را مطالعه کنند. در مکتب‌خانه‌ها، کسی حق پرسیدن سوال از استاد را ندارد. می‏‌گویند به کتب شیعی مراجعه نکنید، آنها پر از سحر و جادو هستند و موجبات خیانت شما به صحابه پیامبر (ص) را فراهم می‎سازد. همین‎ها باعث عدم شناخت حق از باطل می‎شود. آقای تیجانی نقل کرده‎اند روزی پدرم به من گفت که شیعیان مشرک و کافرند. دلیلش را پرسیدم که گفت شیعیان به مدینه می‎روند تا بر قبور پیامبر (ص) و خلفا مدفوع کنند. پرسیدم پدر، شما دیدی؟ گفت همه مردم می‎دانند و برای یکدیگر نقل می‎کنند. مدتی گذشت تا در مکتب‌خانه بودم و استاد نیز همین موضوع را نقل کرد. دستم را به نشانه سوال بالا بردم که با صدای بلند فریاد زد "اُسکُت"! زیر لب گفتم ای بابا سوال هم نمی‌توان پرسید؟! گذشت و گذشت تا خودم به مدینه مشرف شدم. گفتم به مزار خلفا بروم تا آنچه شنیده‎ام را با چشمانم ببینم. دیوارهای بلندی را دیدم که قبر خلفا را به شعاع چندین متری محاصره کرده بودند، درهای ورودی نیز قفل‎هایی به اندازه یک کتاب خورده بود. نزدیک دیوار که شدم، شرطه‌ها مانع از حرکتم شدند. به خودم گفتم چه تهمت‎ها که به شیعه نمی‎زنند. من سنی نمی‌توانم به این دیوار حفاظتی نزدیک شوم، لابد شیعیان زمین را سوراخ کرده و به داخل راه پیدا می‎کنند!

حال، شما تصور نید با چنین فضایی که من در آن قرار داشتم، بشنوم یک روحانی شیعه به هم‎کیشان خود می‎گوید هر که سوالی دارد بپرسد... .

حلقه‎های معرفت چه شد؟
مقابل حلقه معرفت که ایستاده بودم، به ذهنم خطور کرد که به آن روحانی پیشنهاد مناظره بدهم، قطعا او نمی‎پذیرد و من توشه راه خود به عربستان را تکمیل خواهم کرد. توجه داشته باشید که وهابیت خود را تنها مذهب بر حق می‎داند. به خودم گفتم فکر بسیار خوبی است، بعد هم به عربستان می‎روم و در شبکه‎های ماهواره‎ای جار می‎زنم که شیعیان ضعیفند، من به حرم امام رضا (ع) قلب تشیع ایران رفتم و عالم آن مکان حاضر به مناظره با من نشد. به حالاتم دقت کنید. پیش از حتی پیشنهاد مناظره به روحانی شیعه، تمام وجودم را حس پیروزی فراگرفته بود. به یکی از خدام گفتم من سنی هستم، به آن روحانی که روی صندلی نشسته بگویید حاضر به مناظره با من هست؟ گفت بله! شوکه شدم ولی به خودم روحیه دادم و گفتم می‎خواهد تظاهر کند. خادم نزد او رفت و به گونه‌ای که زائران نشنوند به سخن پرداخت. گفتم نکند این روحانی مرا با دست نشان دهد و فریاد بزند که فلانی سنی است بگیرید و تکه‌تکه‏‌اش کنید! چند قدم به عقب‎تر رفتم و پشت پله‎ها ایستادم تا فرصت فرار داشته باشم. «... سلام علیکم، برادر سنی بفرمایید». این صدایی بود که من از پشت دیوار شنیدم. با تعجب و قدم‎های فوق‌العاده آهسته، خود را نمایان کردم. نگاهم به جمعیت کثیری افتاد که دور او نشسته بودند و با جمله‎ای که گفت، تمام سرها به سوی من چرخیده بود. باز به فکر رفتم، گفتم شاید می‎خواهد با این سخنان مرا به جمع خود بکشاند و سپس کارم را یکسره کند... .

با احتیاط خاصی قدم برمی‎داشتم. دل به دریا زدم و به سمتشان رفتم. بر خلاف انتظارم، زائران برایم کوچه باز کردند تا رفتم و کنار آن روحانی شیعه نشستم. جمعیت نزدیک‌تر آمد و زائران در کنارم نشستند. حاج شیخ خیلی مرا تحویل گرفت و طوری احوالپرسی می‎کرد که انگار چند سال رفیق بوده‎ایم. پرسیدم مناظره می‎کنی؟ گفت بله. اینکه چنین با سرعت و بدون هیچ هماهنگی جوابم را داد، جا خوردم. گفتم شرطی دارم؛ اولا تمامی استدلال‎هایت باید بر مبنای کتب معتبر اهل سنت باشد، ثانیا اگر حق با تو بود که من شیعه می‎شوم ولی اگر حق با من بود، تو و تمام این جمع می‎بایست سنی شوید. قبول کرد!

پیش خودم گفتم علمای ما بدون هماهنگی به هیچ عنوان مناظره نمی‎کنند، اگر هم هماهنگی شود آنقدر شرط و شروط می‎گذارند تا عرصه بر طرف مقابل تنگ گردد. ضمنا اینکه اگر تمام بزرگان مذهب ما در مناظره شکست بخورند، احتمال اینکه زیر همه چیز بزنند زیاد است؛ دیگر چه برسد به اینکه مسئولیت تغییر مذهب مردمی را هم به عهده بگیرند! مهم‎تر از همه اینکه علمای ما به هیچ عنوان حاضر به مناظره در میان خیل مردم نیستند.

بالاخره مناظره را با آن همه اما و اگر آغاز کردید؟
بله (با خنده). از ساعت حدودا 7 شب شروع شد و تا نیم ساعت مانده به صبح به طول انجامید.

مناظره چطور بود؟
تمام اندیشه‌هایم درمورد بی‌سواد بودن طلاب و روحانیون شیعه نقش بر آب شد. من نجنگیده خود را پیروز می‎دانستم ولی وقتی به میدان مناظره آمدم، همچون سربازی بودم که به کوچه پس کوچه‌های شهر فرار کرده و به هر جا می‎رود با بن‌بست مواجه می‌شود.

فضای مناظره را برایمان تبیین کنید.

من هر چه اشکال وارد می‎کردم، حاج شیخ از نسخ قدیمی کتب خودمان پاسخ می‎داد و او هر چه می‌پرسید، من از این شاخه به آن شاخه می‎پریدم. بیشتر من سوال می‎کردم، از هر ترفندی استفاده می‌کردم ولی بی‌جواب می‌ماند. می‎فهمیدم که پیروزی در مناظره را از دست دادم، از آن لحظه به بعد فقط برای شکست نخوردن تلاش می‏‌کردم.

یکی از سوالات مورد بحث را بیان کنید.

در مورد غدیر خم و بحث جانشینی حضرت علی (ع) بسیار بحث کردیم. هر چه دلیل و سند از کتب ما آورد که پیامبر (ص) پس از خود، ولایت بر مردم را به حضرت علی (ع) سپرده است، زیر بار نمی‎رفتم و خلط مبحث می‎کردم. در آخر هم گفتم پیامبر (ص) هیچ کس را به جانشینی خود تعیین نکرد و هر چهار خلیفه به ترتیب توسط مردم انتخاب شدند. حاج شیخ گفت پیامبر (ص) انسان آینده‌نگری بودند یا خیر؟ گفتم بله. گفت ما درحال حاضر چقدر دستورات پزشکی از ایشان داریم که جامعه پزشکی دنیا تازه به آنها دست یافته است؟ گفتم از این دست اتفاقات بسیار است. گفت پیامبر گرامی اسلام (ص) در مورد نحوه مسواک زدن که باید از بالا به پایین و از پایین به بالا صورت گیرد، سخن به میان آورده است. ایشان فرموده‎اند که از مسواک زدن به صورت راست به چپ و چپ به راست اجتناب شود. پیامبری که 1400 سال پیش در مورد یک مسئله کوچک سلامت بدن انسان، چنین دستورالعمل‌های موشکافانه‌ای ارائه می‌دهد، با علم به اینکه خاتم پیامبران (ص) است، مردم را به حال خود رها کرده است؟ واقعا این عقلانی است؟
بین دو راهی سرگردان بودید.

گنگ بودم. چیزی برای گفتن نداشتم و در مقابل، تمام سوالاتی که من از قرآن مطرح می‎کردم را با استناد به صحیح بخاری و صحیح مسلم پاسخ می‎داد. خواستم به بهانه‎ای از مجلس خارج شوم ولی گفتم پیامبر (ص) را که قبول دارم. اگر پیامبر (ص) فرمود با اینکه حق را دیدی چرا به سویش نرفتی چه پاسخ بدهم؟ بگویم به خاطر تعصبات کورکورانه؟
پس سرانجام قانع شدید؟
در همان لحظه رو به حرم حضرت علی بن موسی الرضا (ع) ایستادم و اشهد ان لا اله الا الله، اشهد ان محمدا رسول الله، اشهد ان مولای امیرالمومنین و اولاده المعصومین حجج الله را بر زبان جاری ساختم. الحمدلله که نجات یافتم.

واکنش زائران نظاره‎گر این مناظره چگونه بود؟
به گرمی از من استقبال می‎کردند. همگی برای تبریک به سویم می‏‌آمدند و برخی می‎گریستند. به یکی گفتم من کسی نیستم، چرا انقدر مرا مورد احترام قرار می‎دهید؟ گفت تو راه‌یافته اهل‎بیت (ع) هستی. احساس می‎کنم در پس این حالات، ماجرایی نهفته است که اگر اجازه دهید بیان کنم.

11 سال پیش (در سن 13 سالگی)، وقتی از مدرسه برمی‎گشتم، یکی از معلمان در جمع دانش‌آموزان گفت در فلان مسجد برنامه‎های فرهنگی داریم که هم قرآن یاد می‎گیرید و هم فوتبال بازی می‎کنید. از فردای آن روز، همه با هم به مسجد می‎رفتیم و در کنار یادگیری قرآن، تفریحاتی نیز داشتیم. یکی از همین روزها، پس از اتمام کلاس قرآن، معلم گفت که فردا مراسم داریم و همه بیایید. شب وقتی به منزل رفتم، به مادر گفتم فردا به همراه دوستانم می‎خواهم در مراسم مسجد شرکت کنم. مادرم اجازه نداد و گفت پس از کلاس قرآن برگرد به منزل و در مسجد نمان. روز موعود فرا رسید و من پس از کلاس قرآن، مقابل در مسجد ایستادم و به اضافه شدن دوستان در مراسم می‎نگریستم. دلم شکست و گفتم خدایا مگر من چه تفاوتی با بقیه دارم که مادرم حق شرکت در مراسم را به من نداده است؟ بسیار گریه کردم و به حال دیگر دوستان غبطه خوردم. پس از آن همه گریه، دلم آرام گرفت. آن شب، شب اول محرم بود. چند روز قبل از اینکه به قم مشرف شوم (در سن 24 سالگی)، در حال استراحت در منزل بودم که فکرم مشغول شد. گفتم خدایا چه شد منی که برای نابودی شیعیان کمر همت را بسته بودم، تو مرا به حرم امام رضا (ع) رساندی تا شیعه شوم؟ ناگهان به فکر آن گریه زمان کودکی‌ام افتادم، آن گریه روز اول محرم. جرقه‎اش آن روز زده شد. اتفاقات این دنیا بسیار عجیب است، همه چیز با هم رابطه‌های ماورایی دارد که فقط کافی است لحظه‌ای تفکر کنیم. شب اول محرم برای مراسم امام حسین (ع) گریستم تا اینکه این خاندان رحمی بر من کردند و شب اربعین حسینی نیز از منجلاب ظلمت نجاتم دادند. مناظره من در حرم سلطان طوس، مصادف با شب اربعین بود.

شیعه شدن خود را چگونه با خانواده در میان گذاشتید؟
وقتی به خوزستان بازگشتم، تا چند روز اول در برزخ فکری بودم. سعی می‎کردم با مطالعه کتبی همچون شب‎های پیشاور، آنگاه که هدایت شدم، شیعه پاسخ می‎دهد و ... آرامش بگیرم. وقتی به آرامش درونی رسیدم، دیگر وقتش بود تا خانواده‌ام را از این حقیقت مطلع سازم تا تصمیم بگیرند.

