تشیّع در سه حوزه اساسی با مذاهب اربعه اهل سنّت و وهابیّت اختلاف جدّی دارد. این سه حوزه اختلاف عبارتند از:
۱٫ از نظر تاریخی. ۲٫ از نظر کلامی. ۳٫ از نظر فقهی.
۱٫ از نظر تاریخی:تشیّع یک مکتب کلامی یا
سیاسی نیست که درباره علل پیدایش آن در میان امت اسلامی پس از رحلت پیامبر ـ
صلی الله علیه و آله ـ سخن بگوئیم، بلکه تشیّع بر یک اصل استوار است که در
عصر رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ پی ریزی گردید، و گروهی را به خود
جذب نمود، و آن اصل، پذیرفتن ولایت و خلافت حضرت امیرالمومنین علی ابن
ابیطالب ـ علیه السلام ـ از جانب خدا پس از رحلت پیامبر اکرم ـ صلی الله
علیه و آله ـ بود، و این اصل جزء تعالیمی است که به وسیله رسول خدا ـ صلی
الله علیه و آله ـ مطرح و بیان گردید.(۱)
هواخواهان و پیروان علی ـ علیه السلام ـ نظر به مقام و منزلتی که آن حضرت
پیش پیغمبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ و صحابه و مسلمانان داشت، مسلّم
می دانستند که خلافت و مرجعیّت پس از رحلت پیغمبر اکرم ـ صلی الله علیه و
آله ـ از آن علی ـ علیه السلام ـ می باشد، ولی بر خلاف انتظار آنان درست در
حالی که پیغمبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ رحلت فرمود و هنوز جسد مطهرش
دفن نشده بود و اهل بیت ـ علیهم السلام ـ و عده ای از صحابه سرگرم لوازم
سوگواری و تجهیزات بودند که خبر یافتند، عده ای دیگر با کمال عجله و بی
آنکه با اهل بیت ـ علیهم السلام ـ و خویشاوندان پیغمبر اکرم ـ صلی الله
علیه و آله ـ و هوادارانش مشورت کنند و حتّی کمترین اطّلاعی بدهند، از پیش
خود در قیافه خیر خواهی، برای مسلمانان خلیفه معین نموده و علی ـ علیه
السلام ـ و یارانش را در برابر کاری انجام یافته قرار دادند.(۲)
البته شیعه که پیروان علی ـ علیه السلام ـ و در حقیقت پیروان اسلام حقیقی
بودند در همان روزهای نخستین، محکوم سیاست وقت شده، نتوانست به غیر از
اعتراض کاری دیگر از پیش ببرد و علی ـ علیه السلام ـ نیز به منظور رعایت
مصلحت اسلام و مسلمین و نداشتن نیروی کافی دست به یک قیام خونین نزد، ولی
جمعیت معترضین از جهت عقیده تسلیم اکثریت نشدند و جانشینی پیغمبر اکرم ـ
صلی الله علیه و آله ـ و مرجعیّت علمی را حق خدادادی علی ـ علیه السلام ـ
می دانستند و مراجعه علمی و معنوی را تنها برای آن حضرت روا می دیدند و به
سوی او دعوت می کردند.(۳)
پس از رحلت پیامبر اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ این اختلافات سبب پیدایش
فرقه هایی مختلف در میان مسلمانان گردید. مهمترین اختلافی که در نخستین
روزهای پس از رحلت پیامبر اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ پدید آمد، مربوط
به مسئله خلافت و امامت بود که مسلمانان را به دو دسته تقسیم کرد.
یک دسته معتقد بودند که امامت، همانند نبوت، منصب و مقام الهی است و از
شرایط امام این است که معصوم از خطا و گناه باشد و این صفت را جز خداوند
کسی نمی داند، بنابراین راه تعیین امام نص الهی است که در قرآن یا احادیث
نبوی بیان شده است، و طبق این نصوص، علی بن ابی طالب ـ علیه السلام ـ
جانشین پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ و امام مسلمین است.
حضرت علی و بنی هاشم و گروهی از بزرگان صحابه، اعم از مهاجرین و انصار،
طرفدار این نظریه بودند. و این همان عقیده شیعه ـ خصوصا شیعه امامیه ـ در
مسئله امامت است.
و دسته دیگر ـ که در راس آنها ابوبکر و عمر قرار داشتند ـ بر این عقیده
بودند که پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ برای خود جانشین تعیین نکرده
است، و این کار را به مسلمانان واگذار نموده است. بر این اساس و با توجه
به اهمیت مسئله خلافت و امامت و نقش حیاتی آن در سرنوشت امت اسلامی، در یک
اقدام شتابزده با ابوبکر به عنوان خلیفه پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ
بیعت کردند.(۴) این همان عقیده اهل سنّت در مسئله جانشینی پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ است.