چه راهی را برای تحقق این مهم برگزیدید؟
ما در منزل ماهواره داشتیم. پدر و مادرم بیشتر سریال‌های عربی را مشاهده می‎کردند، خواهر کوچکم کارتون می‎دید و برادرم نیز به تماشای فوتبال می‎پرداخت. من نیز پیش از آنکه شیعه شوم، فقط شبکه‌های وهابیت را دنبال می‎کردم و دیگر اعضای خانواده هیچوقت پای صحبت کارشناسان این دست برنامه‎ها نمی‎نشستند. یک روز که عزم را برای گفتن حقیقت شیعه جذب کردم، به منزل آمدم و همه بودند. تلویزیون را روشن کرده و شبکه‎ای از اهل سنت که غالبا کارشناسان و مجریان افراطی در آن مقابل دوربین می‎رفتند را انتخاب کردم. این بار فردی به نام «ملازاده» در حال صحبت بود و فحش های رکیک به شیعیان و نظام حاکم ایران می‎داد. پدرم سریعا سر برگرداند و پرسید این چه شبکه‎ای است؟ گفتم شبکه اهل سنت. گفت این کارشناس کیست؟ پاسخ دادم از علمای بزرگ اهل سنت. با تعجب به من رو کرد و گفت این پیرو سنت است که اینگونه رهبر و مراجع ایران را به فحش و ناسزا بسته است؟ گفتم بله متاسفانه. سپس قرآن و کتب شیعه و سنی را آوردم. همانند همان روحانی مستقر در حرم امام رضا (ع(، ولایت حضرت علی (ع) را بر اساس قرآن و کتب معتبر اهل سنت برایشان اثبات کردم. آنها نیز با دیدن حق و حقیقت، شهادتین را گفتند و شیعه شدند.

از آن پس مشاهده آن شبکه‌ها در منزل قدغن شد؟
به چه شدتی (باخنده). یک روز همان شبکه را برای مشاهده واکنش خانواده انتخاب کردم. ناگهان صدای پدرم را شنیدم که فریاد زد شبکه را عوض کن، نمی‎خواهیم چهره این ملعون‏‌ها را ببینیم. وانمود کردم که نمی‎شنوم، پدرم با غضب نگاهی به من کرد و کابل تلویزیون را از پریز برق کشید!

چه شد که طلبگی را برگزیدید؟
با فعالیت در این عرصه می‎خواستم از شیعه و تشیع بیشتر بدانم. الان بیش از چهار سال است که لیاقت سربازی امام زمان (عج) را پیدا کرده‎ام.

کجا طلبه شدید؟
مشهد
چند سال آنجا بودید؟
یک سال. بعد از آن به خوزستان آمدم. تا به حال این مدت طولانی از خانواده دور نشده بودم. کمی سخت گذشت.

یک سالی که در مشهد بودید، حضور وهابیت را حس کردید؟
بله، باعث تاسف است که وهابیون در مشهد نمازجمعه نیز برگزار می‎کنند.

نمونه‎ای از اقدامات ضد شیعی آنها که برای خودتان مشهود بوده را بیان بفرمایید.

حدودا ساعت 1 بامداد یکی از شب‎های ماه مبارک رمضان عازم حرم امام رضا (ع) شدم. نمی‎دانم چطور بود که قسمت بازرسی ورودی حرم، زائران را آنطور که باید و شاید تفتیش نمی‎کرد. گویا دو تن از وهابیون نیز از این فرصت استفاده کرده و از دو ورودی مختلف به همراه اجزای تفکیک‌شده یک بمب دستی، وارد حرم می‎شوند. وقتی از قسمت بازرسی عبور می‎کنند، در محلی به هم می‎رسند و اجزای تفکیک‌شده آن بمب دستی که میان یکدیگر تقسیم کرده بودند را در کنار یکدیگر قرار می‎دهند. سپس خود را به ضریح رسانده و بمب دستی را به سمت آن پرتاب کردند. خیلی عجیب بود؛ به مدد حضرت علی بن موسی الرضا (ع) بمب عمل نکرد و روی زمین آرام گرفت. در همان لحظه یکی از زائران که صحنه را زیر نظر داشت، با گرفتن دست آن وهابی موجبات دستگیری‎اش را فراهم کرد اما تا وقتی که خدام خود را به آن وهابی برسانند، زائران کاملا از خجالت این فرد ملعون درآمدند. اینجاست که باید گفت با آل علی هرکه در افتاد، ور افتاد ...

در ابتدا گفتید که بدون اطلاع خانواده قصد سفر به عربستان را داشتید که پس از چند سال با دیدن شما در شبکه‎های ماهواره‎ای، از موقعیت مکانی‎تان مطلع شوند. اما در وصف حالت طلبگی که پس از شیعه شدن آن را انتخاب کردید گفتید که تا به حال یک سال از خانواده دور نبودید و احساس دلتنگی می‏‌کردید. گویا تغییر مذهب موجب تغییر احساسات نیز شده است؟
مقایسه جالبی کردید. تا به حال به این دو حسی که بیان کردید، فکر نکرده بودم. حالا که حالات قبل و بعد گرایش به تشیع را بررسی می‎کنم، انگار همینطور است که شما گفتید. پس از آنکه شیعه شدم، خانواده برایم اهمیت زیادی پیدا کرده بود چراکه مذهب تشیع چنین سفارش کرده است. در وهابیت آنقدر که علمایشان از تنبیه زن برای تربیت سخن به میان می‎آورند، اصلا از چگونگی گرم کردن کانون خانواده حرفی نمی‎زنند.

چه کسی در این میان از رفتن اهل سنت به دنبال حق و حقیقت جلوگیری می‎کند؟
وهابیت. همه جا وهابیون پای ثابت اینگونه شرارت‎ها هستند.

کسی که سُنی باشد، با رفتن به مجالس روضه امام حسین (ع) یا شنیدن ماجرای شهادت حضرت زهرا (س) حتما تحت تاثیر قرار گرفته و به شک می‎افتد. اینکه متحول نمی‎شود، کمی شک‌برانگیر نیست؟
همان که عرض کردم، تنها سلاح وهابیت شبهه‌افکنی است. آنان با طرح شبهات و توجیهات متعدد علیه تشیع، افکار اهل سنت را از مسیر اصلی منحرف می‎کنند.

مثلا چگونه شهادت امام حسین (ع) را توجیه می‎کنند؟
وهابیون از طریق بلندگوهای متعددی که صدای خود را به گوش اهل سنت می‎رسانند اعلام می‎دارند رفتن امام حسین (ع) به کربلا اشتباه بود و می‎خواست انتقام پسرعمویش مسلم بن عقیل را بگیرد. حتی ابن عباس نیز به امام حسین (ع) گفت که نرو ولی ایشان توجهی نکرد. یزید هم نمی‏‌خواست جنگی صورت گیرد ولی ناچار شد چراکه اگر امام حسین (ع) به شام می‎رسید، مردم بیشتری کشته می‎شدند. اینها هجویاتی است که وهابیون به خورد اهل سنت می‎دهند.

جهاد در سوریه که ساخته وهابیت است، به خوزستان هم نفوذ کرد؟
بله متاسفانه، چند نفر از استان ما برای عمل به فتوای جهاد عازم سوریه شدند.

الان که به مذهب شیعه قائل شدید، فتوای وهابیت را چگونه می‎بینید؟
واقعا مضحک است.

خودشان این موضوع را احساس نمی‎کنند؟
به یقین عرض می‎کنم که وهابیت یعنی یهودیت، آنهم یهودیتی که مورد تایید اسراییل است. اسراییل هم مخالف اسلام است. حالا خوب توجه کنید. اسراییل اگر بخواهد اسلام را بد جلوه دهد باید چه کند؟ باید اسلامی معرفی کند که غیرعقلانی بودنش برای همگان مشهود باشد. پس فرقه‌ای با نام وهابیت را به وجود می‎آورد تا با انجام اقداماتی همچون کشتار فجیعانه و صدور فتاوای مضحک - مثل حرام بودن فوتبال، حرام بودن رانندگی و ... - افکار مردم جهان را نسبت به اسلام مخدوش کند و درنتیجه اسلام‌هراسی را ترویج دهد.

اسطوره مبارزه با وهابیت در خوزستان کیست؟
آقای جزایری.

چطور؟
ایشان به شدت در مقابل تبلیغات وهابیون ایستاده است. الحمدلله امروزه در خوزستان وهابی نداریم که علنا فرقه خود را اعلام کند. همه آنها در منازل آن هم به صورت مخفیانه به تبلیغ می‎پردازند. آقای جزایری در برگزاری مجالس ایام فاطمیه، محرم و صفر اهتمام ویژه‎ای دارند و اکنون به گونه‌ای است که در ایام شهادت سراسر استان غرق در ماتم می‎شود.

بزرگ‌ترین ضعف برخی از اهل سنت را در چه می‎بینید؟
عدم مطالعه و تحقیق. متاسفانه اهل سنت یک‌طرفه قضاوت می‎کنند درصورتی که باید به عنوان یک انسان (نه شیعه و نه سُنی) کتب را در مقابل گذاشته و با هم مقایسه کنیم.

شبهاتی که زمانی خودتان مطرح می‎کردید را می‎خواهم بازخوانی کنم. با این تفاوت که شما امروز شیعه‎اید و باید رفع شبهه کنید.

بفرمایید.

شیعیان مشرک هستند و می‎بایست کشته شوند.

فرض را بر این می‏‌گذاریم که شیعیان مشرک هستند. این را هم می‎دانیم که مشرکان از سگ نجس‌تر هستند. چرا علمای وهابی وقتی شیعیان وارد مکه می‎شوند دستور به قتل آنان نمی‎دهند؟ اینطور که اگر شیعیان نجس (!) به خانه خدا وارد شوند، همه جا را نجس می‎کنند. وقتی با خود به عربستان ارز وارد می‎کنند مشرک و کافر نیستند، همین که از خانه خدا خارج می‎شوند، مشرک بوده و باید آنان را از دم تیغ گذراند؟ حالا که به شیعیان اجازه ورود به خانه خدا داده می‎شود پس نجس نیستند، پس کافر نیستند، پس اینگونه فتاوای وهابیون فقط وجهه سیاسی دارد، نه دینی.

شیعیان 12 خدا دارند.

اینکه شیعیان 12 خدا دارند یعنی خدای اولشان حضرت علی (ع)، خدای دوم امام حسن (ع)، خدای سوم امام حسین (ع) و الی آخر. اولا اگر شیعیان یکتاپرست نیستند، پس چرا به دور کعبه طواف می‎کنند؟ بروند به نجف، کربلا، مشهد و ... به دور حرم امامانشان طواف کنند. چرا چنین کاری نمی‎کنند؟ ثانیا امام علی (ع) که وهابیون می‎گویند خدای اول شیعیان است، دعایی دارد به نام دعای کمیل. در این دعا که شرح حال امام اول شیعیان است آمده که الهی أنا عبدک الحقیر الضعیف. مگر خدا نیز خدا دارد؟ از اول خلقت انسان تا کنون هیچ قومی نگفته که خدای من نیز خدا دارد چراکه اگر اینگونه باشد، خدای نهایی را می‎پرستد. پس اصلا عقلانی نیست.

علمای شیعه از مردم خمس می‎گیرند در حالی که هیچ کجای قرآن نیامده است، پس حرام‌خوارند.

سوره انفال، آیه 41 می‎فرماید «وَ اعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَیْ‌ءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی الْقُرْبَی وَ الْیَتَامَی وَ الْمَسَاکِینِ وَ ابْنِ السَّبِیلِ إِنْ کُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَ مَا أَنْزَلْنَا عَلَی عَبْدِنَا یَوْمَ الْفُرْقَانِ یَوْمَ الْتَقَی الْجَمْعَانِ وَ اللَّهُ عَلَی کُلِّ شَیْ‌ءٍ قَدِیرٌ؛ بدانید هر گونه غنیمتی به دست آورید، خمس آن برای خدا، برای پیامبر، برای ذی‌القربی و یتیمان و مسکینان و واماندگان در راه (از آنها) است؛ اگر به خدا و آنچه بر بنده خود در روز جدایی حق از باطل، روز درگیری دو گروه (با ایمان و بی ‏ایمان) (روز جنگ بدر) نازل کردیم، ایمان آورده‏‌اید و خداوند بر هر چیزی تواناست».

افراطیون در هر مذهبی وجود دارند. در این گفتگو از افراطیون اهل سنت بسیار سخن گفتیم، شبکه‎هایی در فضای ماهواره‎ای فعالیت می‎کنند که به اسم شیعه، تیشه به ریشه تشیع می‌زنند.

بله، دقیقا به یاد دارم که شبکه‌های وهابی از اهانت‎های شبکه‎های شیعه‎نما به اهل سنت سوء استفاده ابزاری می‎کردند تا مردم سُنی از شیعیان کینه به دل بگیرند و به سوی وهابیت سوق پیدا کنند.

زمانی که تحت تاثیر افکار وهابیت بودید، کلیپ مراسم‎های جشن مرگ خلیفه دوم به شما می‎رسید؟
بله، شبکه وهابی وصال به صورت مداوم این کلیپ‌ها را پخش می‎کرد تا تمام پیروان خلفا را تا سرحد جنون نسبت به شیعیان، کینه‌توز کند.

در این امر موفق هم بودند؟
صد در صد. نمونه بارز تاثیرپذیری، خود بنده هستم که به خاطر همین کینه‎ای که از شیعیان داشتم، می‎خواستم در شبکه‎های ماهواره‎ای علیه شیعیان صحبت کنم. به عبارت دیگر، هر کجای دنیا که قرار باشد پیروان اهل سنت و وهابیت را علیه شیعیان بشورانند، کافی است یکی از ویدئوهای مراسم عمرکشون را پخش کنند، دیگر نیازی به توضیحات نیست، خودش شیعه مورد نظر را به فجیع‌ترین شکل ممکن از بین خواهد برد (!).

گویا مسلمانان وهابی(!) شبهه‎ای درمورد نماز شیعیان نیز وارد کرده‎اند؟
بله. با یکی از وهابیون مناظره‎ای داشتم که گفت شما شیعیان پس از هر نماز سه مرتبه می‏‌گویید خان الامین. دلیل را جویا شدم که گفت، شما جبرئیل را خائن می‎دانید چون وحی را به علی (ع) نداد و به پیامبر (ص) داد! گفتم بیا نماز بخوانم ببین خان الامین می‎گویم؟ گفت خیر، در کتاب‎هایتان نوشته شده است. گفتم کدام کتاب؟ گفت در کتب سری‎تان! گفتم شما نیز پس از هر نمازتان سه مرتبه الشیطان ربّی و ربّ آبائی را زمزمه می‎کنید. خود را به در و دیوار می‎زد که کذب محض است و اینها ساخته دست دشمنان ماست، بیا نماز بخوانم تا به یقین برسی. گفتم می‎خواهی تظاهر کنی چون در کتاب‎هایتان این مطلب وجود دارد. گفت سریعا آدرس بده، در کدام کتاب؟ گفتم در کتب سری‎تان ...!

تا به حال واسطه شیعه شدن کسی شده‎اید؟ البته به غیر از خانواده.

من با بسیاری از اهل سنت و وهابیون به مناظره نشسته‎ام. به یقین عرض می‎کنم که همه شبهاتشان را پاسخ دادم ولی حرفی برای گفتن در مقابل سوالاتی که از کتب خودشان مطرح می‏‌کردم نداشتند. با این حال به جای اینکه به دنبال حق باشند و راه حقیقت را پیش بگیرند، بر تعصبات خود پافشاری می‎کنند. به همین دلیل فقط توانستم یک بار واسطه خیر شوم و یکی از آنها که انسان منطقی بود را به مذهب تشیع سوق دهم.

بی‎صبرانه مشتاق شنیدن این ماجرا هستیم.

سال گذشته برای حفظ قرآن کریم به شیراز سفر کرده بودم. در ترمینال بودم که برای اقامه نماز به نمازخانه رفتم. متوجه نماز خواندن یکی از افراد شدم که بدون مهر اقامه کرده بود. فهمیدم که سنی است. برای چگونگی شروع بحث به فکر فرو رفتم که خداوند عنایت کردند و از وی پرسیدم برایتان مهر بیاورم؟ گفت نه متشکرم. پرسیدم تعارف می‎کنید؟ گفت نه عزیزم نیازی نیست. گفتم واضح است که تعارف می‎کنید چون بدون مهر که نمی‎توان به نماز ایستاد. گفت مذهب من با شما متفاوت است، من سنی هستم. گفتم سنی چیست؟ با مذهب ما شیعیان متفاوت است؟ با این مقدمه وارد بحث شدیم. تمام کتاب‌هایم را باز کردم. از قرآن و معتبرترین کتب اهل سنت برایش دلیل و مدرک آوردم. انسان بسیار منطقی بود. کم و بیش قانع می‎شد. در آخر، روضه حضرت زهرا (س) و چگونگی شهادت این بهانه خلقت را تعریف کردم. در نهایت، با علم و یقین به حقانیت شیعه پی برد و شهادتین را بر لب جاری کرد. پیش از خداحافظی نیز نحوه وضو ساختن از منظر شیعه و چگونگی اقامه نماز را به او تعلیم دادم و رفت.

واسطه عاقبت به خیر شدن یکی از مخلوقات خداوند، چه احساسی دارد؟
هرگز قابل توصیف نیست.

بزرگ‎ترین خواسته‎ای که از اهل‎بیت (ع) دارید چیست؟
به آدمیت برسم.

حرف دل؟
به حرم هر کدام از ائمه معصومین (ع) که مشرف می‎شوم عرض می‎کنم "حالا که مرا خریدید، به راحتی آزادم نکنید. اجازه دهید لذت نوکری کردن شما برایم مادام‌العمر باشد". شکر خدا تا کنون هرچه طلب کردم، مرحمت فرمودند. از امام رضا (ع) کربلا خواستم، برات این سفر را امضا کردند و اربعین گذشته رهسپار سرزمین عشق شدم. در کربلا هم از اربابم حسین بن علی (ع) خواستم عقیده‎ام را نسبت به مذهب غنی تشیع افزایش دهد و یاری‌ام دهد تا این ندای حق را به گوش همگان برسانم

 

 حوزه‌نیوز

فرقه وهابیت چگونه پایه‌گذاری شد و تفاوت‌ وهابیون با اهل‌تسنن چیست؟ + تصاویر

آیا وهابیت یک فرقه دست‌ساز است؟ آیا اصولا ارتباطی میان این فرقه با اسلام وجود دارد؟ فرق وهابیت با اهل سنت چیست؟ آیا وهابیت فقط با شیعیان سر ناسازگاری دارد؟ برای آشنایی با این فرقه ساخت انگلیس با گزارش ویژه مشرق همراه شوید.
گروه گزارش ویژه مشرق - اهل سنت به چهار شاخه اصلی حنفی، حنبلی، شافعی و مالکی تقسیم می‌شوند که به مرور زمان برخی از این شاخه ها به ده‌ها زیرشاخه تقسیم شده و هر کدام برای خود به مسلکی جداگانه با عقایدی خاص تبدیل شدند. وهابیت نیز یکی از فرقه‌هایی است که خود را منتسب به حنبلی‌ها می‌دانند؛ بدین معنی که وهابیت بسیاری از اعتقادات خود را از احمد بن حنبل و آراء و عقاید وی گرفته‌اند. با این حال بسیاری از علمای حنبلی نیز وهابیت را فرقه‌ای جدا از خود قلمداد کرده و از نزدیکی به آن خود را مبرا کرده‌اند.

الف- پیشینه فکری و سیاسی وهابیت؛

1.1.احمد بن حنبل(241-164ه.ق):

احمدبن حنبل، موسس و بانی فرقه حنبلی و از رهبران فکری اصحاب حدیث به شمار می‌آید که در ربیع الاول 164ه.ق در بغداد بدنیا آمد. وی نه تنها طریقه اصحاب حدیث را از پیشینیان به ارث برد، بلکه آن را احیا کرد و با تعالیمی که عرضه داشت، برای تنظیم مبانی فکری آنان کوشش کرد. از همین رو پس از او اصحاب حدیث بیش از هرکس به گفته‌ها و نوشته‌های وی در تأیید افکار خویش استناد جسته‌اند.

احمد را باید به میانجیگری شاگردش ابن تیمیه، پیشرو مذهب وهابی و تا حدی الهام‌بخش نهضت مذهبی و محافظه‌کارانه سلفیان نامید. احمد بن حنبل فقیهی کثیرالسفر بود و در طلب علم و حدیث به شام، حجاز، یمن، کوفه و بصره سفر می‌کرد و احادیث بسیار گرد آورد و آنها را در مجموعه‌ای بنام مسند ابن حنبل فراهم آورد. احمد در فقه و حدیث، استادان بسیاری داشت، به طوری که ابن خلکان وی را یکی از اصحاب و شاگردان خاص امام شافعی می‌داند.

ابن حنبل سخت از پذیرش اعتقاد به مخلوق بودن قرآن که آن را مخالف سنت می‌دانست، امتناع کرد. او معتقد بود که این ترکیب حروف و اصوات به همین شکل فعلی در عالم ازل ثابت و به ذات خداوند قائم بود. وبنابراین، به قدیم بودن و غیرمخلوق بودن قرآن معتقد بود.

آرامگاه محمد ابن حنبل

هیئت استفتای دائمی وهابیان: «بنای بر قبور بدعت منکر است

که در آن غلو در تعظیم صاحب قبر، راهی بسوی شرک است و باید تخریب شود»

همزمان با خلافت متوکل در 232ه.ق وضع اصحاب حدیث یکباره تغییر کرد و به علت هواداری خلیفه از آنان و مبارزه با معتزلیان، طبیعی می‌نماید که احمد نیز در دستگاه خلافت عزتی یافته باشد. امامت احمد در عقاید در عصر متوکل سبب شد که سایر فرقه‌های اهل حدیث، تحلیل روند و نام و نشانی از آنان باقی نماند. به خصوص که خلفای عباسی، از متوکل به بعد، حمایت کامل خود را از احمد و شاگردان او دریغ نکردند و آنچه را احمد در عقاید و احکام گفته بود، دربست پذیرفتند. طبعا محدثان دیگر که غالبا زندگی آنان از طریق حکومت‌ها اداره می‌شد، ناجار به ترک روش خود شدند و بر اثر کتمان عقیده، به تدریج نابود گشتند.

ابن حنبل پس از 77 سال زندگی در دوازدهم ربیع الاول 241ه.ق پس از یک دوره بیماری نه روزه در بغداد درگذشت و جسد وی را در مقبره باب حر به خاک سپردند. تاریخ زندگانی وی، گواهی می‌دهد که مقاومت احمد در راه عقیده‌اش، عواطف مردم را به سوی او جلب کرد و به تدریج میان اهل سنت به مقام امامت در عقیده رسید و توانست عقاید اهل تسنن را طبق روایتی که نزد او معتبر بود منتشر سازد. مکتبی که وی بانی آن شد به نام خود وی «حنبلی» نام گرفت.

حدیث‌گرایی این گروه در عقاید و فقه و پذیرش اخبار وارده، سبب نفی هرگونه عقل‌گرایی، ضدیت با رأی و مخالفت با هرگونه چند و چون در احادیث موجود شد.

در واقع، نسل نخست اهل حدیث از استنباط‌های فقهی پرهیز می‌کردند و بطور عمده خود را محدث می‌شناختند. این مسئله در مورد احمد بن حنبل، پیشوای حنابله، کاملا صادق است. به مرور اهل حدیث در دیدگاه‌های خود حنبلی شدند.(حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت، شناخت عربستان، نشر مشعر، بی تا، بی جا،ص108)

1.2.ابن تیمیه:

احمدبن تیمیه، در دهم ربیع الاول 661ه.ق پنج سال پس از سقوط خلافت عباسیان در بغداد، در یکی از مناطق شام به نام حرّان متولد شد. این شهر در سال‌های پیش از تولد وی و در دوران کودکی‌اش مورد هجوم مغولان قرار گرفت. بنابراین، مردم شهر از جمله عبدالحلیم پدر ابن تیمیه مجبور شدند شهر را به قصد دمشق ترک کنند.

احمد بن تیمیه به عنوان فقیه، محدث و متکلم حنبلی، ضد هر آزاد اندیشی و نوگرایی قیام کرد و اقدامات وی باعث انحطاط و عقب‌ماندگی بیش از پیش مذهب حنبلی شد. در مناظرات فخر رازی درباره مذاهب اهل سنت از عصر ابن تیمیه به دوره انحطاط و سستی گرفتن تفکر فلسفی و استدلال منطقی و قرن روی آوری مسلمانان اعم از اهل شیعه و اهل سنت به ظواهر دین و توجه سطحی به معارف خشک و مذهبی یاد شده است.

از مهمترین مواردی که علما بر ابن تیمیه ایراد گرفته‌اند، عبارت بود از:

1. برای خداوند جسم قائل شده است.

2. ذات خداوند را بسان اجسام، مکان‌دار دانسته است.

3. خداوند را به اجسام و مخلوقات تشبیه کرده است.

4. عظمت معنوی پیامبر را پس از رحلت وی انکار کرده است.

5. زیارت و شفاعت پیامبر و اولیا و صلحا را انکار کرده است.

6. به اصحاب پیامبر اهانت کرده است.

7. مهمتر از همه اینکه تمام مسلمانان را کافر خوانده است.

سلفیه که پیشوای ایشان ابن تیمیه است، می‌گفتند: هر عملی که در زمان پیامبر اسلام وجود نداشته و انجام نمی‌شده است، بعدا نیز نباید انجام بشود. ابن تیمیه از این اصل کلی سه قاعده دیگر استخراج و استنتاج کرد:

1. هیچ فرد نیکوکار یا دوستی از دوستان خدا را نباید وسیله‌ای برای نزدیک شدن به خداوند قرار داد،

2. به هیچ زنده یا مرده‌ای نباید پناه برد و نباید از هیچ‌کس یاری خواست،

3. به قبر هیچ پیغمبر یا فرد نیکوکاری نباید تبرک جست و نباید تعظیم کرد.

1.3.محمد ابن عبدالوهاب:

هرچند با مرگ ابن تیمیه، دعوت سلفی‌گری و احیای مکتب سلفی در عقاید به فراموشی سپرده شد، اندیشه او، در لابلای کتاب‌ها و گوشه کتابخانه‌ها باقی ماند تا روزی که محمد ابن عبدالوهاب نجدی ظهور کرد و به نبش قبر آثار دفن شده و فراموش شده او پرداخت و گفته‌ها و نوشته‌های او را با بیان فریبنده برای مردم مطرح ساخت.

محمد ابن عبدالوهاب، در سال 1115 ه.ق در شهر عینیه تولد یافت. جد وی فردی به نام "شولمان قرقوزی" از نسل یهودیان ترکیه به نام "یهود دوغه" بود. این گروه با سابقه یهودیت به اسلام گرویدند و به ظاهر مسلمان شدند، تا شاید در حکومت عثمانی ترکیه نفوذ کنند یا شاید هم اسلام را به صورتی دیگر مشکوک و مشوش سازند.