بر این اساس مهمترین مبانی که شیعه را از اهل سنّت که شامل چهار مذهب و
وهابیّت می شود متفاوت می کند همان نظریه امامت و جانشینی پیامبر است.
۲٫ از نظر کلامی:در کلام و اصول دین «اهل سنّت
و جماعت» از ابوالحسن علی بن اسماعیل اشعری پیروی می کنند که در سال ۲۷۰
هجری قمری بدنیا آمده و در سال ۳۲۵ درگذشته است. برخی دیگر از آنها در
اعتقادات پیرو ابومنصور ماتریدی می باشند که در این حوزه نیز با کلام شیعه
تفاوت دارند.
کلام امامیه از روش استدلال عقلی پیروی می کند و برای تفکر عقلانی اهمیت
بسیار قائل است، با تفکر اشعری که اصالت را از عقل گرفته و آن را تابع
ظواهر الفاظ می کرد، مخالف و مغایر است. اصولاً طرح بحث های عقلی عمیق در
معارف امامیه اولین بار توسط علی ـ علیه السلام ـ در خطبه و دعوات و
مذاکرات آن حضرت مطرح شد. به همین خاطر مباحث کلامی در احادیث شیعه بر پایه
دقیق ترین روش عقلی و برهانی مورد تحقیق قرار گرفته و بدین جهت احادیث
شیعه در زمینه معارف دینی، از اصیل ترین منابع متکلمان و حکیمان امامیه به
شمار می رود.(۵)
بنابراین کلام شیعه از طرفی از بطن حدیث شیعه برمی خیزد و از طرف دیگر با فلسفه شیعه آمیخته است.(۶)
همین مشرب کلامی باعث تفاوت هایی در مسائل کلامی شد. مهمترین مباحث کلامی
متفاوت با کلام شیعه عبارتند از: ۱٫ صفات ازلی خداوند. ۲٫ صفات خبری. ۳٫
حدوث و قدم کلام الهی. ۴٫ خلق افعال و کسب.
توضیح هر یک از این تفاوت ها از عهده این نوشته بیرون است. خواننده را ارجاع می دهیم به منابعی که در پایان نوشته معرفی خواهیم کرد.
۳٫ از نظر فقهی:یکی دیگر از تفاوت های مذهب
شیعه با مذاهب اهل سنّت، تفاوت فقهی است، اهل سنّت و جماعت در مسائل فقهی
از چهار تن از فقهای اهل سنّت پیروی کرده و می کنند. و این چهار نفر، نه از
صحابه پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ بوده اند، و نه از تابعین. و نه
پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ پیروی از آنها را توصیه نموده است. و در
هیچ حدیثی حتّی در کتابهای خود اهل سنّت اثری از این چهار مذهب نمی باشد.
۱٫ پیشگام ترین آنها ابوحنیفه است. که میان او و پیامبر ـ صلی الله علیه و
آله ـ صد سال فاصله بوده است. زیرا او در سال ۸۰ هجری به دنیا آمده و به
سال ۱۵۰ هجری قمری درگذشته است.
۲٫ مالک ابن انس، در عهد خلافت ولید بن عبدالملک به دنیا آمد و در روزگار هارون الرشید در مدینه از دنیا رفت.
۳٫ محمد بن ادریس شافعی، در سال ۱۵۰ هـ . در غزه به دنیا آمد و در سال ۲۰۴ هـ . در مصر از دنیا رفت.
۴٫ متأخرترین آنها احمد بن حنبل است که در سال ۱۶۵ هجری به دنیا آمده در سال ۲۴۱ هجری درگذشته است.(۷)
منابع فقه در نزد اهل سنّت:۱٫ قرآن و سنت پیامبر ۲٫ سنّت خلفای راشدین. ۳٫ سنّت همه صحابه. ۴٫ سنّت تابعین. ۵٫ شیوه فرمانروایان.
دیگر منابع آنها قیاس، استحسان، استصحاب، سد باب ذرائع و اجماع، بسیار
مشهور است. امام ابوحنیفه در عمل به قیاس و کنار نهادن احادیث، شهرت داشته،
چنانکه مالک، در مراجعه به عمل مردم مدینه و سد باب ذرائع و امام شافعی در
مراجعه به فتوای صحابه شهرت داشت. امام احمد حنبل به خودداری از اجتهاد و
پرهیز از فتوا و پیروی از نظر صحابه ـ هر چه که باشد ـ شهرت داشت.(۸)
منابع فقه در نزد شیعه:شیعه به پیروی از کتاب
خدا و سنّت پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ به منظور استنباط احکام شرعی،
از چهار منبع به شرح زیر بهره مند می گردد:
۱٫ کتاب خدا: پیروان مکتب تشیّع قرآن را به عنوان استوارترین منبع فقه خویش و معیار شناخت احکام الهی می دانند.