جد محمد ابن عبدالوهاب، فردی به نام "شولمان قرقوزی" از نسل یهودیان ترکیه نام "یهود دونمه" بود.

شولمان جد عبدالوهاب، در شهر بورسا به خرید و فروش هندوانه و خربزه مشغول بود. اما چون از شغلش راضی نبود، همانند برخی دیگر از یهودیان مسلمان شده به تجارت دین و دین‌فروشی متمایل می‌شود. او تصمیم می‌گیرد که به سلک علمای دین در بیاید و به صورت رسمی عالم دین شود تا نفوذ و مقامی یابد. او رهسپار سوریه شده اما پس از مطرح کردن مسائل جدید و شناخته شدن، طرد می‌شود و مجبور می‌شود تا از آنجا به مصر، سپس مکه و بعد به مدینه برود. پس از اخراج شدن از مدینه، رهسپار نجد می‌شود و در آنجا کاملاً ماهیت خود را مخفی کرده و خود را به عنوان "سلاله" از قبیله "ربیعه" جا زده و نام عربی سلیمان را برای خود برمی‌گزیند.

پدر محمد در شهر عینیه امور شرعی، قضایی و تدریس را بر عهده داشت. محمد از کودکی به مطالعه کتب تفسیر و حدیث و عقاید سنت علاقه داشت و فقه حنبلی را نزد پدرش که خود از علمای حنبلی محسوب می‌شد، فرا گرفت.

عبدالوهاب به تحصیل علوم دینی می‌پردازد و به شغل قضاوت مشغول می‌شود. محمد فرزند عبد الوهاب پس از پایان دروس مقدماتی برای تحصیل راهی مدینه می‌شود. در دوران تحصیل در مدینه گه گاه مطالبی بر زبانش جاری می‌شد که از عقاید خاصی حکایت داشت. به طوری که اساتید وی نسبت به آینده‌اش نگران شده و می‌گفتند اگر او خود به تبلیغ دین بپردازد گروهی را گمراه خواهد کرد. پس از مدتی به بصره سفر نمود و در آنجا عقاید و رسومات اسلامی مردم را به سخره گرفت و به قدری بر این عمل خود پافشاری کرد که اهل بصره او را از شهر اخراج کردند. غالب شرح‌حال‌نویسان درباره محمد بن عبدالوهاب یادآور می‌شوند که از همان جوانی سخنان زننده‌ای از او شنیده می‌شد و ‌غالباً به مطالعه زندگی‌نامه کسانی که مدعی نبوت شده بودند مانند مسیلمه کذاب و سجاج و اسود و عنسی و طلیحه اسدی علاقه خاصی داشت.

محمد از دوران نوجوانی و جوانی، به مطالعه زندگی نامه مدعیان دروغین نبوت

همچون مسیلمه کذاب، سجاع، اسود عنسی و طلیعه اسدی، علاقه خاصی نشان می‌داد و عقاید و رسوم اسلامی مردم را به سخره می‌گرفت.

استادان او از همان دوران کودکی آثار گمراهی، سستی عقل و عقب‌ماندگی دِماغی و تفکری را در او یافتند. پدر او عبدالوهاب در فرزندش احساس انحراف و ضلالت می‌کرد و پیوسته او را سرزنش کرده و مردم و خانواده‌اش را از او بر حذر می‌داشت.

محمد ابن عبدالوهاب، در جامعه قبیله‌ای و عشیره‌ای نجد نشو و نمو یافت و به علت عقاید حنبلی پدرش و نیز شغل وی که قضاوت و تدریس بود، به مطالعه فقه حنبلی و کسانی که در این‌باره اقداماتی انجام داده بودند، بویژه ابن تیمیه و شاگردش ابن قیم و همچنین ابن عبدالهادی علاقه‌مند شد. لذا به دنبال کسب آگاهی بیستر از آراء و عقاید اشخاص مذکور و نیز اطلاع از جو فرهنگی، اجتماعی و سیاسی شام و عراق که تحت حاکمیت امپراتوری عثمانی قرار داشتند به آن مناطق سفر کرد.

سفر ابن عبدالوهاب به ایران و تاریخ آن در منابع تاریخی اواسط قرن دوازدهم هجری قمری، به وضوح آمده است. میرزا ابوطالب اصفهانی هم که تقریبا معاصر محمد ابن عبدالوهاب بود، به مسافرت او به اصفهان و تحصیل علم و حکمت در آن شهر و رفتن وی به اکثر بلاد عراق و خراسان تا سرحد غزنین اشاره کرده است. نکته جالب در این سفر آن است که شیخ محمد ابن عبدالوهاب حکمت شرق و ساختن تفنگ و قسمتی از فنون جنگ را فرا گرفته است. شاید بتوان این نظریه را در اینجا مطرح ساخت که غرض اصلی ابن عبدالوهاب از سفرهایی که به مناطق و نواحی تحت سلطه امپراتوری عثمانی و نیز ایران داشته، پی بردن به میزان قدرت و تسلط آن امپراتوری بر مناطق تحت حاکمیتش و نیز وضعیت موجود در ایران بوده است تا با آگاهی از این جریان در آینده به سهولت بتواند به اندیشه‌هایش جامه عمل بپوشاند.

آغاز مأموریت جاسوس‌های انگلیسی در دولت‌های اسلامی

در سال 1710 میلادی وزارت مستعمرات انگلیس به 9 نفر از افراد کاردان و زیرک ماموریت داد تا برای جاسوسی در دولت‌های اسلامی بروند، از انها فقط پنج نفر به لندن بازگشتند که یکی از انها فرد خبره‌ای به نام «همفر - Hempher» بود. ماموریت او در کشور ترکیه بود همفر به ترکیه امد و نامش را محمد گذاشت و بسیاری از مسائل و علوم اسلامی و قرآن را فرا گرفت.

دومین بار او به عراق رفت. در این سفر با محمد ابن عبد الوهاب ملاقات نمود و چون دانست که عبدالوهاب جوانی جاه‌طلب و از خود راضی است و از مذهب و اعتقادات مسلمانان عیب‌جویی می‌کند، بسیار خوشحال شد و اطمینان یافت که دو وظیفه‌ای که دولت بریتانیا به او محول کرده بود را به وسیله او عملی نماید. اولین دستور‌، شوراندن مردم در مقابل دولت عثمانی و دومین دستور فتنه‌انگیزی بین مسلمانان با تاسیس مذهبی جدید بود.

همفر از آن پس با محمد ابن عبد الوهاب بسیار صمیمی شد و با او در مورد مسایل مختلف بحث می‌کرد و هر کجا که محمد ابن عبد الوهاب بر خلاف مذاهب نظر می‌داد او را تشویق می‌کرد.

همفر به دروغ به محمد ابن عبدالوهاب گفت: خواب دیده‌ام پیغمبر بر منبری نشسته و برای علما سخنرانی می‌کرد در آن هنگام شما ((محمد ابن عبدالوهاب)با سیمائی نورانی وارد شدی و پیغمبر از جای خود برخاست و تو را به اغوش کشید و بر پیشانی‌ات بوسه زد و گفت: ای محمد‍! تو وارث حقیقی من در تمام امورات دینی و دنیوی مسلمین می‌باشی. و تو در آن لحظه گفتی: یا رسول‌الله من نمی‌توانم علم و عقیده خود را برای مردم بر ملا کنم و از شر مردم می‌ترسم. پیامبر فرمود: ای محمد! تو از شناختی که بر خویشتن داری برتر هستی و هیچ ترسی به خود راه نده.

محمد ابن عبدالوهاب بعد از شنیدن این دروغ بدون آنکه فکری کند خوشحال شد و بعد از آن بر تاسیس مذهبی جدید مصمم گشت. همفر، محمد ابن عبدالوهاب را به حالتی که دلخواه انگلیس بود در آورد. وزارت مستعمرات انگلیس به همفر دستور داد تا 6 مورد دیگر را در مغز محمد بگنجاند تا او این موارد را دیر یا زود بین مردم اجرا کند:

1. فتوا دهد کسی که مذهب محمد ابن عبدالوهاب را نپذیرد کافر شده و جهاد با او فرض خواهد شد

2. تخریب خانه خدا

3. شوراندن اعراب علیه حکومت عثمانی

4. انهدام گنبدهای بار گاه اولیاء

5. ایجاد هرج و مرج در سرزمین‌های اسلامی

6. چاپ قرآن تحریف‌شده

همفر توانست چهار مورد را در افکار محمد ابن عبدالوهاب جای دهد و در دو مورد ناموفق بود. انهدام خانه خدا و تغییر قرآن، زیرا محمد ابن عبدالوهاب از اجرای این دو مورد بسیار می‌ترسید.

تاسیس فرقه وهابیت و وجه تسمیه آن

محمد ابن عبدالوهاب به همراه محمد ابن سعود از سال 1143ه.ق مذهب تازه‌ای را تاسیس کرد. در اینجا ضروری است وجه تسمیه، واژه وهابی برای فرقه ساختگی محمد ابن عبدالوهاب روشن شود. کلمه وهابی از نام پدر موسس فرقه وهابی یعنی عبدالوهاب گرفته شده است، اما خود وهابیان این نسبت را صحیح نمی‌دانند.

سید محمود شکری آلوسی از طرفدارن وهابیت می‌گوید: نسبت وهابی را دشمنان وهابی‌ها به ایشان اطلاق کرده‌اند. این نسبت صحیح نیست، بلکه باید به محمد که نام پیشوای ایشان است، نسبت داده شود و به آنان محمدیه بگویند....احمد امین، نویسنده معروف مصری، در این باره می گوید: محمد ابن عبدالوهاب و پیروانش خود را موحدین می‌نامیدند و نام وهابی را دشمنانشان بر آنها اطلاق کردند. سپس این نام بر زبان‌ها افتاد.... خود وهابیان، فرقه وهابیت را مذهب تازه‌ای نمی‌دانند بلکه می‌گویند این مذهب، سلف صالح است و از این رو، خود را سلفیه می‌نامیدند... علت اینکه خود را سلفیه می‌نامیدند این بود که مدعی بودند در اعمال و افعال و معتقدات خود تابع سلف صالح یعنی اصحاب پیامبر اکرم و تابعین هستند.

محمد ابن عبدالوهاب به همراه محمد ابن سعود از سال 1143ه.ق مذهب تازه ای را تاسیس کرد.

فرقه وهابیت از مذهب حنبلی پدیدار شد و همه پیشوایان وهابیت و بطور کلی عموم کسانی که از ابتدا زیارت قبور و توسل و استغاثه به پیامبر اعظم(ص) را منع کرده‌اند، از علمای حنبلی بوده‌اند. ابو محمد بربهاری، ابن بطه، ابن تیمیه و شاگردش ابن قیم و محمد ابن عبدالوهاب همه از علمای حنبلی محسوب می‌شدند و به همین علت وهابیان از ابتدا خود را حنبلی می‌دانسته و هنوز هم خود را پیرو احمد ابن حنبل می‌دانند.محمد بن عبداللطیف، یکی از نوادگان محمد ابن عبدالوهاب می‌نویسد:«مذهب ما مذهب احمد ابن حنبل است».

میزان پیشروی وهابیت و حکومت ابن سعود از آغاز جریان وهابیت در عربستان

ب- پیشگویی پیامبر از ظهور وهابیت؛

با مراجعه به روایات نبوی که در اصح کتب اهل سنت آمده پی می‌بریم که پیامبر اکرم(ص) از ظهور وهابیان در میان امت خود پیشگویی کرده است.

بخاری در صحیح خود از رسول خدا نقل کرده که فرمودند:«مردمانی از طرف مشرق زمین خروج کنند که قرآن می‌خوانند ولی از حنجره‌های آنان تجاوز نمی‌کند، آنها از دین خارج می‌شوند همانگونه که تیر از کمان خارج می‌گردد. نشانه آنان تراشیدن سر است».

قسطلانی می‌گوید:«مقصود از طرف مشرق جهت شرق مدینه همانند سرزمین نجد و مابعد آن است». می‌دانیم که نجد مرکز وهابیان و موطن اصلی آنان بود که از آنجا به دیگر شهرها منتشر شدند. همچنین تراشیدن موی سر و بلند گذاشتن ریش از شعارها و نشانه‌های آنان است. زینی دحلان که معاصر ظهور وهابیان بوده می‌نویسد: «احتیاجی به تألیف در رد وهابیان نیست، بلکه در رد آنها کفایت می‌کند گفتار رسول خدا که فرمود: نشانه آنان تراشیدن سر است؛ زیرا از بدعت‌گزاران کسی به جز وهابی‌ها چنین تشابهی ندارند».

ج- تشابه وهابیت و خوارج؛

ظاهرا اولین کسی که به شباهت اندیشه‌ها و عقاید محمد ابن عبدالوهاب با خوارج توجه کرد، برادرش شیخ سلیمان نجدی بود. او در پرتو همین توجه خطاب به برادرش می‌گوید: «ابن عباس خطاب به مسلمانان می‌گفت: همانند خوارج نباشید که آیات نازل شده درباره مشرکان را به مسلمانان تأویل می کردند و با این جهالت عالم مآبانه، خون مسلمانان را می‌ریختند، اموالشان را غارت می‌کردند و پیروان سنت پیامبر را به گمراهی نسبت می‌دادند. پس بر شماست که موارد نزول قرآن را به طور دقیق تشخیص دهید...».