۲٫ سنّت: سنّت به معنای گفتار، رفتار و تأیید کاری توسط رسول خدا ـ صلی
الله علیه و آله ـ دومین سرچشمه زلال فقه شیعه می باشد و امامان از اهل بیت
پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ به طور مستقل به عنوان ناقلان سنّت پیامبر
ـ صلی الله علیه و آله ـ و گنجینه علوم وی قلمداد می گردند.
مقصود از «اهل بیت» که پیامبر گرامی، آنان را قرین قرآن و مرجع مسلمانان
جهان معرفی نموده است، همان پیشوایان دوازده گانه از عترت پیامبرند که
حافظان سنّت رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ و حاملان علوم او می باشند.
محدثان هر دو گروه شیعه و سنی برآنند که رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ
دو میراث گرانبها از خود به جای گذاشته و همه مسلمانان را به پیروی از آنها
دعوت نموده و سعادت و هدایت مردم را درگرو تمسک به آن دانسته است، یکی
کتاب خدا «قرآن» و دیگری اهل بیت ـ علیهم السلام ـ و عترت خویش.
رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود:
«ای مردم، من در میان شما دو چیز را به جای می گذارم که اگر بدانها تمسک جویید، هرگز گمراه نخواهید شد، کتاب خدا و عترت خودم.»(۹)
عقل و اجماع به عنوان دو منبع دیگر برای استنباط احکام فقهی در نزد شیعه معتبر می باشند.
پس اهل سنّت هم از نظر کلامی و هم از نظر فقهی در زمان حیات پیامبر ـ صلی
الله علیه و آله ـ و حتّی سالها بعد از رحلت آن حضرت بر خلاف تشیّع موجودیت
نداشته است. چنانچه گفته شد امام آنها در کلام در قرن سوم هجری متولد شده و
ائمه فقهی آنها هم حداقل صد سال با پیامبر اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ
فاصله داشته اند، یکی از علمای اهل سنّت که اخیراً مستبصر شده و شیعه شده
می گوید: اگر اهل سنّت و جماعت ادعا دارند که به سنّت پیامبر ـ صلی الله
علیه و آله ـ پایبندند، پس چرا مذاهب آنها این همه دیر پدید آمده است؟ و
اهل سنّت و جماعت پیش از پیدایش این مذاهب کجا بودند؟ و چه دینی داشتند و
به چه کسی مراجعه می کردند؟(۱۰)
اما فرقه وهابیّت، منسوب به محمد بن عبدالوهاب نجدی است که در قرن دوازدهم
هجری ظهور کرد و مورد قبول و حمایت آل سعود قرار گرفت، و به عنوان مذهب
رسمی در عربستان سعودی پذیرفته شد و با حمایت بی دریغ آنان توانست در بیرون
از مرزهای عربستان نیز هواداران و طرفدارانی به دست آورد. پیروان این مذهب
خود را ادامه دهنده راه سلف امت «صحابه و تابعین» دانسته، دیگر مذاهب
اسلامی را اهل بدعت و ضلالت، و شرک می پندارند و خود را «سلفیه» می نامند.
عقاید و اندیشه های افراطی و رفتار خشن و انعطاف ناپذیر آنان، منشاء تفرقه و
نزاع، و برخوردهای خشونت آمیز در میان امت اسلامی شده، و عملاً به وحدت و
یکپارچگی امت اسلامی ضربه وارد کرده است. و بدین جهت در راستای اهداف و
منافع استکبار جهانی و دشمنان جهان اسلام قرار گرفته است.(۱۱)
گذشته از تفاوت هایی که برای هر دو مذهب شیعه و اهل سنّت بیان گردید،
وهابیّت دارای اعتقادات خاص دیگری می باشد که همه آنان در محور شرک و توحید
مطرح است. وهابیّت بنابر اعتقاد مختص به خودشان که دارند اعمالی را حرام
می دانند.(۱۲)
۱٫ سفر برای زیارت پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ . ۲٫ زیارت قبر پیامبر ـ
صلی الله علیه و آله ـ . ۳٫ تعمیر قبور. ۴٫ مسجد سازی در کنار مشاهد. ۵٫
نمازگزاردن در مشاهد. ۶٫ توسل به پیامبران ۷٫ سوگند به مقدسات. ۸٫ سوگند
دادن خدا به حق اولیاء. ۹٫تبرک به آثار پیامبران و اولیاء. ۱۰٫ نذر برای
انبیاء و صالحان.
در حالیکه مذهب تشیّع و سایر مذاهب اهل سنّت این مسائل را جایز می شمارد و حتّی از امورات مستحبی در شرع مقدس اسلام می داند.
پاورقی:
۱٫ مجله تخصصی کلام اسلامی، شماره ۵۲، ص ۷٫۱۲٫ فرهنگ عقاید و مذاهب اسلامی، ج ۳، ص ۲۶، همان.