در ذیل به بررسی وجوه مشترک هر دو گروه می پردازیم.

1.1.کج اندیشی و فهم نادرست از دین:

خوارج با برداشت انحرافی از قرآن و فهم نادرست از دین، استدلال به ظاهر آیه شریفه «..إن الحکم إلّا لله...»(انعام:57) می‌نمودند و قائل بدین بودند که حکومتی جز حکومت خدا نیست. به همین دلیل، حکمیت در صفین را باطل و عین کفر پنداشتند. همچنین خوارج، آیاتی را که درباره کافران و مشرکان نازل شده بود، شامل مسلمانان و مومنان می‌دانستند.

وهابیت نیز درخواست شفاعت، استغاثه، توسل و نذر را برای غیر خدا جایز نمی‌دانند و آن را بدعت در دین قلمداد می‌نمایند. همچنین وهابی‌ها با استدلال به آیاتی که درباره کافران و مشرکان وارد شده است، مومنان و مسلمانان را مشرک و کافر قلمداد می‌کنند. در حالی که طبق نص صربح قرآنی و روایی، مسلمین می‌توانند پیامبران و اولیای الهی را شفیع خود قرار دهند و به آنها متوسل شوند. دکتر عبدالملک سعدی می‌گوید: «هرگاه کسی بگوید: أللهم إنّی توسلت إلیک بجاه نبیّ أو صالح؛ کسی نباید در جواز آن شک کند؛ زیرا جاه همان ذات کسی نیست که به او توسل شده، بلکه مکانت و مرتبه او نزد خداوند است. این حاصل و خلاصه اعمال صالح او است. خداوند متعال در مورد حضرت موسی می‌فرماید: «و کان عند الله وجیها: و نزد خدا آبرومند بود...»»

1.2. ستیز با مسلمانان و دوستی با کافران:

یکی دیگر از شباهت‌های وهابیت به خوارج، کشتن مسلمانان و جهاد علیه آنان و وانهادن کفار و مشرکان و دوستی با آنان است. خوارج معتقدند می‌توان دارالاسلام را در صورتی که ساکنان آن مرتکب گناه کبیره شوند، دارالحرب نامید. لذا خوارج، مسلمانان را به خاک و خون می‌کشیدند و اموال آنان را به غارت می‌بردند و ناموس آنها را بر خود حلال و مباح می‌شمردند. پیامبر اسلام در روایتی درباره خوارج می‌فرماید: « آنان مسلمانان را می‌کشند و بت‌پرستان را به حال خود رها می‌کنند». عبدالله بن عمر در وصف خوارج می‌گوید: «اینان آیاتی را که در شأن کفار نازل گشته می‌گرفتند و بر مومنین حمل می‌نمودند». در هیچ تاریخی نقل نشده است که وهابیان با کافران بجنگند یا مشرکی را بکشند. کافی است کشتار مردم کربلا، طائف، یمن، حجاز و ... را از نظر بگذرانیم. هیأت فتوای وهابیان می‌نویسد: «به ازدواج درآوردن دختران اهل سنت به فرزندان شیعه جایز نیست، و در صورت وقوع آن، نکاح باطل است؛ زیرا آنچه از شیعه معروف است این که آنان اهل بیت را صدا زده و به آنها استغاثه می‌کنند و این شرک اکبر است». این در حالی است که آنها ازدواج با اهل کتاب را جایز می‌دانند و می‌گویند:« جایز است برای مسلمان که با زن یهودی یا نصرانی ازدواج کند در صورتی که محصنه بوده و آزاد و عفیف باشد».

1.3.مقدس مآبی و قشری گری:

خوارج مردمانی بسیار قشری، کوتاه‌نظر بودند، به‌گونه‌ای که از خوردن تک خرمایی افتاده سر راه اجتناب می‌ورزیدند و آن را حرام می‌دانستند. از مشخصه‌های ظاهری خوارج این بود که سرهایشان را می‌تراشیدند و عده‌ای از مردم به آنها «سر تراشیدگان» می‌گفتند. وهابیان نیز سرهای خود را می‌تراشند و حتی زنان را مجبور می کنند که سرهایشان را بتراشند.

تفاوت وهابیت و اهل سنت // آماده ارسال // رفعت نژاد

1.4. ظاهر گرایی:

خوارج در شبهه‌ها و باورهای انحرافی‌شان، به ظاهر برخی از آیات استناد جسته‌اند. وهابیان نیز از ظاهر آیات قرآنی برداشت‌هایی می‌کنند که هیچ انسان خردمندی نمی‌تواند آنها را بپذیرد، مانند: اعتقاد به جسمیت خداوند یا تفسیر ظاهربینانه عرش، قلم، لوح، کرسی، برزخ، رویت خداوند و نسبت دادن دست و پا و اعضا و جوارح داشتن به خداوند و ده‌ها مطلب دیگر.

د- اختلاف نظرهای وهابیت و اهل سنت؛

1.  به اعتقاد وهابیان هرگاه کسی شهادتین را بر زبان جاری کند، ولی بدان عمل نکند ارزشی ندارد و چنین کسی کافر و مشرک است و خون و مال او حلال است. در مقابل مسلمانان همگی بالاتفاق معتقدند که هرکس شهادتین را بر زبان جاری کند مال و خونش محفوظ و محترم است.

2. وهابیان به اصل اجتهاد آزاد معتقد هستند و تقلید از مذاهب چهارگانه را لازم نمی‌دانند، بلکه بر خلاف آن مذاهب اجتهاد می‌کنند. محمد ابن اسماعیل صنعانی از معاصران ابن عبدالوهاب و از بنیانگذاران مذهب وهابیت می‌نویسد: فقهای مذاهب اربعه اجتهاد بر خلاف آن مذهب را جایز نمی‌شمارند ولی این سخنی است نادرست که جز شخص جاهل و نادان لب به آن نمی‌گشاید.

بنابراین، وهابیان بر خلاف مذاهب چهارگانه (حنفی، مالکی، حنبلی و شافعی) قائل به انفتاح باب اجتهادند و حرف فقه‌های مذاهب چهارگانه را که می‌گویند اجتهاد بعد از چهار مذهب جایز نیست، باطل می‌شمارند.

3.   وهابی‌ها با استدلال به ظاهر برخی آیات و روایات، جسم و جهت برای خداوند اثبات کرده و به رویت حسی خداوند قائلند. در مقابل علمای اهل سنت، اعتقاد به تجسم خدا و رویت حسی خداوند را جایز نمی‌دانند.

4 .  محمد ابن عبدالوهاب معتقد بود که تمام اعمال مسلمانان به حد شرک رسیده است و از این رو، وی مسلمانان سنی و شیعه‌ای را که دیدگاه‌های او را قبول نداشتند تکفی می‌کرد؛ در صورتی که ائمه اهل سنت به ویژه ابوحنیفه، تکفیر اهل قبله را جایز نمی‌شمارند.

5.  وهابیان زیارت قبر انبیا و اولیا و سفر به قصد زیارت قبور آن بزرگواران را حرام می‌دانند، ولی مذاهب چهارگانه بالاترین ثواب را برای زیارت قبر نبی و مسافرت برای آن قائلند.

6. سوگند دادن خداوند به حق مقام اولیا از نظر وهابی ها حرام و موجب شرک است، ولی حنفی‌ها و شافعی‌ها این امر را مکروه و نه حرام و شرک می‌دانند.

7.  وهابی‌ها نذر برای مردگان و اهل قبور و اولیا را شرک می‌دانند. در حالی که اهل سنت می‌گویند اگر نذر برای بت نباشد لازم الوفا است.

8. توسل، شفاعت، تبرک جستن از پیامبر، استغاثه و طلب حاجت از پیامبران و اولیا و جشن گرفتن میلاد پیامبر اکرم از نظر وهابیت جایز نیست ولی اهل سنت همه اینها را جایز می‌دانند.

9. وهابی‌ها ساخت بنا بر قبور را حرام ولی اهل سنت آن را مکروه می‌دانند.

ه. مواضع علمای تسنن و شیعه بر وهابیت:

هنگامی که محمد ابن عبدالوهاب عقاید خود را ابراز و مردم را به پذیرش آنها دعوت کرد، گروه زیادی از علما به مخالفت با عقاید او پرداختند. از اولین کسانی که به مخالفت با وی پرداختند پدر و برادری وی بود. سلیمان ابن عبدالوهاب، در رد عقاید وی کتابی با نام صواعق الالهیه فی الرد علی الوهابه تألیف کرد. دکتر عبدالله محمد صالح می‌نویسد: « علما در طول زمان بیش از دو هزار جلد کتاب و رساله علیه افکار ابن تیمیه و ابن عبدالوهاب نوشته‌اند که متاسفانه به دلایلی تعداد زیادی از آنها چنان از میان رفته‌اند که فقط اسمی از آنها باقی مانده است و با این حال، اکنون نیز حدود چهارصد نسخه کتاب و رساله از علمای اسلام در دست داریم که در موزه‌ها، کتابخانه‌ها، کلکسیون شخصی و سایر جاها از کلکته تا لندن پراکنده‌اند. متاسفانه در یک و نیم قرن اخیر به علت فشارهای مختلف مالی و سیاسی و نیز به علت غفلت مسلمانان برای چاپ و نشر آنها اقدام نشده است». پس از جنایات وهابیت در عراق، شیعیان به مخالفت با وهابیت پرداختند و آثار زیادی را به رشته تحریر در آورده‌اند. نخستین کتابی که عالمی شیعه در رد عقاید محمد ابن عبدالوهاب نوشت، منهج الرشاد اثر شیخ جعفر کاشف الغطا است.

جالب این است که در این مبارزه و مخالفت، علمای اسلامی چنان اتفاق‌نظر و وحدت رویه داشته اند که برای بعضی از صاحب‌نظران، مایه شگفتی و حیرت شده است. چنانکه پژوهشگر دقیق النظر سوری، دکتر عبدالله محمد صالح، در این باره می‌گوید: «... در مبارزه با فرقه‌ها و نحله‌های انحرافی، معمولا یکی از موانع وحدت‌نظر، گرایش‌های فقهی – مذهبی بوده است. چنان که در تاریخ دیده می‌شود، زیاد اتفاق افتاده که علمای یکی از مذاهب با گروهی مخالفت و مبارزه کرده‌اند و علمای مذاهب دیگر سکوت یا حتی گاهی از آن حمایت کرده‌اند. در مورد جهمیه و حشویه امر از این قرار بوده است. اما باکمال تعجب می‌بینیم در مخالفت و مبارزه با وهابیت و تفکر وهابی‌گری، وحدت‌نظر عجیبی میان علمای مذاهب مختلف اسلامی دیده می‌شود. سوای عده بسیار محدودی از حنبلی‌ها، علمای بقیه مذاهب اسلامی به اتفاق، تفکر و عقاید وهابی را مردود و باطل دانسته و با آن به مبارزه برخاسته‌‌اند. چنان که همین اتفاق‌‌نظر در مخالفت با احمد ابن تیمیه، بنیانگذار اصلی این تفکر، به خوبی آشکار است. در آن زمان علمای تمام مذاهب اسلامی در برابر تفکر او ایستادند و برخی اندیشه‌های او از جمله تجسم خداوندی، رویت حسی ذات او را کفر و زندقه معرفی کردند.»

مدتی است که در عربستان از علمای اهل سنت افرادی پیدا شده‌اند که با تندروی‌های سلفی‌ها و وهابیان مخالفت کرده و در برابر گزافه‌گویی آنها ایستاده‌اند. از جمله این اشخاص محمد بن علوی مالکی است که در مسجد الحرام کرسی تدریس حدیث، فقه و تاریخ را داشت. او که عالمی سنی بود پرچم مخالفت با وهابیان را در کشور عربستان به دست گرفت و با سخنان و کتابهایش به مقابله با آنان پرداخت. بعد از انتشار کتابهایش، وهابیان او را محاکمه و محکوم به اعدام نمودند. ایشان در یکی از کتاب‌هایش می‌نویسد: «ما به کسانی مبتلا شده‌ایم که در توزیع کفر و شرک و صادر کردن احکام با القاب و اوصاف غیرصحیح تخصص دارند، اوصافی که لایق مسلمان شهادت‌دهنده به توحید و نبوت پیامبر اسلام نیست، مثل اینکه برخی از آنان به افرادی که مخالف خود در رأی و مذهب می‌باشند عنوان تحریف‌کننده...دجال... شعبده‌باز...بدعت‌گذار و در آخر مشرک... و کافر را اطلاق می‌کنند. این‌گونه از برخی سفیهان می‌شنویم که بصورت گسترده امثال این دشنام‌ها و فحش‌ها و الفاظ قبیح را به کار می‌برند، الفاظی که تنها از افراد کوچه و بازار صادر می‌شود، کسانی که اسلوب دعوت و طریقه ادب در مباحثه را به خوبی نمی‌دانند.». جالب است که علمای اهل سنت، تندروی‌های وهابیت را عاملی برای گسترش تشیع در جهان اسلام می‌دانند.

حسن بن فرحان مالکی که از علمای سنی و از مخالفان وهابیت به شمار می‌رود می‌گوید:«... زود است که غلو سلفی‌ها از بزرگترین اموری گردد که باعث انتقال سریع اهل سنت به سوی شیعه شود مگر آنکه عقلاء سلفی به فکر چاره برآمده و غلو و تندروی خود را از درون نقد کنند، غلوی که در وجود احادیث ضعیف و جعلی برای تأیید مذهب و تکفیر مخالفان مذهب و روش سلفی پدیدار گشته است. همچون تکفیر ابی حنیفه، احناف و تکفیر شیعه و معتزله...».

حسن بن فرحان مالکی

شیخ جمیل صدقی زهاوی در مورد وهابیت می‌گوید: خداوند وهابیت را بکشد، زیرا این فرقه به خود جرأت داده که همه مسلمین را تکفیر کند گویا همّ و هدف بزرگ آن فقط تکفیر نمودن است و بس. می‌بینید که وهابیان کسانی را که توسط پیامبر به خداوند متوسل می‌شود تکفیر نموده‌اند. (9) این عالم اهل سنت کتابی به نام «الفجر الصادق فی الرد علی منکری التوسل و الکرامات و الخوارق» در رد وهابیت نوشته است.

زینی دحلان مفتی مکه می‌گوید که سید عبد الرحمن اهدل مفتی زبید می‌گفت: هیچ نیازی به تالیف کتاب در ردّ وهابیت دیده نمی‌شود زیرا در ردّ آنان همین سخن پیامبر که فرمود «سیماهم التحلیق» یعنی چهره و علامت آنان این است که موی سرش را می‌تراشند، کفایت می‌کند. زیرا محمد بن عبد الوهاب دستور داده است که پیروان او سرشان را بتراشند. (10) شیخ خالد بغدادی می‌گوید: اگر کتاب‌های وهابی‌ها را به دقت مطالعه کنیم در می‌یابیم که مانند کتاب‌های لا مذهب‌ها سعی دارند که با افکار باطله‌شان مسلمانان را مورد خدعه قرار داده و آنان را گمراه کنند. (11)

و. فتاوای شاذ علمای وهابی:

1. تحریم حمل جنازه با آمبولانس:

«حمل جنازه با ماشین‌هایی که مخصوص جنازه -آمبولانس- و تشییع جنازه‌ای که در ماشین است توسط مردم مشروع نیست».

2. تحریم صله ارحام در اعیاد:

«اینکه زیارت زنده‌ها به دو روز عید اختصاص داده شود، چون که نمی‌توانند در طول سال به زیارت آن‌ها بروند، بدعت است».

3. تحریم احترام به پرچم:

« برای مسلمانان جایز نیست که برای پرچم هر کشور یا سلام کشوری برخیزند بلکه این کار از بدعت‌های منکری است که در عهد رسول خدا و عهد خلفای راشدین نبوده است....».

4. تحریم نصب قاب عکس به دیوار:

«آویزان کردن تصاویر بر دیوار خصوصا تصاویر بزرگ حرام است. حتی در صورتی که برخی از جسم یا سر آن ظاهر شده باشد، چرا که قصد تعظیم در آنها ظاهر است و اصل شرک همین غلوهاست».

5. تحریم شستن دست‌ها با صابون قبل از وضو:

«شستن دست‌ها و صورت با صابون هنگام وضو مشروع نیست».

6. مبطل وضو بودن خوردن گوشت:

«اگر انسان از گوشت شتر چه نر یا ماده آن بخورد، وضویش باطل می‌شود چه خام باشد یا پخته».

7. جلوگیری از احترام به استاد:

«ایستادن دختران برای معلم زن خود، و نیز پسران برای معلم مرد، کاری است که نباید انجام گیرد و کمترین حکمی که برای آن است کراهت شدید می‌باشد».

8. گردش خورشید به دور زمین:

«ظاهرا ادله شرعیه اثبات می‌کند، که خورشید است که به دور زمین گردیده و به سبب آن شب و روز در سطح زمین پدید می‌آید .. اما آنچه را که علمای نجوم امروزه می‌گویند برای ما به درجه یقین نرسیده است و لذا بخاطر این حرف‌ها دست از ظاهر کتاب پروردگار و سنت نبی بر نمی‌داریم».

9. تحریم برگزاری روز مادر، تولد، ازدواج:

« اعیاد میلاد شخص یا اولادش یا مناسبت ازدواج و نحو آن تماما غیرمشروع بوده و به بدعت نزدیک‌تر است تا مباح‌بودن».

10. تحریم رفتن به سوی غار حرا:

«رفتن به غار حرا، از جمله شعائر حج و از سنت‌های اسلام نیست بلکه از جمله بدعت‌ها و راهی به شرک است. و لذا باید مردم را از رفتن به آن منع نمود.»

11. جهاد نکاح:

جنگ سوریه سبب شد تا نخستین بار واژه‌ای به نام جهاد نکاح به ادبیات گروه‌های سلفی وارد شود؛ جهادی که فقط مخصوص زنان است و در آن برای آسودگی خاطر سلفی‌ها، زنان خود را در اختیار آن‌ها می‌گذارند. نخستین بار هم یک روحانی وهابی سعودی این حکم را داد و بعدها منکرش شد. عمده رسانه‌ها، شروع ماجرای "جهاد النکاح" را فتوای منسوب به شیخ محمد عریفی مبلغ مذهبی اهل عربستان معرفی کرده‌اند. گفته می‌شد که شیخ عریفی در توییتر خود فتوا داده که زنان و دختران به "جهاد نکاح" بپیوندند.

به گزارش دویچه وله، اوج این ماجرا زمانی بود که بیستم سپتامبر پارسال، موضوع از سطح گمانه‌‌زنی‌‌های رسانه‌‌ای خارج شده و یک مسؤول دولتی در این زمینه ابراز نظر کرد. لطفی بن جدو، وزیر کشور تونس، در برابر اعضای پارلمان این کشور خبر داد که بسیاری از زنان تونسی که برای جهاد نکاح به سوریه رفته بودند، حامله از این کشور بازگشته‌‌اند.

روزنامه تونسی «الشروق»، روز ۲۲ سپتامبر، گزارشی از جهاد نکاح منتشر کرد که در آن، با برخی دختران بازگشته از سوریه مصاحبه شده بود. این روزنامه، به روایت داستان یکی از دخترانی پرداخته که به تازگی از سوریه بازگشته است.

الشروق به نقل از یک منبع امنیتی تونسی نوشت: «زنانی بین ۳۰ تا ۵۰ ساله با روبنده در مساجد، فروشگاه‌‌های لباس مذهبی، دانشگاه‌‌ها و دستشویی‌‌های حاشیه‌ شهرها، دختران را به کلاس‌‌های مذهبی دعوت کرده تا پس از گذراندن دوره‌‌ای سه ماهه، به سوریه اعزام کنند. س.م. پس از بازگشت از سوریه می‌گوید که به همراه ۹ دختر دیگر بعد از دریافت ۱۲۰۰ دلار و با وعده‌ دریافت مبلغی ۵ برابر آن به سوریه اعزام شده است».

این روزنامه تونسی در بخش دیگری از گزارش خود می‌‌نویسد: «پدر یکی از دختران که به ایدز مبتلا شده می‌‌گوید که دخترم حامله بازگشت. او به ایدز مبتلا شده و ما کاری نمی‌ توانیم انجام دهیم مگر اینکه منتظر مرگ او باشیم».

عبدالرحمن الراشد، سردبیر نشریه «شرق الاوسط» گفته است: «وهابیون با شستشوی مغزی دختران و وعده‌‌های بهشت و حوریان بهشتی آنان را به عنوان برده‌ جنسی به سوریه می‌‌فرستند تا در خدمت سربازان باشند؛ اما این اقدام پیش از این، در دو دهه آشفتگی الجزایر نیز وجود داشت؛ همان‌ طور که القاعده نیز چنین باوری را ترویج می‌‌کرد و از تمام امکانات خود از جمله سکس برای عضوگیری جوانان استفاده می‌ کرد. همین تندروها امروز وارد بحران و هرج و مرج سوریه شده و زنان و مردان را اغفال می‌‌کنند».

غادة عویس یکی از سرشناس‌ترین خبرنگاران و گویندگان خبری شبکه الجزیره قطر است. او چندی پیش با هدف پوشش اخبار حوادث جاری در سوریه به این کشور سفر کرد اما چند روز بعد رسانه‌های عربی خبر دادند که توسط جنگجویان تروریست مورد تجاوز جنسی قرار گرفته است. این خبر بلافاصله توسط شبکه خبری الجزیره تکذیب شد اما اکنون و بعد از گذشت چند روز،‌ گروهک تروریستی جبهة النصره با صدور بیانیه‌ای رسمی فاش کرد که غادة عویس مورد تجاوز قرار نگرفته بلکه به طور داوطلبانه خود را در اختیار جنگجویان قرار داده است. به گفته جبهة النصره ،‌ غادة عویس در واقع به جهاد نکاح تن داده تا بتواند نیازهای جنسی جنگجویان مخالف حکومت بشار أسد رئیس جمهور سوریه را تأمین کند. این بیانیه افزود: خبرنگار الجزیره با یکی از رهبران جبهة النصره هم بستر شده و جهاد نکاح را به جا آورده از همین رو این اقدام ثواب بسیار زیادی دارد و مایه افتخار وی است.

غادة عویس یکی از سرشناس ترین خبرنگاران و گویندگان خبری شبکه الجزیره قطر

توسط جنگجویان تروریست مورد تجاوز جنسی قرار گرفته است

چندی پیش شیخ وهابی در سخنرانی خود در شبکه ماهواره ای وصال که نزدیک به حرکتهای جهادی تندرو در سوریه است، از انتقادات وارده به فتوای "جهاد نکاح" گله کرده بود. این شیخ وهابی اجازه داد که مجاهدین مسلح می‌توانند در غیاب زنان مجاهد نامحرم، با محارم خود عقد ازدواج بخوانند!! سخنان ناصر العمر بازتاب گسترده‌ای در محافل دینی و افکار عمومی جهان اسلام داشت، به گونه‌ای که همگان بر مشمئز کننده بودن این سخنان تاکید داشتند و از این شیخ وهابی خواستند فتوای خود را پس بگیرد.

اما اعضای گروهک شبه نظامی جبهه النصره رسما اعلام کرده‌اند، به فتوای مفتی سلفی ایمان دارند و آن را به اجرا در خواهند آورد. تروریست‌های تکفیری با استناد به این فتوا اعلام کرده‌اند که امروز آنها از نظر دینی این حق را دارند با محارم خود نزدیکی کنند و خداوند گناهی را برای آنان و نزدیکانشان ثبت نخواهد کرد، چرا که این امر توسط شیخ‌شان حلال شده است. خبرها حاکی از آن است که، فتوای ناصر العمر تنها پرده از این عمل ناشایست و خلاف اخلاق برداشته و این عمل از مدتها پیش در میان اعضای این گروه مرسوم شده است. به شکلی که کودکانی از این ارتباط به دنیا آمده‌اند. و مشکلاتی را از نظر هویت و .... بوجود آمده است.

لازم به ذکر است، فتواهای عجیب تنها محدود به ازدواج جهادی و ازدواج با محارم نمی‌شود و این افراد با استناد به رای و حکم شیوخ سلفی با اصطلاحات ساختگی نظیر "جهاد لواط" و "جهاد نکاح النفس" فحشا را در سرزمین شام گسترش می‌دهند.

12.خوابیدن زن کنار دیوار:

ظاهرا صدور فتاوای مضحک‌، عجیب و شرم آور‌، به مردان سلفی منحصر نمی‌شود بلکه گویا به تازگی زنان سلفی افراطی نیز صاحب فتوا شده و در خدشه‌دار کردن چهره واقعی اسلام ناب در جهان و وارونه کردن احکام اسلامی با مردان خویش هم صدا شده‌اند .

به تازگی یکی از زنان افراطی سلفی مقیم سوریه به نام منیره القبیسی به این نتیجه رسیده که خوابیدن زنان نه تنها در کنار مردان نامحرم بلکه در کنار دیوار نیز به دلیل مذکر بودن کلمه "دیوار" در ادبیات عرب، حرام است.

13. حلال بودن فیلم‌های مستهجن:

عیسی بن صالح مفتی سر‌شناس وهابی در جدید‌ترین فتوای خود اعلام کرد: جایز است افرادی که از ناتوانی جنسی رنج می‌برند، فیلم‌های غیراخلاقی مشاهده کنند، به شرط اینکه بازیگران آن مسلمان باشند!

ز. جنایات وهابیت در تاریخ؛

1.1. حمله به کربلا و نجف:

وهابی ها به فرماندهی امیر سعود در سال1216ه.ق با لشکری عظیم از مردم نجد و عشایر جنوب و حجاز و تهامه، به سوی عراق حرکت کردند. امیر سعود با سپاهی مرکب از بیست و پنج هزار هزار مرد جنگی غافل گیرانه به شهر کربلا حمله ور شدند و صدای «اقتلوا المشرکین» و «اذبحوا الکافرین» سر دادند. بیش از پنج هزار نفر را کشتند و زخمی های بیشماری به جا گذاشتند. در صحن مقدس، خون از بدن‌های سربریده، روان و گنبد و حجره های صحن از لاشه مقتولان، پر بود. آنان گنبد حرم امام حسین(ع) را خراب کردند و جواهرهای حرم را به چپاول بردند و آنچه از اموال و اسلحه و لباس، فرش، طلا و قرآن های نفیس در شهر یافتند ربودند. وهابیان پس از کشتار بی رحمانه اهل کربلا و هتک حرمت حرم حسینی راهی نجف شدند. چون اهل نجف، جریان کربلا و غارت آن را شنیده بودند، کمی آمادگی داشتند. از این رو، برای دفاع برخاستند. حتی زن ها نیز از خانه ها بیرون آمده بودند و مردان خود را بر می‌انگیختند تا اسیر قتل و غارت‌های وهابی‌ها نشوند. در نهایت این کار باعث شکست مهاجمان و عقب نشینی آنان گردید. وهابی ها در سال های متمادی، بارها و بارها به این دو شهر مقدس، حمله کردند ولی حملاتشان با ناامیدی تمام به شکست و خواری انجامید و در مدت نزدیک به 10 سال، چندین بار شدیدترین حمله‌ها را به این دو شهر انجام دادند.

1.2. حمله به طائف:

سپاه وهابی ها، در ذی القعده سال 1217ه.ق به دستور عبدالعزیز و به فرماندهی عثمان مضایفی به شهر طائف - از شهرهایی که اکثریتشان از اهل سنت‌اند- در دوازده فرسنگی مکه حمله کردند و به قتل عام مردم پرداختند. جمیل صدقی زهاوی در مورد فتح طائف چنین می‌نویسد: «از زشت ترین کارهای وهابیان، قتل عام مردم بود که به کوچک و بزرگ رحم نکردند. طفل شیرخواره را روی سینه مادرش سر بریدند. جمعی را که مشغول فراگرفتن قرآن بودند، کشتند و چون در خانه‌ها، کسی باقی نماند، به مغازه‌ها و مساجد حمله کردند و هر کس را یافتند-حتی گروهی را که در حال رکوع و سجود بودند- کشتند. به حدی که تمام مردم این شهر را به خاک و خون کشیدند و شمار اندکی از پیر مردان و زنان باقی مانده را از شهر طائف اخراج کردند و به وادی وج بردند و در برابر سرمای شدید، بدون غذا و لباس رها کردند. همچنین کتاب ها را که در میان آنها تعدادی قرآن و نسخه‌هایی از صحیح بخاری و مسلم و دیگر کتاب های فقه و حدیث بود، در کوچه و بازار افکندند و آنها را پایمال کردند».

1.3. تخریب قبور مکه و مدینه:

سپاه وهابیان به فرماندهی امیر سعود، در هشتم محرم سال1218ه.ق وارد که شد و آنجا را اشغال کرد. مردم مکه که پیشتر خبر جنایت وهابی ها را در طائف شنیده بودند، از تکرار آن فاجعه، ترسیدند و سلطه او را پذیرفتند. آنگاه امیر سعود از آنان خواست که قبه ها و بارگاه هایی را که بر قبور ساخته اند، با دست خود ویران کنند. از این رو، وهابی‌ها به همراه جمع زیادی از مردم، با بیل و کلنگ به سمت گورستان جنّه المعلّی رفتنند و گنبدهای زیادی از جمله قبور ابوطالب، عبدالمطلب، حضرت خدیجه و... را ویران کردند. آنان در مکه بمدت بیست روز توقف کردند و مسلمانان در آن مشاهد، بیش از ده روز مشغول به خراب کردن بودند. آنان از اول صبح تا آخر روز بقعه‌ها را خراب می‌کردند و با این نیت که با این عمل خود را به واحد احد تقرب می جویند! به حدی که در مکه چیزی از این مشاهد و گنبدها نماند جز آنکه همه را با خاک یکسان نمودند.

همچنین در سال 1220ه.ق به مدینه حمله شد و پس از یک سال و نیم محاصره، شهر به اشغال وهابیان درآمد با تصرف شهر، مردم را از زیارت مرقد مطهر پیامبر و بزرگان مدفون در بقیع بازداشتند. آنگاه امیر سعود دستور داد تا آثار و قبور بقیع را ویران کنند. از این رو، به همراه آنان به قبرستان بقیع یورش بردند و آنچه از قبه‌ها و آثار بر روی قبور بود، با خاک یکسان کردند. از جمله، قبر چهار امام معصوم (امام حسن مجتبی، امام سجاد، امام محمد باقر وامام جعفر صادق علیهم السلام) و همچنین قبر عبدالله پدرگرامی پیامبر اسلام را تخریب و هر آنچه از اشیای قیمتی و گران‌بها یافت می‌شد، به غارت بردند. سرانجام وهابیان پس از چهار سال قتل و غارت جور و ستم بر اهالی مدینه با حمله عثمانی‌ها از بین رفتند.

ولی متأسفانه مجددا در سال 1343 هجری قمری وهابی‌ها با حمایت‌های بی‌دریغ و سخاوتمندانه انگلیسی‌ها به مدینه منوره وارد شدند و با گرفتن فتوای زور از علمای مدینه بر جواز ویران کردن قبور و زیارتگاه‌ها در هشتم شوال 1343 هجری قمری تمامی گنبدها و بارگاه‌ها و ضریح‌هایی که در مدینه و اطراف آن بود ویران کردند. از جمله ویرانی‌ها وهابی ها در مدینه عبارتند از خراب کردن گنبد و بارگاه حضرت عبدالله پدر رسول الله و حضرت آمنه مادر رسول الله و مزار همسران پیامبر و مزار اسماعیل بن جعفر الصادق و دیگر بزرگان و حتی گنبد مرقد مطهر نبوی را هم به توپ بستند و از همه این موارد دردناکتر تخریب گنبد و بارگاه مضاجع مطهره ائمه بقیع علیهم السلام و اهل بیت رسول الله بود.

ضریح چهار امام شیعه پیش از تخریب به وسیله حکومت سعودی،

به ترتیب از راست به چپ حسن بن علی(ع)، علی بن حسین(ع)، محمد بن علی(ع) و جعفر بن محمد(ع)

وهابیان حتی دیوارها و صندوق و ضریحی را که روی قبرهای شریف قرار داشت و برای آن هزار ریال مجیدی صرف شده بود کاملا از بین بردند و از این زیارتگاه جز تلی از سنگ و خاک باقی نگذاشتند و 8 شوال 1343 هجری قمری به خاطره‌ای تلخ و دردناک برای جهان تشیع تبدیل گشت.

8 شوال 1343 هجری قمری خاطره ای تلخ و دردناک برای جهان تشیع

اینک جهت رعایت اختصار، توجه خوانندگان ارجمند را به فهرست برخی از آثار و اماکن تاریخی اسلام که بیانگر فرهنگ و تمدن اسلامی بود و به واسطه تحجر و کوته فکری فرقه ضاله وهابیت ویران شده جلب می کنیم:

بارگاه و مسجد حضرت حمزه سیدالشهداء در احد

بارگاه ام المؤمنین حضرت خدیجه کبری بنت خولید علیها السلام.

بارگاه آمنه بنت وهب مادر پیامبر گرامی اسلام

بارگاه حضرت ابوطالب پدر گرامی امیرالمؤمنین

بارگاه حضرت عبدالمطلب جد پیامبر گرامی اسلام و امیرالمؤمنین

بارگاه حضرت حوا در جده

بارگاه حضرت عبد الله پدر پیامبر در مدینه

بیت الاحزان،خانه ای که حضرت زهرا علیها السلام در آنجا در سوگ پدرش می‌گریست.

مسجد سلمان در مدینه منوره

خانه حضرت زهرا علیها السلام در کوچه حجر در مکه مکرمه

جایگاه نفس الزکیه در مدینه منوره

خانه رسول الله در مدینه،خانه‌ای که حضرت هنگام هجرت به مدینه در آنجا مستقر شد.

خندقی که مسلمانان در جنگ خندق حفر نمودند

بارگاه پیامبر خدا، یسع علیه السلام،در روستای اوجام در قطیف

مسجد جوانان در احساء، دومین مسجدی که پس از مسجد رسول الله در آن نماز جمعه برگزار شد.

مسجد عباس بن علی در روستای مطیرفی در احساء

زادگاه پیامبر اسلام، خانه ای که در آن پیامبر گرامی اسلام در شعب هواشم در مکه مکرمه متولد شد

خانه ام المؤمنین حضرت خدیجه بنت خولید در مکه مکرمه

مسجد الشمس در مدینه منوره محل یکی از معجزات بزرگ رسول خدا

خانه حمزه بن عبد المطلب عموی گرامی پیامبر

خانه ارقم، که پیامبر و یارانش در آغاز بعثت در آن گرد می آمدند

بارگاه شهدای بدر و جایگاهی که برای پیامبر در غروه بدر نصب نمودند

خانه حضرت علی علیه السلام که امام حسن و امام حسین علیهم السلام در آن متولد شدند

دیوار اطراف شهر مدینه منوره

خانه حضرت امام جعفر صادق در مدینه منوره

محله بنی هاشم در مدینه منوره

مسجد تنبه الوداع

مسجد البغله و بسیاری دیگر از بقاع متبرکه و اماکن مقدسه

قرستان المعلی در مکه مکرمه که بارگاه و مقبره برخی از اهل بیت علهیم السلام و یاران پیامبر در آن قرار دارد.

نشانه ورود و خروج فاطمه بنت اسد مادر امیرالمؤمنین پس از تولد آن حضرت از کعبه

بارگاه‌های متعدد در قبرستان بقیع

بارگاه ملکوتی ائمه بقیع علیهم السلام

قبل از تخریب به دست وهابیون ملعون

نکته قابل توجه اینکه این ویرانگری‌های آثار تاریخی اسلام در حالی صورت می‌گیرد که رژیم سعودی و وهابیان از آثار یهودیان در مدینه منوره حافظت و نگهداری می‌کنند؛ و با نصب تابلوهای هشدار دهنده مردم را از نزدیک شدن به آنها باز می‌دارند.

1.4. کشتار در حج:

در موسم حج سال 1366 بهانه کشتار زائران حرم الله توسط سعودی‌ها و و هابیت این بود که ایرانی‌ها می خواستند کعبه را بدزدند یا نابود کنند، این درحالی بود که ایران به واسطه درگیری با همه دنیا در جنگ تحمیلی، حقایق فراوانی برای جهان اسلام داشت که آنها درست از همین مسئله احساس خطر می‌کردند و همین بهانه‌ای شد برای جلوگیری از برائت علنی علیه مشرکان وقت و همپیمانان آنها در منطقه و حمله وحشیانه به زائران حرم الله.

نایف بن عبدالعزیز، وزیر کشور عربستان سعودی در زمان کشتار حجاج در سال 1366

ماجرای حج خونین از اینجا شروع شد که راهپیمایان، پس از استماع پیام تاریخی امام با شعار «الله اکبر» و «لااله الا الله» برای ادای نماز مغرب راهی حرم شدند. پس از طی مسافتی ناگهان ستون‌هایی از نظامیان آل‌سعود مقابل آنها دیده شد؛ آنان لحظه‌ای بعد به طرف صفوف حمله کردند و با باطوم بر سر و روی زائران بی‌گناه کوبیدند. این گروه از یک سو و گروه دیگری نیز از بالای پله‌ها و ساختمان‌ها سنگ و آجر و آهن و شیشه و بلوک سیمانی بر سر و روی مردم می‌ریختند. پس از آن، شلیک گازهای سمی و خفه‌کننده آغاز شد و به‌دنبال آن رگبار گلوله‌ها به قصد کشتن راهپیمایان برائت از مشرکین به سوی آنان سرازیر شد، حتی به آمبولانس‌های حامل مجروحان نیز یورش می‌بردند و مانع از جمع‌آوری آنان می‌شدند.

حجاج مجروح ایرانی

مسؤول عملیات این کشتار وحشیانه، ژنرال اولیش ویگنر موسس و اولین فرمانده گارد نهم مرزی و واحد ویژه ارتش آلمان غربی بود؛ شخصی مسیحی صهیونیست که یکی از جاسوسانی بود که در عملیات طبس به عنوان یک خبرنگار کار شناسایی را انجام داده بود. وی 5 ماه قبل از این کشتار، طی یک قرارداد امنیتی به سعودی منتقل شده و مشغول آموزش یگان های ویژه ای که قرار است این عملیات را انجام دهد، می‌شود و همزمان به عنوان مسؤول هماهنگی امنیتی شهر مکه از سوی دولت سعودی منصوب شد و به طراحی عملیات می‌پردازد؛ وی هدایت این عملیات را بر عهده داشت تا جایی که با هلیکوپتر آن را هدایت می کرد.

ژنرال اولریخ وگنر، فرمانده نیروهایی امنیتی سعودی در زمان کشتار حجاج ایرانی در سال 1366

وزارت کشور سعودی، سپس آمار تلفات را ۴۰۲ کشته و ۶۴۹ زخمی که ۲۷۵ تن آنان ایرانی بودند، اعلام کرد و به آنها اتهام اخلال در مراسم حج، هجوم آنها به طرف مسجدالحرام با چوب و سنگ و چاقو، درگیری مأموران امنیتی با حجاج و زیر دست و پا ماندن تعداد بسیاری از مردم و ادعای عدم تیراندازی به زوار حرم با تأکید بر مقابله شدید با هر نوع هرج و مرج مطرح شد و به این شکل سعی کردند که به گونه ای به افکار عمومی پاسخ دهند.

تجمع حاجیان به دلیل ممانعت پلیس سعودی از حرکت

می توان گفت کشتار حجاج با همراهی و هم داستانی پول دولت سعودی، تفکر وهابیت و با کمک همپیمانان این دولت در منطقه و جهان رخ داد؛ عملیاتی که سعودی ها آنها را برای جلوگیری از رشد تفکر حضرت امام (ره) در بین مسلمانان و آزاداندیشان انجام دادند.

صحنه کشتار حجاج پس از پایان درگیری

1.6. کشتار در افغانستان:

در اواخر سال 1372 هجری شمسی با پشتیبانی کشور پاکستان و عربستان سعودی و آمریکا، گروهکی وهابی به نام طالبان وارد صحنه نبرد در افغانستان شد و در شهریور 1375 شمسی کابل پایتخت افغانستان را تصرف کرد و به کشتار مسلمانان مجاهد و مجاهدان شیعی مذهب روی آورد. بطوری که، صدها هزار مسلمان را به خاک و خون کشید و باعث عقب ماندگی افغانستان شدند.

در سال 1377 شمسی اجلاسیه ای با حضور 160نفر از مفتی های درباری مزدور اهل سنت و وهابی در پیشاور تشکیل شد. در این اجلاس، علمای وهابی، فتوائی را صادر کردند که باید همه مردان شیعه و پسر بچه‌های شیعه بالای هفت سال کشته شوند و زنان و دختران و پسران کمتر از هفت سال شیعه به عنوان برده و کنیز به اسارت درآیند. پس از صدور این فتاوا، کشتار و قتل و غارت شیعیان توسط حکومت طالبان آغاز گردید.

در روز شنبه 17/5/1377 شمسی زنان و مردان و کودکان شهر مزار شریف از روی بام‌ها به رگبار بسته شدند و اهالی شهر را قتل عام کردند و پس از آن به بیمارستان‌ها رفته و بیماران شیعه مذهب را روی تخت خواب بیمارستان به شهادت رساندند. در روز دوشنبه 19/5/1377 شمسی اجساد هزاران شیعه روی زمین انباشته شده و طعمه درندگان شده بود. در شهر میمنه هم طالبان به محله شیعیان رفته و تعداد زیادی از زنان و مردان و کودکان آنان را در تکیه خان جمع کرده و بر سر آنها نفت ریخته و طعمه حریق نمودند. ملا منان نیازی در سخنرانی خود رسما اعلام کرد که هر کس یکی از اهالی هزاره یا یک شیعه را در خانه خود پنهان کند ما آن خانه را با اهلش به آتش می کشیم.

در سنگچارک و بلخاب و بامیان و یروان و کاپیسا و … شکم بانوان حامله شیعه را پاره می‌کردند و جنین آنان را بیرون آورده و سرش را می‌بریدند. زبان مردان و پستان زنان شیعه را نیز می‌بردند و چشمهای آنان را از حدقه بیرون می آوردند.

در روز جمعه عاشورای سال 1267 هجری قمری شیعیان قندهار در حسینیه ها جمع و سرگرم عزاداری برای عترت طاهره و ذراری پاک پیغمبر و سبط رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم بودند که ناگهان وهابیان جنایتکار و سنی های متعصب با انواع اسلحه به حسینه ها وارد شدند و جمع کثیری از شیعیان بی‌دفاع حتی اطفان آنان را به فجیع ترین وضعی به قتل رسانیدند و اموالشان را به تاراج بردند و سا‌ل‌ها شیعیان آزادی عمل نداشتند و حتی در روزهای عاشورا دو،سه نفری در سردا‌ب‌های خانه ماجرای ریحانه رسول الله و مقتولین و مظلومین کربلا عزاداری می‌نمودند.

1.6. کشتار در سوریه:

کشور سوریه از مارس ۲۰۱۱ میلادی صحنه خشونت و ناآرامی است. این درگیری‌ها تا کنون ده‌ها هزار کشته و بیش از یک میلیون تن آواره برجای گذاشته است. دولت سوریه اعلام کرده است که خشونت و ناآرامی از خارج از این کشور سازمان‌دهی و هدایت می‌شود و علاوه بر آن گزارش‌هایی در دست است که نشان می‌دهند، شمار زیادی از شبه‌نظامیان در سوریه از اتباع خارجی هستند. شورشیان در سوریه کسانی هستند که از سوی نیروهای سلفی ‌بنیادگرای افراطی حمایت می‌شوند. آن‌ها مورد حمایت و تحت آموزش عربستان سعودی هستند. چرا که تفکر وهابی‌گری و سلفی‌گری و حتی فلسفه ابن تیمیة کشتن دیگران را به غیر از کسانی که دکترین تیمیه و یا تفسیر او از اسلام را پذیرفته‌اند، اجازه می‌دهد. این‌ها عوامل خطرناکی هستند که از سوی عوامل عربستان آموزش دیده، حمایت شده و پشتیبانی مالی می‌شوند تا منطقه خاورمیانه را بی‌ثبات کنند.

مک کین در میان تروریست‌های سوریه

بر اساس مشاهدات پنج راهب مسیحی که برای بازدید شهر "حلب" به سوریه سفر کرده بودند، مردم حلب، بخصوص شهروندان وفادار به دولت، برای مدتی طولانی از سوی شورشیان از دستیابی به غذا و دارو محروم شده بودند. این در حالی است که تلاش نیروهای دولتی برای دستیابی به جمعیت غیر نظامی و توزیع غذا، دارو و شیر برای نوزادان با ناکامی روبرو شده و معارضان مسلح با در اختیار داشتن سلاح های پیچیده و پیشرفته که توسط CIA در اختیار انها قرار می گیرد، از پیشروی سربازان ارتش سوریه جلوگیری کرده اند.

"لیلا زروگویی" نماینده ویژه دبیر کل سازمان ملل در امور کودکان، هشدار داده است که در صورت تداوم وضعیت کنونی در سوریه، نسل آینده این کشور از بزرگترین قربانیان مناقشات خونبار نظامی خواهد بود.

پایگاه اینترنتی آمریکایی "مرکز پاکسازی اطلاعات" گزارشی در خصوص جنایات جنگی ماه های اخیر شورشیان سوریه منتشر کرد. در این گزارش به موارد متعدد قطعه قطعه کردن اجساد قربانیان و سوزاندن بقایای آنان برای پنهان سازی ابعاد جنایات شورشیان اشاره شده است.

این گزارش همچنین به موارد متعدد جنایات جنگی معارضان اشاره کرده که بخشی از آن ها عبارتند از: 1) کشتار ده ها غیر نظامی اعم از زنان و کودکان در روستایی در شرق استان دیر الزور 2) کشتار فجیع ساکنان روستاهای حولا و قبیر 3) عملیاتی نظیر بمب گذاری در دانشگاه حلب، 4) قتل عام منطقه ترمسه و بوستان القصیر که موجب شد ده ها شهروند سوری بر اثر اقدامات ضد بشری معارضان مسلح جان خود را از دست بدهند.

به گزارش خبرگزاری استرالیایی "ای.بی.سی نیوز" در بیست و پنجم اردیبهشت ماه سال جاری، انتشار تصاویر هولناک از شکافتن جسد یک سرباز سوریه و خوردن قلب وی توسط یکی از اعضای گروه های شورشی افراطی، علاوه بر محکومیت شدید سازمان ملل، نگرانی های فراوانی در رابطه با واقعیات مربوط به جنگ سوریه را به دنبال داشت و حیرت افکار عمومی جهانیان در این خصوص را برانگیخت.

این در حالی است که به موازات چنین اعمال غیر انسانی، تخریب آرامگاه و نبش قبر چهره های مطرح مذهبی صدر اسلام از جمله "حجر بن عدی" موجی از خشم و نفرت را در منطقه و در میان مسلمانان جهان از اقدامات شنیع و غیرقابل باور جنایتکاران جنگی سوریه به بار آورده است.

ویرانه های حمص؛ نمایی از مسجد ویران شده خالد ابن ولید در پس زمینه عکس دیده می شود.

بنا به اعلام سازمان دیده بان حقوق بشر (HRW) شورشیان در سوریه اوایل ماه اوت در بسیاری از روستاهای علوی نشین در شمال غرب این کشور کشتار جمعی به راه انداخته اند. این سازمان فعال حقوق بشری در گزارشی که درباره شورشیان سوریه منتشر کرد، نوشت در حمله روز چهارم اوت جهادیون و شورشیان به 10 روستا در استان ساحلی لاذقیه، دستکم 190 غیرنظامی به قتل رسیدند. در میان قربانیان 57 زن و 18 کودک دیده می‌شوند. 67 نفری که به صورت هدفمند اعدام شده بودند، مسلح نبودند و تهدیدی هم محسوب نمی‌شدند، برخی از آنها هنگام فرار به دام شورشیان افتاده بودند.

یک زن عضو ارتش معارض پشت تیربار ضدهوایی در حلب

در حالی که بیش از 2 سال از جنگ داخلی سوریه می گذرد و بیش از 100 هزار نفر جان خود را از دست داده اند مردم این کشور روزهای خون‌بارتری را زیر آتش جنگ سپری می کنند. از زمان آغاز درگیری های مسلحانه در مارس 2011 در سوریه تاکنون صد هزار و 191 نفر کشته شده اند که دست کم 36 هزار و 661 نفر از آنها را غیرنظامیان تشکیل می دهند. بنا به گفته رامی عبدالرحمن، از مجموع افراد کشته شده در درگیری های سوریه، 25 هزار کشته متعلق به نیروهای نظامی دولت سوریه و 18 هزار و 72 کشته نیز از شبه نظامیان مخالف دولت هستند.

نمای بیرونی از کلیسای «ایلی سنت» در حمص که در نبرد معارضین و دولت ویران شده است.

در همین حال بر اساس آخرین گزارش کمیساریاى عالى پناهندگان سازمان ملل، آمار آوارگان سورى پراکنده به عدد 2میلیون نفر نزدیک می شود، نیمى از این آوارگان را زنان و نیم دیگر را مردان تشکیل مى دهند. نزدیک به نیمى از آوارگان نیز کودکان زیر ١٨ سال هستند. مسن ترین پناهنده یک زن ١٠۵ ساله سورى است که درکمپ پناهندگان "زعترى” اردن ساکن است. ٣۶ ٪ آوارگان را کودکان زیر ١٢ سال و ١٧٪ را کودکان زیر ۵ سال تشکیل مى دهند. همچنین ۴٨٪ این آوارگان زیر ١٨ سال هستند. بنابر این گزارش روزانه ١٢۵ نوزاد در کمپ هاى آوارگان سورى در کشورهاى همسایه سوریه به دنیا مى آیند..

 

منطقه جنگ زده "جبل" در حلب از نمای بالا

سلفی های تندرو نه تنها شیعیان را مورد هدف قرار نمی دهند بلکه به قتل علمای اهل سنت نیز مبادرت می ورزند. علامه محمد سعید رمضان البوطی رئیس اتحادیه علمای بلاد شام که حین تدریس علوم دینیه در مسجد الایمان دمشق به همراه شاگردان خود مورد هجوم ددمنشانه گروههای تکفیری و تروریستهای وهابی قرار گرفتند و دعوت حق را لبیک گفتند. ایشان از علمای برجسته دینی بودند و در هنگام حمله تروریستی و اصابت گلوله خمپاره که منجر به شهادت و مجروح شدن بیش از 50 نفر نیز گردید، مشغول تدریس در مسجد بودند..


علامه محمد سعید رمضان البوطی

علامه محمد سعید رمضان البوطی بارها حملات تروریستی به کشور سوریه را محکوم کرده و خواستار قطع دخالت نیروهای بیگانه و توقف حملات تروریستها به مردم این کشور شده بودند.


منابع:

الف- کتاب:

1.وهابیت سیاسی، موسسه مطالعات اندیشه سازان نور، تهران، چاپ اول،1390.

2. وهابیت را بهتر بشناسیم، علی اصغر رضوانی، انتشارات دلیل ما، قم، تابستان1387، چاپ اول.

3. چالش های فکری و سیاسی وهابیت، اکبر اسد علی زده، مرکز پژوهش های صدا وسیما، تهران، چاپ اول، 1384.

4. نظری بر تاریخ وهابیت، زهرا مسجد جامعی، سازمان چاپ و انتشارت وزارت فرهن و ارشاد اسلامی، چاپ اول، بهار1380.

5. برگی از جنایات وهابی ها، سید مرتضی رضوی، ترجمه علی ضیایی، سازمان تبلیغات اسلامی، 1368، چاپ اول.

ب- اینترنت:

http://irinn.ir/news

http://avapress.com

http://www.asna-alborz.ir

http://www.shia-news.com

http://www.afghanews.ir/ShowDetails.aspx?NewsId64511

http://hamshahrionline.ir

مطالب مرتبط